هیئت سفیران زینب(س) .mp3
5.83M
🏴 #شهادت_حضرت_زهرا_س
#روضه_فاطمیه
دلم به یاد مدینه بهانه میگیرد
سراغ باغ گلی را شبانه میگیرد
چه حکمت است چون نام فاطمه آید
دلم برای گریه بهانه میگیرد
انقدر مادرمون زهرا مظلومه،تا نامش برده میشه،ناخودآگاه آدم اشکش جاری میشه،
یا فاطمه... یا زهرا..
ابن عباس میگه لحظات آخر عمر پیغمبر دیدند... حضرت داره گریه میکنه...
عرضه داشتند، چی شده یا رسول الله...
چرا دارید گریه میکنید..
فرمودند... أَبْكِي لِذُرِّيَّتِی وَ مَا تَصْنَعُ بِهِمْ شِرَارُ أُمَّتِی مِنْ بَعْدِی
برا غربت بچه هام گریه میکنم...میبینم بعد از خودم، امتم به فاطمه ام ظلم میکنند،صداش به ناله بلنده..
وَ هِيَ تُنَادِي يَا أَبَتَاهْ ، هی صدا میزنه...میگه یا ابتاه، یارسول الله..
فَلَا يُعِينُهَا أَحَدٌ مِنْ أُمَّتِي، اما کسی به داد زهرام نمیرسه
در گلشن رسالت، آتش زبانه ميزد
گل گشته بود خاموش، بلبل ترانه ميزد
وقتی که باغ می سوخت، صیّاد بی مروّت
مرغ شکسته پر را، در آشیانه می زد
تا اون نانجیب با لگد به در زد..
زهرای مرضیه بین در و دیوار..
دو تا ناله زد،ناله اول صدا زد...یا ابتاه... یا رسول الله...بابا ببین با حبیبه ات چه کردند... ناله دوم صدا زد... فضه بیا بدادم برس...بخدا محسنم رو کشتند..
از فضّه، غم مادر و فرزند بپرسيد
کو شاهد حال من و قتل پسرم بود
نانجیب ها وارد خونه شدند..
دستهای امیرالمومنین رو بستند..
تا این صحنه رو زهرای مرضیه دید..
طاقت نیاورد..
هر طوری بود از جاش بلند شد..
حالا میخوام تصور کنید...مادرمون زهرا..
یه دست به پهلو گرفته..
یه دست به دیوار گرفته..
دنبال حیدر میدوید
از پهلویش خون میچکید