eitaa logo
باهم
267 دنبال‌کننده
37هزار عکس
31.6هزار ویدیو
883 فایل
استقلال آزادي جمهوري اسلامي @Gh123 Admin @Arangeh @Malardiha
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از ملاردی ها/ ملارد کهن
سلام صبح جمعه شما بخیر و خوشی انشاالله.🌹🌾🌺🥀❣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از ملارد / ارنگه / مارليک / انديشه
🌷 سلام علیکم 🙂 صبحتون بخیر 🌱 جمعه متعلق است به آقا امام زمان علیه السلام، با دست ادب بر سینه بهترین سلام ها و ادب هامون رو به محضر مولای عزیزمون تقدیم میکنیم: 🌷 السلام علیک یا صاحب الزمان ادرکنی 🤲 اللهم عجل لولیک الفرج. 🌸 یا علی مدد. 💠🔹💠🔹💠🔹💠🔹 📺 فدک سبز طوس https://eitaa.com/joinchat/3415015435C9470387bd7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حبیبی غلامعلی: مادرم در جواب نامه من نوشت محمد مامان اب ندارید؟؟ یه اقایی هم کربلا بین دو نهر اب .... ببخشید نمیخوام براتون روضه بخونم اما ما به عشق امام حسین وایسادیم و مقاومت کردیم که شرمنده ارباب نشیم 🔰سلام همراهان عزیز عیدتون مبارک / نماز روزه هاتون قبول ببخشید بدقولی کردم و نتونستم بقیه زندگیمو براتون تعریف کنم اره !منم شهید محمد منصوری از قرچک ورامین بعد اینکه اعزام شدم به منطقه ، مارو به پادگان دوکوهه بردن و در ساختمان عمار اسکان دادن روزا اموزش میدادن و شبها شب زنده داری میکردیم دوران خیلی خوب و باصفایی بود با رفقای با معرفت زیادی اشنا شدم که خیلی کنارشون احساس ارامش و نزدیکی به خدا ، میکردم خلاصه مادرم اومد تا با من وداع کنه اما اجازه ندادن خیلی اصرار کرد صورت منو ببوسه اما من سر در بدن نداشتم پیکرم بی سر برگشت مادرم تا فهمید سر ندارم سجده شکر بجا اورد اصرار کرد دستان منو ببوسه اما من دستم در بدن نداشتم اصرار کرد سینه منو ببوسه اما چهارتا تکه استخوان بیشتر از من برنگشته بود بعد از اموزش به فکه اعزام شدیم برا عملیات والفجر مقدماتی یه خاک نرم داشت که خیلی سخت بود راه رفتن در حالت معمولی روی اون ، چه برسه بخوای با تجهیزات و وسایل رو اون خاک بدوی و عملیات کنی امیدوارم زندگی من الگویی بشه برا زندگی های شما خوبان یادتون نره برا من دعا کنید منم از شما یاد خواهم کرد تو نامه بعدیم نوشتم مامان اینجا خاکش یه جوریه ؛ وقتی با پوتین روش راه میریم ناخنامون تو کفش اسیب میبینه مادرم در جواب من نوشت محمد مامان یه سه ساله ای هم کربلا با پای برهنه روی خار .... منو شرمنده بچه های سیدالشهدا نکن مادر جوابای مادرم قوت قلبم بود و سبب میشد محکم تر از قبل در منطقه بایستم اخرش تو فکه شهید شدم و پیکرم برگشت ورامین اما چه پیکری و چه ... از منطقه گاهی برا مادرم نامه مینوشتم توی یکی از این نامه ها به مادرم نوشتم که مامان سلام ، مامان اینجا اب نداریم بچه ها تشنه ان ، دلمم برات تنگ شده ، خب طبیعی بود سن و سالی نداشتم تازه سیزده سالم شده بود مادرم رفت تو دل خاک که منو خودش دفن کنه پیکرمو گرفت گذاشت تو دل خاک ولی نتونست بدنمو دفن کنه لابد میپرسید چرا اخه رسمه تو شیعه که صورت میت رو باید رو خاک بزارن اما مادرم هر چی گشت صورت منو پیدا نکرد مات و مبهوت بمن نگاه کرد و حالش بد شد التماس دعا شهید محمد منصوری ۱۴ ساله از ورامین
هدایت شده از من انقلابي ام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نگاه تو مرا راحت جان است