3. چهار ملودی.mp3
زمان:
حجم:
4.42M
#استاد_حاج_اسماعیلی
#شور_محلی (شوردشتی)
گل پژمرده از بیداد ، مادر
خزان ، آخر
به بادت داد ، مادر
#ملودی_دوم
خودم دیدم
که بابا ، با گُل اشک
تو را در زیر گِل
بنهاد ، مادر ...
#ملودی_سوم
خودم دیدم
که از زندان سینه
نمی شد نالهاش آزاد
« مادر ... »
#ملودی_چهارم
خودم دیدم
که دنبال جنازه
حسینت از نفس افتاد
« مادر ... »
شاعر_استاد_سازگار
برنامه_لایو
31/3/1402
#روضه_امام_محمد_باقر
(علیه السلام )
#استاد_حاج_اسماعیلی
#دستگاه_شور
#شور_محلی ( شوردشتی )
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا مَنْ شَهِدَ الْمِحْنَةَ وَالْبَلاءَ فِی یَومٍ عَاشُورا ... بریم در خونه ی امام باقر( علیه السلام ) ...
ای پنجمین امام
که معصومِ هفتمی
از ما تو را ز دور
« سَلامٌ عَلَیْکُمی »
بر دردِ جهلِ خَلق ،
زِ عالَم طبیبتر
نامت غریب و قبر،
زِ نامت غریبتر
نمیدونم الان توو مدینه ، کنار قبرستان بقیع ، آیا زائری هست ؟ آیا کسی هست پشت دیوارهای بقیع ، برا غربت امام باقر گریه کنه ؟ آقا شنیدم حاجیا از الان از مدینه همه رفتن ، هیچ شیعه ای توو مدینه نیست امشب ، اما اگه بخواهیم برا امام باقر روضه بخونیم روضه های امام باقر با همه فرق داره ...
روضه میخوانم
از زبان کسی
که خودش داغ کربلا دیده
در حوالی قتلگاهِ حسین
خولی و شمرِ بی حیا دیده
باقرالعلم اینچنین فرمود
جدّ ما را
به پنج حربه زدند !
روایت از قول امام باقرِ : « لَقَدْ قُتِلَ بِالسَّیْفِ وَ السِّنَانِ وَ بِالْحِجَارَةِ وَ بِالْخَشَبِ وَ بِالْعَصَا » ... پنججور جدّ ما رو کُشتن ، یه عده با شمشیر میزدن ، یه عده با نیزه میزدن ، یه عده با سنگمیزدن ، یه عده با چوب میزدن ، پیرمرداشون با عصا میزدن ، ای کاش همینجا تمام میشد سادات منو ببخشند ... « وَ لَقَدْ أَوْطَئُوهُ الْخَیْلَ بَعْدَ ذَلِک » بعد همه ی اینها بدن نازنینشو با اسبهاشون لگدمال کردن ... { بحارالانوار جلد ۴۵ ص ۹۱ }
باقرَالعلم اینچنین فرمود
جدّ ما را
به پنج حربه زدند !
لشکری با تمام بی رحمی
به غریبی ، هزار ضربه زدند
شعربلنده ، خلاصه کنم ، همه ی اینها رو امام باقر داره میگه من می دیدم ...
« دادِ زینب بلند شد اینجا ، پسرِ مادرِ مرا نزنید » ... قربونت بِرم ، عمّه ی سادات ...
داد زینب بلند شد اینجا
پسرِ مادر مرا نزنید ...
تن صد چاک و
بی دفاعش را
دیگر اینگونه با عصا نزنید
آی ی ی ... امام صادق فرمود : اون زین اسبی که بابای ما رو به توسط همون زین اسب ، مسمومکردند ، اون زین اسب رو ، ما اهل بیت ، نگهداشتیم ، منتظریم منتقم بیاد ... میخام بگم یا امام صادق ، این یه زین اسب بود ، اینطوری شما رو عزادار کرد ، اما دلها بسوزه برا اون لحظه ای که ، امام زمان توو ناحیه مقدسه فرمود : اسب بی صاحب با خواری و ذلت برگشت سمت خیمه ها ، یه مرتبه همه ی مُخدّرات از خیمه ها بیرون دویدند ، نگاه کردن دیدن زینِ اسب واژگونه ! هر کسی یه سؤالی میکرد ... یکی سؤال میکرد ذوالجناح داداشم چی شد ؟ یکی سؤال میکرد ذولجناح ، بابام وقتی میرفت لباش خشکیده بود ! بگو ببینم به بابام آب دادن یا نه ؟ « صَلَّی اللهُ عَلَیْکَ یَا مَولای یَا اَبَاعَبْدِالله » هر جا نشستید سه مرتبه صدا بزن یا حسییین ...
#روضه_دستگاه_شور
1. ای پنجمین امام.mp3
زمان:
حجم:
7.36M
#روضه_امام_محمد_باقر
(علیه السلام )
#استاد_حاج_اسماعیلی
#دستگاه_شور
#شور_محلی ( شوردشتی )
ای پنجمین امام
که معصومِ هفتمی
#روضه_دستگاه_شور