#طنز_جبهه
😂خدایا مارو بکش....!😂
🌙⭐️😄
⭕️آن شب یکی از آن شبها بود؛ بنا شد از سمت راست یکی یکی دعا کنند،
اولی گفت:
«الهی حرامتان باشد…»😁
بچهها مانده بودند که شوخی است، جدی است؟
بقیه دارد یا ندارد؟
جواب بدهند یا ندهند؟
که اضافه کرد: «آتش جهنم» و بعد همه با خنده گفتند: «الهی آمین.»😆😝
نوبت دومی بود،
همه هم سعی می کردند مطالب شان بکر و نو باشد، تأملی کرد و بعد دستش را به طرف آسمان گرفت و خیلی جدی گفت:
«خدایا مار و بکش…»😇
دوباره همه سکوت کردند و معطل ماندند که چه کنند و او اضافه کرد:
«پدر و مادر مار و هم بکش!»😇😵😇
بچهها بیش تر به فکر فرو رفتند، خصوصاً که این بار بیش تر صبر کرد، بعد که احساس کرد خوب توانسته بچهها را بدون حقوق سرکار بگذارد، 😇😂😂😝😁😝😂😂😇
گفت: «تا ما را نیش نزند!»🐍😄🐍😄🐍
#طنز_جبهه
به ﭘﺴﺮ ﭘﯿﻐﻤﺒﺮ ﻧﺪﯾﺪﻡ !
ﮔﺎﻫﯽ ﺣﺴﻮﺩﯾﻤﺎﻥ ﻣﯽﺷﺪ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﻌﻀﯽ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﺧﻮﺵﺧﻮﺍﺏ ﺑﻮﺩﻧﺪ . ﺳﺮﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﻧﮕﺬﺍﺷﺘﻪ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﻫﻔﺘﺎﺩ ﺳﺎﻝ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻩﺍﻧﺪ ﻭ ﺗﺎ ﺩﻟﺖ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﺧﻮﺍﺏ ﺳﻨﮕﯿﻦ ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﺗﻮﭖ ﺑﻐﻞ ﮔﻮﺷﺸﺎﻥ ﺷﻠﯿﮏ ﻣﯽﮐﺮﺩﯼ، ﭘﻠﮏ ﻧﻤﯽﺯﺩﻧﺪ . ﻣﺎ ﻫﻢ ﺍﺫﯾﺘﺸﺎﻥ ﻣﯽﮐﺮﺩﯾﻢ . ﺩﺳﺖ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﻧﺒﻮﺩ . ﮐﺎﻓﯽ ﺑﻮﺩ ﻣﺜﻼً ﻟﻨﮕﻪ ﺩﻣﭙﺎﯾﯽ ﯾﺎ ﭘﻮﺗﯿﻦﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ﺳﺮ ﺟﺎﯾﺶ ﻧﺒﺎﺷﺪ، ﺩﯾﮕﺮ ﻣﻌﻄﻞ ﻧﻤﯽﮐﺮﺩﯾﻢ ﺻﺎﻑ ﻣﯽﺭﻓﺘﯿﻢ ﺑﺎﻻ ﺳﺮ ﺍﯾﻦ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﺧﻮﺵ ﺧﻮﺍﺏ : « ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺑﺮﺍﺩﺭ «! ﺩﯾﮕﺮ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺍﺯ ﺣﻔﻆ ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﻫﻨﻮﺯ ﻧﭙﺮﺳﯿﺪﻩﺍﯾﻢ : « ﭘﻮﺗﯿﻦ ﻣﺎ ﺭﺍ ﻧﺪﯾﺪﯼ؟ » ﺑﺎ ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ ﻣﯽﮔﻔﺘﻨﺪ : « ﺑﻪ ﭘﺴﺮ ﭘﯿﻐﻤﺒﺮ ﻧﺪﯾﺪﻡ . » ﻭ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺧُﺮ ﻭ ﭘُﻒﺷﺎﻥ ﺑﻠﻨﺪ ﻣﯽﺷﺪ، ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﻣﺎﺟﺮﺍ ﻧﺒﻮﺩ . ﭼﻨﺪ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺑﻌﺪ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ : « ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺑﺮﺍﺩﺭ «! ﺑﻠﻨﺪ ﻣﯽﺷﺪ ﺍﯾﻦ ﺩﻓﻌﻪ ﻣﯽﻧﺸﺴﺖ : « ﺑﺮﺍﺩﺭ ﻭ ﺯﻫﺮﻣﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ ﭼﻪ ﺷﺪﻩ؟ » ﺟﻮﺍﺏ ﻣﯽﺷﻨﯿﺪ : « ﻫﯿﭽﯽ ﺑﺨﻮﺍﺏ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﭘﻮﺗﯿﻨﻢ ﭘﯿﺪﺍ ﺷﺪ «!
🌹هدیه به ارواح مطهر شهدا صلوات🌹
🌷 #طنز_جبهه #خنده_حلال
💠رسم خاص
🔸وقتی #شهید پیدا نمیشد یه رسم خاص داشتیم. یکی از بچه ها رو می گرفتیم و #بزور می خوابوندیم تا با #بیل_مکانیکی رویش خاک بریزن اونم #التماس کنه تا شهدا خودشون رو نشون بدهند تا ولش کنیم ...
🔹اون روز هر چه گشتیم شهیدی پیدا نشد، #کلافه شده بودیم،😟 دویدیم و #عباس_صابری رو گرفتیم. خوابوندیمش رو زمین و یکی از بچه ها دوید و بیل مکانیکی رو روشن کرد، تا ناخن های بیل رو به زمین زد که روی عباس #خاک بریزه ، #استخوانی پیدا شد.😳 دقیقا همونجایی که می خواستیم خاکش رو روی عباس بریزیم ...
🔸بچه ها در حالیکه از #شادی می خندیدند ، به عباس گفتند: بیچاره شهید! تا دید می خوایم تو رو کنارش خاک کنیم ، خودش رو نشون داد، گفت: دیگه #فکه جای من نیست، برم یه جا دیگه برا خودم پیدا کنم.😂😂
🔹چون تو می خواستی کنارش #خاک بشی خودش رو نشون داده ها!!!😂😂
و کلی #خندیدیم ...😁
#لبخند_بزن_بسیجی 😁
👈شادی روح #شهید_عباس_صابری از شهدای تفحص #صلوات
🍃🌹🍃🌹
┈✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾┈┈
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
اینطوری لو رفت
دو تا از بچههای گردان، غولی را همراه خودشان آورده بودند و های های میخندیدند.😂😂 گفتم: «این کیه؟»
گفتند: «عراقی»👨🏿
گفتم: «چطوری اسیرش کردید؟» میخندیدند.😂
گفتند: «از شب عملیات پنهان شده بود. تشنگی فشار آوردهبنده با لباس بسیجیها آمده ایستگاه صلواتی شربت 🍹گرفته بود. پول داده بود!»💷
اینطوری لو رفته بود. بچهها هنوز میخندیدند.😂😂
#طنز_جبهه
🌱
3.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 استنداپ کمدی داشتیم وقتی استنداپ کمدی مد نبود😊
#طنز_جبهه #شهدای_عزیز.روحشان شاد