دل که میگیرد دو چشم تر به دادم میرسد
در زمان فقر این گوهر به دادم میرسد
وسع کم هرگز برای ما فقیران ننگ نیست
دست من خالی که باشد سر به دادم میرسد
دست بردارید مردم از سر من چون که من
دلبری دارم که او بهتر به دادم میرسد
از شب قدر تو جا ماندم که امروز آمدم
گفتهاند اینجا حسین آخر به دادم میرسد
این کریمی را که من دارم گدایی میکنم
مطمئن هستم که پشت در به دادم میرسد
حیف آقای به این خوبی کنارم باشد و
فکر این باشم یکی دیگر به دادم میرسد
من سراغ هر کسی رفتم دلم را زد شکست
غالبا این لحظهها مادر به دادم میرسد
فاطمه مِیلش که باشد وضع برمیگردد و
مرتضی با ظرفی از کوثر به دادم میرسد
اعتباری نیست بر تقوای من، این لطف توست
لحظهی تشخیص خیر و شر به دادم میرسد
پاکها کرب و بلا رفتند و من جا ماندهام
فطرسم امروز، بال و پر به دادم میرسد
#نـوكـر_نـوشــت:
#حـسـیـن_جـان
به وصف هیچ کسی جز تو دم نخواهم زد
خوشا کسی که اگر شاعر است، شاعر توست
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله
من که با گرد و غبارت هم برابر نیستم
از همه کمتر منم، از هیچ کس سَر نیستم
زائرانت جای خود، حتی به کفترهای تو_
غبطه خواهم خورد، حالا که کبوتر نیستم
من اگر یک لحظه هم جز خانهات جایی روم
مادرم شیرش حرامم باد، نـوکـر نیستم
من برای استلام کعبهات در نوبتم
یک نگاهی به تَهِ صف کن، من آخر نیستم
قایق بی بادبانم رویِ موجِ زائران
هیچ جایی بهتر از اینجا شناور نیستم
از ضریح تو گلابِ ناب میجوشد فقط
تا که عطرآگین شوم دنبال قَمصَر نیستم
میهمانت هستم آقا جان، "بفرمایی" بگو
تا ببینی "داخلم"، دیگر دَمِ در نیستم
تا که دیدم یک فلج بر روی پایش ایستاد
غبطه خوردم که چرا من مبتلاتر نیستم
هر کسی که دید وضعم را به حالم گریه کرد
فکر میکردم که دیگر گریهآور نیستم
پنجره فولادیام کن که شفا لازم شدم
من مریضم گرچه اصلا بین بستر نیستم
#نـوكــر_نـوشـت:
#یا_امـام_رضـا
نگاهی کاش میکردی به من حالا همین حالا
و می گفتی به من مشهد همین حالا بیا اصلا
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله