السلام علیک ِ یا سیدتی و مولاتی یا رقیه سلام الله علیها
دلخورم از شام آهم را تماشا کرده اند
چشمه ی چشمِ مرا از گریه دریا کرده اند
امشب دختردارها حرف منو بهتر میفهمند
سخت بابا به غرورِ دخترت بر خورده است
با من از بس مردمِ بی خیر بد تا کرده اند
کوچه گردی، ریسمان، نانِ تصدق، کعب نِی
خیلی از این بدترش را بد دهان ها کرده اند
هر کجا در راه افتادم سرم آورده اند
با لگد، کاری که با پهلویِ زهرا(س) کرده اند
ای بابا،ای بابا،معذرت می خوام از بی بی حضرت سکینه سلام الله علیها،از امام زمان(عج)، این روضه ها رو اگه کم بذاریم، کم کم میآن حقانیت روضه رو زیر سئوال میبرند. گفت:بابا
صورتی از من نمانده بسکه خوردم پشتِ دست
کاشکی حداقل یکی با من هم دلی میکرد، وقتی گریه میکردم
هق هقم را از سرِ لج سخت دعوا کرده اند
آه، دندان هایِ من یک در میان افتاده اند
یه پشت دست ان شاءالله از کسی نخوری،اگه محکم بخوری،دندانهای آدم بزرگم میریزه ،این بچه دندوناش شیریه،نه یه بار،نه دو بار،هر موقع گفتم بابا،هی زدند،هی زدند
آه، دندان هایِ من یک در میان افتاده اند
بی هوا تا آستینِ غیظ بالا کرده اند
تا به حدِّ مرگ بعد از آنکه هر بارم زدند
از سرِ نو از خدا مرگم تمنّا کرده اند
فهمیدی یانه؟ یعنی هی میزدند،میگفتند خدا مرگت بده،چقدر مارو به زحمت میندازی،هی از رو ناقه می اُفتی……دختردارها از اینجا رفتی هر وقت خواستی موهای دخترت رو شونه کنی یادت باشه،دختر وقتی باباش داره میآد، هی میره زود التماس مادر میکنه ، مادر بیا موهام رو مرتب کن،بابا داره میآد،میخوام منو قشنگ ببینه. بابا بابا
ریشه ریشه فرش ِ سرخِ گیسوانم ریخته
می دونی چرا؟
بر سرم با پا یهودی ها تقلّا کرده اند
شامیان ناز ِ یتیمانه نمی دانند چیست!
غیرِ اَخم و قهر و تندی کاری آیا کرده اند؟
دخترت را زَجر کُش کردند هَرزه چشم ها
غربتم را سنگ و خاکستر تسلّا کرده اند
خوب شد بابا عمو با ما نیامد تویِ کاخ
تا نبیند پای ماها را کجا وا کرده اند
بابا خیلی بهم بر خورده،بابا غرورم رو له کردند،تو مجلس یزید زن یزید سر برهنه اومد، دیدم یزید عبا شو در آورد رو سرت انداخت،بابا ما با آستین رو صورتمون رو پوشوندیم
خوب شد بابا عمو با ما نیامد تویِ کاخ
تا نبیند پای ماها را کجا وا کرده اند
مهربانِ من رفیق ِ تازه پیدا کرده ای
خیزرانها بر لبِ تو جشن بر پا کرده اند
این همه روضه شنیدیم و خوندیم،اگه از این گروه داعش ملعون این مسائل رو ندیده بودیم،باورش سخت بود
زیور آلاتِ حرم بازیچه هایِ دختران
چند سر اسباب بازیِ پسرها کرده اند……. شاعر: علیرضا شریف
#متن_روضه_حضرت_رقیه_، س،
گلچین محرم وصفر:
یکی از روضه خوانها میگه یه سئوال ذهن من رو مشغول کرده بود،ایشون میگه من همش ذهنم مشغول بود،چرا وقتی حضرت رقیه سلام الله علیها از ناقه افتاد داد نزد این کاروان متوقف بشه؟شتر که سرعتی نداره. میگه یه روز دختر بچه ام از رو بلندی به شکم رو زمین افتاد،نفسش یه چند لحظه بند اومد،من گریه شدم خانمم گفت:چیزی نشده چرا گریه میکنی؟ گفتم من جواب روضه ام رو گرفتم،حالا فهمیدم چرا داد نزد.
