{#بخش90}
متوجه نمیشم، چی دارید میگید؟!
مریم به سمتش آمد. دستش را گرفت.
_ پاشو... بریم تو اتاقت!
مهیا که گیج بود؛ بدون اعتراض همراه مریم بلند شد. مریم، مهیا را در اتاقش هل داد.
_ مریم، اینجا چه خبره؟!
مریم خندید. کنارش نشست.
_ قضیه چیه مریم؟!
مریم گونه مهیا را بوسید.
_ قضیه اینه که، قراره تو بشی زن داداشم!
_ شوخی بی مزه ای بود.
مریم خوشحال خندید.
_ شوخی چیه دیونه!! جدی دارم میگم...
مهیا، روی تاقچه نشسته بود و به اتفاقات دیروز فکر می کرد.
باورش برایش سخت بود؛ که شهاب به خواستگاریش آمده بود.
از خانوادش و خانواده مهدوی دو روز فرصت خواسته بود.
و فردا باید جواب می داد. خیلی آشفته بود.
اصلا برایش قابل هضم نبود؛ شهاب از آن طرف با او بداخلاقی می کرد؛ و از این طرف خانواده اش را برای خواستگاری می فرستاد.
فکری که او را خیلی آزار می داد؛ این بود، نکند مریم و شهین خانم او را مجبور به این کار کرده باشند.
_ بفرمایید.
شهاب استکان چایی را برداشت.
_ممنون مریم جان!
محمد آقا کتاب را بست. عینکش را از روی چشمانش برداشت، و روی کتاب گذاشت.
_خب حاج خانم؛ این عروس خانم کی قراره جواب رو به ما بده؟!
شهین خانم، زیر لب قربون صدقه مهیا رفت.
_ان شاء الله فردا دیگه...
شهاب استکان را روی میز گذاشت، و با صدای تحلیل رفته ای گفت:
_ فردا؟!
همه شروع به خندیدن کردند.
_ پسرم نه به قبلا، که قبول نمی کردی اسم زنو بیاریم؛ نه به الان که اینقدر عجله داری!!
شهاب با اعتراض گفت:
_بابا!
دوباره صدای خنده در خانه پیچید.
شهاب به اطراف نگاه کرد. کافی شاپ نازنین، دوباره آدرس نگاه انداخت، درست بود.
وارد شد، روی یکی از میز ها نشست.
دیشب برایش پیامی از مهیا آمد؛ که از او خواسته بود، جایی قرار بگذارند، تا قبل از خواستگاری حرف هایشان را بزنند.
شهاب اول تعجب کرد. اما قبول کرد.
به اطراف نگاه کرد. خبری از مهیا نبود. نگاهی به ساعتش انداخت.
احساس کرد که کسی کنارش نشست. از بوی این عطر متنفر بود.
سرش را بلند کرد، با دیدن کسی که رو به رویش نشسته بود اخم کرد با عصبانیت غرید.
_ بازهم تو...
تکیه اش را به صندلی داد.
_ انتظار مهیا رو داشتی؟!
_ اسمشو به زبون کثیفت نیار!
_ آروم باش! من فقط اومدم کمکت کنم.
شهاب از جایش بلند شد.
_بنشین! کار مهمی باهات دارم. مربوط به مهیاست..
شهاب سرجایش نشست. با نگرانی گفت:
_چی شده؟! برای مهیا خانم، اتفاقی افتاده؟!
تکیه اش را به صندلی داد.
_نه، ولی اگه به حرف های من گوش ندی؛ اتفاقی برای تو میفته!
شهاب گنگ نگاهی به او انداخت.
_ چی می خوای بگی؟!
_ بیخیال مهیا شو! اون ارزش تو و خانوادت رو نداره...
شهاب خندید.
_ می خواستی اینارو بگی؟! من هیچوقت حرفای تو رو باور نمیکنم. اونقدر به مهیا خانم، اعتماد دارم که نشینم به حرف های دروغ جنابعالی گوش بدم .
شهاب، از جایش بلند شد و از کافی شاپ خارج شد...🖤🖤🖤🖤🖤🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
شـــهــیــدانـــه🌱
{#بخش90} متوجه نمیشم، چی دارید میگید؟! مریم به سمتش آمد. دستش را گرفت. _ پاشو... بریم تو اتاقت! مهی
دوستان باعرض پوزش این بخش جاافتاده بود
تقدیم شماهمراهان شهیدانه🥀
Majid Banifatemeh - Shab Ta Sobh Mikhonam Barat Lalaei (128).mp3
5.29M
#واحد
🎼 لالایی...
🎤سید مجید بنی فاطمه
_ -1547739861.mp3
6.49M
#روضه
🎼 باب الحوائج شش ماهه...
🎤حجة الاسلام میرزا محمدی
كربلايی حسين طاهری_شب هفتم محرم 97 - شور - نمیگم چطور زدن-1537775597.mp3
23.61M
#شور
🎼 نمی گم چطور زدن...
🎤حسین طاهری
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#واحد
🎼 شاه سلامٌ علیک...
