نوحه امام باقر. تاجیک. Bipelak.ir.mp3
548.4K
.
#نوحه #نوحه_سنتی
ویژه دسته عزاداری
#شهادت_امام_باقر علیه السلام
#رضا_تاجیک ✍
#سبک_ای_ساقی_لب_تشنگان
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
ای یادگار کربلا / ای نوحه خوان لاله ها
ای حجت معصوم // ای حجت معصوم
آقای ماتم دیده ای / یک کربلا غم دیده ای
ای از جفا مسموم // ای حجت معصوم
جانم فدایت - ای نور دیده
بر نیزه دیدی - راس بریده
واویلتا واویلتا / امام باقر امام باقر ۲
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
ای شاهد خد التریب / ای راوی شیب الخضیب
آقا چه دیدی؟ // محنت کشیدی
در دشت غرق سوز و آه / تو در میان قتلگاه
آقا چه دیدی؟ // محنت کشیدی
دیدی تنش را در - خون کشیدند
لب تشنه او را - سر می بریدند
واویلتا واویلتا / امام باقر امام باقر ۲
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
همراه اشک کاروان / بودی اسیر شامیان
با دست بسته // ای دلشکسته
غم بر دل تنگت زدند / از پشت بام سنگت زدند
با دست بسته // ای دلشکسته
بین خرابه - با اشک و ناله
دیدی تو داغ - عمه سه ساله
واویلتا واویلتا / امام باقر امام باقر ۲
.
.
#نوحه_سنتی
#شهادت_امام_باقر
#امام_باقر
باقر آل رسولم
نجل زهرای بتولم
پاره شد ، قلبم از ، زهر کینه
جان سپردم به شهر مدینه
وا مصیبت مصیبت مصیبت۲
.......
قبله اهل ولایم
شد مدینه کربلایم
زاده سیّد الساجدینم
کشته ام کشته راه دینم
وا مصیبت مصیبت مصیبت۲
.....
من در ایّام صغیری
دیده ام رنج اسیری
با اسیران به ویرانه خفتم
درد پنهان خود را نهفتم
وا مصیبت مصیبت مصیبت۲
.......
جان مادر کن نگاهم
صدر زین شد قتلگاهم
ناله آمد برون از نهادم
چهره برخاک غربت نهادم
وا مصیبت مصیبت مصیبت۲
.......
شد گواه درد وداغم
قبر بی شمع و چراغم
گرچه خاک وطن تربتم شد
تربتم شاهد غربتم شد
وا مصیبت مصیبت مصیبت۲
#غلامرضا_سازگار ✍
#سبک_ای_مجاهد_شهید_مطهر
6.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥کسانی که بی حساب به بهشت میروند!
💥حجتالاسلام فرحزاد
https://eitaa.com/karimeeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥ذکری با ثواب بینهایت 👌👌
💥بیان گوهر بار استاد #رفیعی
https://eitaa.com/karimeeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥اهل سحر باشید!✨
💥#استاد_عالی
https://eitaa.com/karimeeh
57.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
استاد عالی
# امام باقر علیه السلام
#شهادت امام باقر علیه السلام تسلیت باد
┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┅┄┄
🌐قرارگاه فرهنگی جهادی حضرت
خدیجه سلام الله علیها👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2970746928Ca509bfce9a
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
#امام_باقر_علیه_السلام
🩸ملاقات إمام باقر علیهالسلام با حضرت سیدالشهداء صلواتاللهعلیه ...
در روایتی إمام صادق علیهالسلام فرمودند:
🔖 با پدرم به سوی یکی از مزارع او میرفتیم که در صحرا با پیرمردی مواجه شدیم، پدرم پیاده شد و به او سلام کرد؛ میشنیدم که پدرم میگفت: فدایت شوم! بعد مدتی با هم سخن گفتند، سپس پدرم از او خداحافظی کرد.