کاش زجر من و اینقدر رو خار نکشونه
آخه عموم رو نیزه ها نگرونه
نزن من و حالم بده
خودم میام هولم نده
هر کجا نشستی دستات رو بیار بالا،صدا بزن یاحسین،یا حسین……
نزن من و حالم بده
خودم میام هولم نده
یکی از روضه خوان های میگه،شب پنجم صفر پیرهن سیاه تنم کردم برم هیئت،یه دختر پنج، شش ساله مریض حال داشتم،گفت: بابا کجا میری؟گفتم:دارم میرم هیئت،گفت: مگه الان چه خبره؟ گفتم:شهادت حضرت رقیه است، گفت: بابا رقیه کیه؟ گفتم:دختر امام حسینه، گفت:بابا چند سالشه؟گفتم: هم سن خودته،گفت: بابا منم با خودت میبری؟،گفتم: نه عزیزم تو مریضی،استراحت کن،حالت بهتر بشه، گفت: بابا حالا که من رو نمیبری با خودت،بهش میگی بیاد کنارم؟ با خودم گفتم: حالا من چی توضیح بدم به این بچه، گفتم: نه،نمیتونه بیاد،گفت: چرا بابا؟ گفتم: اونم مریضه،چرا بابا؟ چی شده؟ گفتم: بابا پاهاش درد میکنه. گفت بابا:چرا پاهاش درد میکنه؟ گفتم:رو خارهای بیابون دویده، گفت:بابا چرا رو خارهای بیابون دویده؟ مگه کفش پاش نبوده؟ گفتم نه کفش نداشته،کفشاشو غارت کردن، کفشاشو دزدیده بودند. گفتم : دخترم میذاری من برم،بیچاره ام کردی تو؟گفت:آره برو. من خداحافظی کردم، دم در دوباره گفت:بابا،یه سئوال دیگه، سئوالش من رو بیچاره کرد، نشستم دم در شروع کردم به گریه کردن،گفت:بابا کفشاشو غارت کردن، چرا باباش بغلش نمیکرد، بابا من اون روز کفشم گم شده بود تو بغلم کردی بابا، چرا باباش بغلش نکرد.
کاش زجر من و اینقدر رو خار نکشونه
آخه عموم رو نیزه ها نگرونه
نزن من و حالم بده
خودم میام هولم نده
بی بی رقیه رو بی هوا زدند، مداح یعنی چی؟ شما وقتی خودت میخوای خودت رو بزنی،عصب مغز دستور میده به عضله ی صورت،میگه آمادگیش رو داشته باش، اما یه وقت هست بی هوا میزنه،دختر وسط بیابون افتاده بود،دید یکی داره میاد،خوشحال شد، گفت: اومده من رو ببره کنار عمه ام، بلند شد،خوشحال شد، یه وقت، دید صورتش میسوزه، یه بیت قدیمی برات بخونم؟
تا به من رسید بابا،بابا،بابا
موهام و کشید بابا،بابا،بابا
دست من و بست بابا،بابا،بابا
پهلوم و شکست بابا،بابا،بابا
گفتم پهلو،بریم مدینه؟ مادر مادر، مادر مارو هم بی هوا زدند، وقتی یه نامحرم میخواد با مادرت حرف بزنه، مادر به چشم نامحرم نگاه نمیکنه، مادر ما به زمین نگاه میکرد،به نامحرم نگاه نمیکرد، امام حسن میگه دیدم دست و نانجیب بالا برد، امام صادق میگه:چنان زد این گوشواره توی گوش مادر شکست.
کاشکی پسر ارشد نبودم ای خدا ای خدا ای خدا
کاشکی راه رفتن بلد نبودم ای خدا ای خدا ای خدا
برای چی؟
شاهد فحش و لگد نبودم ای خدا ای خدا ای خدا
اونقدر کشیدم داد و هوار ای خدا ای خدا ای خدا
دستاتو واسش بالا نیار بی حیا بی حیا بی حیا
رو چادر مادر پا نذار بی حیا بی حیا بی حیا
خیلی ها اربعین دارن میرن کربلا،به حضرت رقیه سلام الله علیها بگو، عمه ی امام زمان(عج)،امشب با دستای کوچلوت یه کربلا به من بده، میگه:تو حرم حضرت رقیه سلام الله علیها، یه پیرمرد یه ظرف برداشته بود، یه تیکه نخ، اومد گره بزنه به ضریح، خادمها اجازه نمیدادند، خیلی ناراحت شد،رفتم پیشش ، گفتم:پدر چی شده؟ چرا ناراحتی؟ گفت: نگذاشتند نذرم رو ادا کنم، گفتم:این چه نذریه شما یه ظرف آب برداشتی،میخوای ببندی؟ گفت: من دفعه ی قبل که اومدم حرم حضرت رقیه سلام الله علیها، بهشون گفتم: خانم به من یه کربلا بده، اگه کربلا بدی، از کربلا برات آب فرات میارم، براش آب فرات آوردم، گفتنم: دیگه فایده نداره، دیگه دیر شد…..
