#تربیت_کودک
❌ هیچگاه فرزندتان را به خاطر اشتباهش طرد نکنید؛
گاهی پدر و مادرها در مقابل خطای فرزندشان از این عبارتها استفاده می کنند:
دیگر دوستت ندارم. من از تو متنفرم و از چشم من افتادی…
به هیچ عنوان نباید این موضوع اتفاق بیفتد. خداوند متعال هم این طور عمل نمی کند؛ بنده اگر گناه کند و سپس استغفار کند و برگردد، نه تنها او را قبول می کند بلکه بدی هایش را هم تبدیل به خوبی می کند و این بسیار عجیب است.
فرزند پاره تن انسان است. طبیعی است که خطا می کند نباید او را طرد کنیم.
https://eitaa.com/kardaste
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کارتون
من و نیکا
این قسمت:(در زمستان بیشتر با پرنده ها مهربان باشیم
https://eitaa.com/kardaste
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کاردستی
کاردستی با نی و در بطری 😍
✅ ساخت خودرو جیپ متحرک با نی آشامیدنی، در بطری پلاستیکی و سیخ چوبی
https://eitaa.com/kardaste
10.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎈 #کارتون
چارلی به مدرسه می رود
https://eitaa.com/kardaste
9.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کارتون
اتوبوس جادویی 🚌
سیاره ها
https://eitaa.com/kardaste
سیب گرانبها(قسمت اول) - @mer30tv.mp3
3.74M
#قصه_شب
سیب گرانبها
قسمت اول
😴🥱😴🥱😴🥱😴🥱😴🥱😴
https://eitaa.com/kardaste
#شعر_کودکانه
🔸️شعر
﴿ کتاب ﴾
🌸 منچیستم؟ کتابم
🌱 مانندِ دُرِّ نابم
🌸 من نورِعلم و ایمان
🌱 بر مؤمنین بتابم
🍃🔸
🌸 گاهی بیان نمایم
🌱 من آیه هایِ قرآن
🌸 نهج البلاغهام گاه
🌱 در دستِ یکمسلمان
🔸🍃
🌸 مانندِ گُل ببویند
🌱 منراکه هستمازچوب
🌸 نزدِ تمامِ دنیا
🌱 هستمهمیشهمحبوب
🍃🔸
🌸 هرکس به هر مقامی
🌱 در علم و دین رسیده
🌸 با احترام و عزّت
🌱 من را نهد به دیده
🌸شاعر:سلمان آتشی
https://eitaa.com/kardaste
#قصه_کودکانه
🐻🐝 داستان خرس کوچولو و زنبورهای عسل
خرس کوچولو از خواب بیدار شد. دلش می خواست برای صبحانه یک دل سیر عسل بخورد. به طرف کندوی زنبورها به راه افتاد. اما چون هنوزخواب آلود بود و حواسش جمع نبود، وقتی به کندوی عسل رسید بیاجازه انگشتش را در ظرف عسل زنبورها زد و یک انگشت عسل برداشت. زنبورها از این کار خرس کوچولو عصبانی شدند و افتادند به جان او و شروع کردند به نیش زدن.
خرس کوچولوی بیچاره از ترس به سمت رودخانه فرار کرد و شیرجه زد توی آب. این طوری زنبورها مجبور شدند دست از سر خرس کوچولو بردارند.
خرس کوچولو دلش شکست و به خانه رفت و تصمیم گرفت دیگر سراغ عسل نرود. اما دو روز بعد اتفاق دیگری افتاد. وقتی خرس کوچولو کنار درختی نشسته بود، ناگهان سر و صداهای زیادی از سمت کندوها شنید. خرس کوچولو جلوتر رفت و دید کندوی زنبورهای عسل آتش گرفته است. خرس کوچولو با دیدن این صحنه بدون معطلی به سمت رودخانه رفت و سطلش را پر از آب کرد و برای نجات زنبورها برد. خرس کوچولو خیلی زود آتش را خاموش کرد و زنبورها را نجات داد و به خانهاش برگشت.
زنبورها بعد از این اتفاق تازه متوجه شدند که چه اشتباهی کردهاند. آنها حالا حسابی شرمنده شده بودند. دلشان می خواست بروند و از خرس کوچولو تشکر کنند اما به خاطر کار بدی که قبلاً کرده بودند خجالت میکشیدند. زنبورها تصمیم گرفتند هر طوری شده از خرس کوچولو تشکر کنند.
به خاطر همین یک ظرف بزرگ از عسل برداشتند و برای خرس کوچولو بردند. اما چون از او خجالت میکشیدند ظرف عسل را پشت در خانهاش گذاشتند و روی آن نوشتند لطفاً ما زنبورها را ببخشید.
خرس کوچولو وقتی در را باز کرد یک ظرف عسل خوشمزه پیدا کرد و خوشحال شد.
https://eitaa.com/kardaste