🎤کریمی
karimi-moh97-sh007 (4).mp3
23.1M
#زمینه
🎼 ای جلوه ی جلی حسین....
🎤کریمی
•◼️•شب هفتم
ببینید، ببینید! گُلم رنگ ندارد...!
اگر آمدھ میدان سرِ جنگ ندارد...
「 #یاعلے_اصغر 」🥀
#ما_ملت_امام_حسینیم
شـــهــیــدانـــه🌱
•◼️•شب هفتم ببینید، ببینید! گُلم رنگ ندارد...! اگر آمدھ میدان سرِ جنگ ندارد... 「 #یاعلے_اصغر 」🥀
شب هفتم شب علی اصغر باب الحوائج
#ختم_صلوات
هدیه به
#امام_حسین_ع_یاران_باوفایش
#حضرت_علی_اصغر
به نیت سلامتی تعجیل درفرج امام زمان عج
حاجت روایی اعضاوخادمین
@Karbala15
#رباب
كم كم براي دلت روضه اي بخوان ...
دارند براي گل پسرت نقشه ميكشند
#شب_هفتم_محرم
#صلیاللهعلیکیااباعبدالله 🏴
..
سلامے بی جواب
از جانب خوبان نمیماند
به سمت کربلا هر صبح
میگویـم ؛ سلام آقـا..
السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِنائِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللهِ اَبَداً ما. بَقیتُ وَبَقِیَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ،
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ❤
#به_تو_از_دور_سلام
#به_سلیمان_جهان_از_طرف_مور_سلام
@karbala_ya_hosein
4_1149911174913982504.mp3
1.78M
#دعای_عهد
🌸با نوای استاد فرهمند🌸
التــــــماس دعـــا
@karbala_ya_hosein
متن دعای عهد
بسم الله الرحمن الرحیم
اَللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْکُرْسِىِّ الرَّفیعِ، وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ، وَ رَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، وَالْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُکَ بوَجْهِکَ الْکَریمِ، وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنیرِ، وَ مُلْکِکَ الْقَدیمِ، یا حَىُّ یا قَیُّومُ، أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ، وَ بِاسْمِکَ الَّذى یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ، یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ، یا مُحْیِىَ الْمَوْتى، وَ مُمیتَ الْأَحْیاءِ، یا حَىُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ.
اَللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ الْقائِمَ بِأَمْرِکَ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ الطّاهِرینَ، عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها، سَهْلِها وَ جَبَلِها، وَ بَرِّها وَ بَحْرِها، وَ عَنّى وَ عَنْ والِدَىَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ، وَ مِدادَ کَلِماتِهِ، وَ ما أَحْصاهُ عِلْمُهُ، وَ أَحاطَ بِهِ کِتابُهُ. أَللّهُمِّ إِنّى أُجَدِّدُ لَهُ فى صَبیحَةِ یَوْمى هذا، وَ ما عِشْتُ مِنْ أَیّامى عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فى عُنُقى، لا أَحُولُ عَنْها، وَ لا أَزُولُ أَبَداً. اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِهِ، وَالذّابّینَ عَنْهُ، وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ، وَالْمُحامینَ عَنْهُ، وَالسّابِقینَ إِلى إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ.
اَللّهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنى وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً، فَأَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى مُؤْتَزِراً کَفَنى، شاهِراً سَیْفى، مُجَرِّداً قَناتى، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعى فِى الْحاضِرِ وَالْبادى. اَللّهُمَّ أَرِنِى الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَالْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ، وَاکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَةٍ مِنّى إِلَیْهِ، وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ، وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَاسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ، وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ، وَاعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ ، وَ أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ، فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ: ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِى النّاسِ، فَأَظْهِرِ اللّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِکَ
حَتّى لا یَظْفَرَ بِشَىْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ، وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ وَ ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ، وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ، وَ مُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دینِکَ، وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدینَ، اَللّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ، وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ ، اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ.
اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ
اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ
اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ
#سلام_امام_زمانم
بی فایده ست روضه و ماتم بدون تو
بی فایده ست اشک دمادم بدون تو
ای منتقم.... جان عمو جان تان بیا
بی فایده ست ماه محرم بدون تو
چنگی به دل نمیزند آقای غصه دار
بیرق-علم - سیاهی و پرچم بدون تو
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عج
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#ما_ملت_امام_حسینیم
🌹 امروز پنجشنبه متعلق است به:
🔸حضرت حسن بن علي العسكري عليهما السّلام
💠 اذکار روز:
- لا اِلهَ اِلّا اللهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ الْمُبین (100 مرتبه)
- یا غفور یا رحیم (1000 مرتبه)
- یا رزاق (308 مرتبه) برای وسعت رزق
#شهیدانه
@karbala_ya_hosein
روز هفتم روز علی اصغر باب الحوائج
#ختم_صلوات
هدیه به
#امام_حسین_ع_یاران_باوفایش
#حضرت_علی_اصغر
به نیت سلامتی تعجیل درفرج امام زمان عج
حاجت روایی اعضاوخادمین
@Karbala15