AUD-20210812-WA0021.mp3
1.22M
دعای عهد با صدای دلنشین استاد فرهمند🌿"
اللهم ارنۍ الطلعھ الرشیده و الغره الحمیده . . خدایا آن جمال با رشادت و پیشانی ستودھ را به من بنمایان🌼.
+ عھدۍتازھکنیم^^؟
#دعای_عهد
#شـــهــــیــدانـــه
@karbala_ya_hosein
سلام کشتی امن نجات نوکرها
سلام ای تو حیات و ممات نوکرها
سلام شاه دو عالم، سلام اربابم
سلام بر تو شد از واجبات نوکرها
#صلی_الله_علیک_یا_ابا_عبدالله
#شـــهــــیــدانـــه
@karbala_ya_hosein
هدایت شده از دُرنـجف
enc_17041082311801403211757.mp3
4.34M
انقلاب علی گوهر ناب علی عالیجناب علی
ای دعا های همیشه مستجاب علی
.🤩🍰💛
با وقار علی یاور و یار علی
لیل و نهار علی
ذکر تو میده توان به ذوالفقار علی
جان فدای علی گره گشای علی رمز بقای علی
به تو رفته غیرت پسرای علی
😍💫💚
#میلاد_حضرت_زهرا (سلام الله علیها)
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌘✨✨🌘✨✨🌘✨✨🌘✨🌘✨✨ ✨🌘 #قسمتبیست سراب🕳 صدرا ابروهاش رو بالا انداخت با نگاه پر از جذبه ای گفت _مثلا
✨🌘✨✨🌘✨✨🌘✨✨🌘✨🌘✨✨
✨🌘
#قسمتبیستویک
سراب🕳
چادر رو تا زدم صدرا حوله به دست داخل اومد در اتاق رو آروم روی هم گذاشت
_قبول باشه
لبخندی زدم
_قبول حق
حوله رو آویزون کرد سمت سجاده رفت بازش کرد نگاهی بهم انداخت
_صنم؟
پتو روی تخت رو مرتب کردم
_جانم داداش ؟
_امروز میری دانشگاه؟
_آره چطور مگه؟
_پس تا من نماز میخونم صبحانه رو آماده کن بخوریم بعد بریم اول تو رو برسونم
_چشم ،ولی خودم میرم مسیرت دور میشه دیر میرسی
_نه اگر زود حاضر بشی دیر نمیشه
بی صدا خندیدم گوشیم رو از روی تخت برداشتم از اتاق بیرون رفتم
بدون سر و صدا وارد آشپزخونه شدم سمت سما ور رفتم
آب داخلش داره میجوشه حتما زیبا خانم پرش کرده
نگاهی به داخل قوری که درش باز بود انداختم
با صدای زیبا خانم روی پاشنه پا چرخیدم
_سلام دختر سحرخیز
لبخندی زدم
_سلام صبحتون بخیر
_عاقبتت بخیر عزیزم ،از سماور فاصله بگیر خطر داره
خنده صدا داری کردم
_زیبا خانم بچه که نیستم خونه خودمون هم چایی درست میکنم
فاصله ش رو باهام پر کرد قوری رو برداشت
_صنم جان اینجا اگر یه قطره آب جوش روی دستت بریزه باید به صد نفر جواب بدم چرا حواسم به دختر دست گلشون نبوده
یهویی صدای خنده م بلندترشد
_زیبا خانم یه چایی درست کردن رو چرا انقد بزرگش میکنید هرکی حرفهاتون بشنوه فکر میکنه دست به سیاه و سفیدی نمیزنم و دست و پا چلفتی هستم
قوری رو روی سماور گذاشت به شوخی گفت
_عه عه دختر حرف دهن من نزار بیا برو بشین میز رو بچینم انقد جلوی دست و پای من نچرخ
نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ"
✨براساس واقعیت✨
▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪
قسمت اول
https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/54932
✨
✨🌘🌘✨🌘🌘✨
✨🌘🌘✨🌘🌘✨🌘✨🌘✨
هدایت شده از حضرت مادر
_😭😭😭😭
+چرا گریه میکنی؟
_دیروز مادر شوهرم اومد #خونمون، یخچالو باز کرد، دید که #میوه هارو با پلاستیک گذاشتم تو #یخچال، کلی #مسخرم کرد😭
+اخه کی دیگه از این کارا میکنه #دختر؟🤦♀
_خب من که بلد نیستم😢
+مگه تو کانال هنر خانه داری جویین نیستی؟😒
_نه، چی هست؟
+یه کاناله که ترفند #خونه داری یاد میده، این که چجور وسایل رو #تزئین کنی و خونت #شیک و #باکلاس باشه، تازه کلی کارای هنری هم داره...
_وااقعا؟ وای نمیدونستممم😳
+بیا لینکشو بهت میدم ولی به کسی نگیا🤫خزش میکنن..👇
https://eitaa.com/joinchat/1416102027C206c14c564
هدایت شده از حضرت مادر
#سلام_امام_زمانم
گفتی که شرط دلشدگی سرنهادن است
این سر چه قابل است وجودم فدای تو
✦السّلامُ عَلَیْڪَ یا صاحِبَ الزَّمانِ
✦اَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یا شَریڪَ الْقُرْآنِ ،
✦اَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یا إِمامَ الْإِنْسِ وَالْجانِّ
نگاه خاص همسری که تازه بهش محرم شده بودم ازارم میداد.
_چه موهای قشنگی داری؟
تازه متوجه شدم که روسری سرم نیست. دستم رو کشید مجبور شدم بشینم کنارش.
_من چقدر خوشبختم صبح که چشم هام رو باز کردم با یه فرشته ی کوچولو روبرو شدم.
سر به زیر گفتم:
_اقا اشتباه کردیم بی اجازه ی مادرتون ...
_تو درست ترین تصمیم زندگی منی.
_شما نمی ترسید؟
_میترسم ولی نه از مادرم، اونو راضی میکنم.
_پس از کی میترسید؟
https://eitaa.com/joinchat/3211591697C5c62ed6d17
نگار دختر تنهایی که عاشق استاد دانشگاهش میشه و وقتی عنوانش میکنه متوجه میشه که برای ازدواج با استاد از لحاظ شرعی ممنوع شده،⛔️ بعد اتفاقی میافته که اون میمونه و عشقی که بیشتر از قبل پررنگ شده💔
https://eitaa.com/joinchat/3211591697C5c62ed6d17
اثری دیگر از هدیبانو نویسنده رمان #یگانه
هدایت شده از دُرنـجف
توصیه میکرد که:
نرمخو و مهربان باشید،
بدون اینکه ضعیف به نظر بیایید!
و سختگیر باشید،
بدون اینکه زورگویی کنید...
_اولروانشناسعالمامامعلیعلیهالسلام
غررالحکم،حدیث۷۱۶۰
هدایت شده از دُرنـجف
مَرارَةُ الدُّنيا حَلاوَةُ الآخِرَةِ
و حَلاوَةُ الدُّنيا مَرارَةُ الآخِرَةِ
تلخىِ دنيا، شيرينىِ آخرت است
و شيرينىِ دنيا، تلخىِ آخرت
-امام علی(ع)
نهجالبلاغه، حکمت ۲۵۱