#متن_روضه_حضرت_رقیه_، س،
امام صادق علیه السلام:
🔹حقُّ اَللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ أَنْ يَقُولُوا مَا يَعْلَمُونَ وَ يَكُفُّوا عَمَّا لاَ يَعْلَمُونَ فَإِذَا فَعَلُوا ذَلِكَ فَقَدْ أَدَّوْا إِلَى اَللَّهِ حَقَّهُ .
🔸حق خدا بر خلق آن است که آنچه بدان علم دارند بگويند و آنچه را كه نمیدانند نگويند، پس اگر چنين كنند به يقين حق خدا را ادا كردهاند.
📚 اصول کافی (باب الفضل العلم)
جلد ۱ صفحه ۵۰
امام زمان 099.mp3
3.38M
مراقب باش جا نَــمونیــا....
بعضی وقتها،
اونقدر مشغول خودت و زندگیت میشی،
که یادت میــره؛
یه مسئولیت سنگین بر عهده ات هست.
توی شلوغی های، زندگی گم نشیــا.
❣﷽❣
▪️#مناجات_با_خدا
▪️#روضه غلام امام حسین ع جون
▪️#آقای_رسولی
کوهِ عصیان به سر دوش کشیدم افسوس
لذتِ ترک گنه را نچشیدم افسوس
کرم و لطف تو چون سایه به دنبالم بود
من به دنبال دل خویش دویدم افسوس
تو مرا فاش به هنگام گنه میدیدی
من تو را دیدمُ و انگار ندیدم افسوس
تو ز لطف و کرم خود نَبُریدی از من
من در امواج گنه از تو بریدم افسوس
تو مرا عفو نمودی که به نارم نبری
من زِ عفو تو خجالت نکشیدم افسوس
تو گناهان مرا از همگان پوشاندی
من ز فعلِ بد خود پرده دریدم افسوس
خرمن عمر پراکنده شد و رفت به باد
من غفلتزده یک خوشه نچیدم افسوس
چشم دادی و ندیدم که ندیدم هیهات
گوش دادی نشنیدم ، نشنیدم افسوس
آشنا بودی و نشناختمت در همه عمر
که ز تو غیر تو را میطلبیدم افسوس
شاعر: استاد غلامرضا سازگار
*اومد محضر موسی علیه السلام، صدا زد داری میری پیش خدا بگو من اصلا تو رو قبول ندارم ، بهش بگو من اصلاً بهش ایمان ندارم .. اگه میخواد من بزنه ، بزنه .. من اعتقادی بهش ندارم ..
موسی پیغمبر اومد محضر خدا داره برمیگرده ندا اومد موسی چرا حرفِ بنده م رو به من نرسوندی ؟!.. سرشُ انداخت پایین، بی حیایی که گفتن نداره .. گفت موسی برو بهش بگو اگه تو منو به خدایی قبولم نداری ولی من تو رو به بندگی قبولت دارم..
تو نمیفهمی خدا داری ، من که خدایِ توام تو رو از روزی محرومت نمیکنم .. چقدر بی معرفت بودم من .. مرحوم شیخِ بها در کشکول نوشته اون بندۀ خدا میگه زمستان بود میگه داشتم رد میشدم دیدم غلام خونه دم در ایستاده برا کاری ، عجیب داره میلرزه .. یه لباسِ نامناسب تنش کرده .. اومدم جلو گفتم بگو ببینم غلام کی هستی تو ؟! اربابت کیه؟! گفت اربابم فلانیه .. گفت چرا به اربابت نمیگی برات یه لباسِ زمستونی بخره اینجوری نلرزی !.. گفت آقا این چه حرفیه میزنی شما ، گفت غلام که نباید حرف بزنه .. ارباب خودش داره میبینه من دارم میلرزم .. اگه صلاح باشه لباس برام میخره ..
اومدم بگم دور از جونه شما بزرگا و خوبا .. خاک بر سرم چقدر جاهل و بی معرفتم این همه نعمت دادی دوباره در خونه کسی دیگه رو زدم ..
خیلی بدم ،آدم اگه غلام هم میشه، غلام با معرفت بشه .. غلام بی معرفت خیلی بده .. سر سفره ارباب بشینه نمک دون بشکنه آخر عاقبتشُ خدا رحم کنه ..
پیشه خودت میگی از کی داره میگه؟! من غلامی رو میشناسم روز عاشورا اومد محضر ارباب، گفت اجازه میدی من برم میدان .. غلام اباذر غفاریِ ، خدا رحمتت کنه جُون .. چقدر به ما معرفت یاد دادی .. ارباب فرمودن ما که نمیخوایم تو رو اذیتت کنیم تا اینجا هم که اومدی ممنونتم برو .. اما جوون بزار یه چیزی ازت گلایه کنم .. آخه با معرفت، تو که میدونی دلِ حسین چه جوریه ، چرا اینجوری دلشو سوزوندی .. گفت ارباب میرم باشه، اصلاً نباید میگفتم .. من رنگ و بوم مثل شما نیست .. تا اینو گفت ، یهو ابی عبدالله گفت برو ..
