پاي سخنان 'مليحه ايزدپناه' همسر اين خبرنگار شهيد مي نشينم و از زندگي مشتركش با مجيد مي پرسم و مي گويد: سال 59 وقتي من 17 ساله بودم و مجيد 21 ساله با عشق و علاقه ازدواج كرديم و حاصل اين ازدواج دو فرزند دختر و پسر است. وي ادامه مي دهد: ما در يك محله زندگي مي كرديم و مجيد با وجود سن كمش به دليل معرفت و صداقتي كه داشت زبان زد خاص و عام بود و آرزوي هر دختري بود با چنين مرد مومن و خداترس و خداشناسي پيوند زناشويي ببندد. اين همسر شهيد اظهار كرد: از همان ابتداي جنگ به عنوان گزارشگر و خبرنگار به جبهه رفت و يك ماهي در جبهه بود و يك هفته پشت جبهه و در آن يك هفته نيز در كنار ما نبود بيشتر در مسجد بود. وي افزود: راستش من گاهي اصلا دلم نمي خواست به جبهه بازگردد ولي عشق او به امام و اسلام نمي گذاشت لحظه ايي از هدف اصلي خود دل بكند. ايزدپناه ادامه داد: بار آخري كه به ديدنمان آمده بود من و حامد و حميده را با خود به تهران برد موقع خداحافظي در دلم غوغا بود و وقتي گفت خداحافظ دلم ريخت و با خود گفتم اينبار ديگر شهيد مي شود. وي اشك هايش را پاك مي كند و مي گويد: دخترم كه در آن زمان پنج سال داشت، نمي توانست از پدر دل بكند و پسرم از آغوش پدر پايين نمي آمد، حال و هواي آن روز وصف ناشدني است و من نمي توانم بگويم چه بر من گذشت هنگام وداع ... همسر شهيد ادامه داد: مجيد در 17 بهمن سال 64 در عمليات والفجر هشت به آرزوي ديرينه خود دست يافت و جام شهادت را نوشيد. #شادی روحش صلوات 🕌@deltangekarbalaa_3 #ڪـانـال_دلتنگ_ڪــღــربــلا👆

پنجشنبه ست شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم، شهدای مدافع امنیت، شهدای مدافع سلامت،شهدای هسته ای و علی الخصوص شهید سرفراز 🌷شهید امین رحیمی🌷 🌷 شهید مجید جباری🌷 "صلوات " 🌴اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌴 ✨ التماس دعای فرج وشهادت✨ #لبیک_یا_خامنه_ای 🕌@deltangekarbalaa_3 #ڪـانـال_دلتنگ_ڪــღــربــلا👆

حال و روزم اینه : نوکرت شبانه روز به فکر اربعینه🖤 #محمد_حسین_حدادیان

روضه ی دیروز به مناسبت شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها منزل یکی از کاربران

حضرت رقیّه سلام الله علیها من کودکم و کتک مرا خواهد کشت این پای پر از ترک مرا خواهد کشت این ها نکشد اگر مرا ای بابا هجر تو بدون شک مرا خواهد کشت

حضرت رقیّه سلام الله علیها هر دم به سرم غم از فلک می ریزد بر زخم دلم عدو نمک می ریزد کعب نی و سرنیزه و تازیانه بر استخوان تنم ترک می ریزد

حضرت رقیّه سلام الله علیها از رو به رو شمر و حرمله،زجر از پشت بر او می زدند سیلی و شلّاق و مشت امّا نه جراحت هایی که بر تن داشت بلکه غم بابا این سه ساله را کشت