📋 قَامَ اَلشَّیْخُ فَانْصَرَفَ وَ أَبِی یَنْظُرُ خَلْفَهُ حَتَّی غَابَ شَخْصُهُ عَنْهُ
▪️پیرمرد برخاست و رفت و پدرم از پشت سر نگاهش را به او دوخته بود تا اینکه آن پیرمرد از چشم ما ناپدید شد.
🔖 پرسیدم: پدرجان! این پیرمرد چه کسی بود که شما با اینهمه احترام و عظمت از او سؤال مینمودید؟ پدرم فرمود:
📋 یَا بُنَیَّ هَذَا جَدُّکَ اَلْحُسَیْنُ عَلَیْهِالسَّلاَمُ
▪️ای فرزندم! آن پیرمرد، جدّت امام حسین صلواتاللهعلیه بود.
📚الإيقاظ من الهجعة،شيخ حرّ عاملي، ج۱ ص۲۳۱
✍️ ستم روزگار یادش هست
غم لیل و نهار یادش هست
دیدهی اشکبار یادش هست
آنهمه قلب زار یادش هست
روضهی بی شمار یادش هست
نیمه جان بین بستر افتاده
باز تب کرده مضطر افتاده
به لبش ذکر مادر افتاده
یاد یک جای دیگر افتاده
چادر پرغبار یادش هست
زهر کرده اثر به اعضایش
ناتوان دست و بی رمق پایش
ترک افتاده است لبهایش
العطش العطش شد آوایش
لب زخمی یار یادش هست
پیر بود و خمیده قامت بود
خانه اش کل سال هیأت بود
به تنش ردی از جسارت بود
قاتلش روضهی اسارت بود
لحظه های فرار یادش هست
سالها قلب بی قراری داشت
گله ها از شتر سواری داشت
با رقیه چه روزگاری داشت...
با غمش آه و گریه زاری داشت
آبله بود و خار یادش هست
همهی عمر خود پریشان بود
یاد جدش همیشه گریان بود
آی مردم حسین عطشان بود
آبروی قبیله عریان بود
یک تن و ده سوار یادش هست
عمه هایش چقدر ترسیدند
کوچه های شلوغ را دیدند
مست ها آمدند رقصیدند
به سر روی نیزه خندیدند
زینب بی قرار یادش هست
#امام_باقر_علیه_السلام
#مصائب_گودال_قتلگاه
🩸جدّ مرا اینگونه کشتند ...
در روایتی إمام باقر علیهالسلام فرمودند:
📋... لَقَدْ قُتِلَ بِالسَّیْفِ وَ السِّنَانِ وَ بِالْحِجَارَةِ وَ بِالْخَشَبِ وَ بِالْعَصَا وَ لَقَدْ أَوْطَئُوهُ الْخَیْلَ بَعْدَ ذَلِکَ.
▪️همانا جدّ مظلوم مرا به وسیله شمشیر و نیزه و سنگ و چوب و عصا کشتند و بعد، بدن مبارکش را پایمال سُمّ ستوران کردند.
📚 بحارالانوار ج۴۵ ص۹۱
✍️ روضه میخوانم از زبان کسی
که خودش داغ کربلا دیده
در حوالیِ قتلگاه حسین
خولی و شمر بی حیا دیده
باقرالعلم اینچنین فرمود
جدّ ما را به پنج حربه زدند
لشگری با تمام بی رحمی
به غریبی هزار ضربه زدند
یک نفر با هجوم شمشیرش
عده ای با هزار سر نیزه
بر تنش زخم بی شماره نشست
تیر بر تیر، نیزه در نیزه
یوسف افتاد بین صدها گرگ
پنجه هایی پلید چنگش زد
آنکه بی تیر بود و بی نیزه
از همان راه دور سنگش زد
یوسف افتاد بی رمق در خاک
پیش چشم اله و محبوبش
بی حیایی رسید و با کینه
زد به زخم حسین با چوبش
دادِ زینب بلند شد اینجا:
پسر مادر مرا نزنید
تن صد چاک و بی دفاعش را
دیگر اینگونه با عصا نزنید