دریای رحمت ابی عبدالله رو به جوش آورد .. امشب میخوام بگم ارباب میدونم بی معرفتیه، بی ادبیه .. شما که دنباله خوبایی، منه آلوده به چه دردت میخورم ارباب .. اصلا روضه تم میام بی آبرویی میکنم .. فقط منو از در خونه ت رد نکن ارباب ..
وقتی این غلام زمین افتاد، ابی عبدالله اومد جلو گفت خدایا اینو خوش بوش کن .. خدایا صورتشُ روشن کن .. خدایا اینو با ما و با خاندان اهل بیت همنشینش کن .. یعنی اینم از ماست ..
امام سجاد چند روز بعد که اومدن همه شهدا رو دفین کنن، بنی اسد صدا زدن یابن رسول الله! حضرت فرمود بله" گفتن آقا یه شهیدی ام اینجا افتاده نمیدونیم کیه .. آقا چهره ی سفید و نمایانی داره .. آقا عجب بوی خوشی میده .. آقا فرمودن غلام سیاهِ ما جُونِ .. حسین رنگ و بو بهم بده ارباب ..
منی که جَوونیم و دادم برات
نگی منو نمیخوای
منی که بزرگ شدم تو روضه هات
نگی منو نمیخوای
امشب میخوام داد بزنی .. آدم خوبه اینجوری غلام باشه، اما از یه غلام دیگه ام بهتون بگم .. نانجیب از همون اول چشمش به انگشتر بود ..الهی آتش بگیری بَجدَل .. نصف شب خودشُ رسوند کنارِ گودی قتلگاه .. جگر فاطمه رو آتش زد .. میدونی چیکار کرد؟! فردا وقتی زینب اومد داداشُ پیدا کرد یه صدایی زد گفت حسین جان بمیرم :
نه تنها تیر و تیغ و سنگ بوده
سر پیراهنت هم جنگ بوده
ولی شرمنده زینب دیر فهمید
که انگشتر به دستت تنگ بوده
همه صدا بزنید حسین ..
📣خیلی آسون مداح🎤شو❗️
📢حتما می پرسی،چجوری⁉️🤔
طی ۱۰ جلسه می تونی آموزش ببینی💫
👌 مولودی خوانی و روضه خوانی🎤 را به صورت کارگاهی وکاربردی یاد بگیری💯😊
ویژه بانوان🧕☀️
شماره تماس:
09127531394
09364611394
https://eitaa.com/joinchat/3808494021Cb3e43d17af
پشتیبانی:@karimeadmin
💠 مرکز تخصصی آموزش مداحی کریمه
برگزار میکند:
خواهران🧕 و 🤵♂برادران
✅ دکلمه خوانی
✅ مدح خوانی
✅ نوحه خوانی
✅ مولودی خوانی
✅ روضه خوانی
✅ دعاخوانی
✅ صداسازی
✅ فنون اجرا
در ۳سطح
🔴 مقدماتی 🔴 متوسطه 🔴 تخصصی
✅ با حضور اساتید مجرب
✅ حضوری/ مجازی/ خصوصی
✅ اعطای گواهینامه معتبر
✅ زیر نظر اداره کل تبلیغات اسلامی استان قم
🔴 ویژه خواهران (تمام سنین)
☎️ ۰۹۳۶۴۶۱۱۳۹۴
✍️@karimeadmin
🆔 👉🏻@karimeeh
💐💐💐💐💐💐
🔴 ویژه برادران (پسران ۷ تا ۱۵ سال)
☎️ ۰۹۱۰۹۶۴۵۸۳۱
✍️ @Mnop110
🆔 👉🏻@Imam_al_Mansur
☑️ 👉🏻https://mimansoor.ir
⏰ زمان سطح بندی پسران:
👈 پنجشنبه ها ساعت ۱۳ تا ۱۴
🏢 محل برگزاری کلاسها و سطح بندی پسران:
👈 قم صفائیه کوی۲۸ نبش کوی۱۴ پلاک ۱۹۸
#سلام_اربابم ♥️✋
آتش عشق تو برداً وسـلاما نشده
صبحبیاذن توخورشیدجهان پانشده
پسرفاطمهسوگند کهجز پیش شما
تاکنون قامتمنپیش کسی تا نشده
#صلے_الله_علیک_یااباعبدالله❤️
#صبحتون_حسینی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام امام زمانم
سلام آقای من
سلام پدر مهربانم
نفس بده تا برایت نفس نفس بزنم
نفس به جز تو نخواهم برای کس بزنم
مرا اسیر خودکرده ای آقا دعایی کن
که آخرین نفسم را در رکابت بزنم
اللّهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّڪَ الفَرَج