47.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
●●سخنرانی 219...... ساخت و تولید خودرو ها و صنایع مختلف و کارخانجات تولیدی و صنعت های متنوع با حداقل 200 قطعه و ••معرفی جایگزین آهن و فولاد و حذف قطعه سازها و،،،
●● معجزه ایجاد حرکت وضعی و انتقالی در اجسام و معجزه خاصیت الکترومغناطیس در اجسام و خودکار کردن همه اجسام و .،،
●●طراحی بنیادین تولید و مهندسی ساخت الکترومغناطیس و حرکت دورانی انتقالی و وضعی در کل صنایع و کاربرد آن در صنایع خودروسازی، برق، کامیون سازی، اتوبوس سازی، سیستم های حمل و نقل ریلی، کشاورزی، باغداری، تراکتورسازی، هواپیماهاسازی، متروسازی، قطارسازی، تسلیحات نظامی سازی، وسایل و ابزارآلات مختلف، پزشکی و بهداشتی، پهبادسازی، کشتی سازی، معادن ناوسازی، و همه و همه و ،،،، موتورهای الکترومغناطیس سبک خودکفاکننده و طراحی آینده
● کار گذاشتن آهن ربا در ماشین و مس و تبدیل شدن ماشین برقی،،و ایجاد موتور آهن ربایی.... طراحی خودروها و صنایع حالی و نقلی و صنایع کشور و جهان با کمترین قطعات و ،،،،،، سبک طراحی جدید صنعتی کشور و جهان
● خودروی بی قطعه، صنایع بی قطعه با حداقل ۱۰۰ الی ۲۰۰ قطعه
● انواع پلیمر و پلیمر چرب و ....پلاستیک،،،اشیا چگونه ساخته می شود؟
● حدف فولاد و آهن و سیمان و معرفی ساخت جایگزین های آنها
● گازها و سخت های فسیلی مسی و سرخ
● دادن خاصیت الکترومغناطیس به مانند آهن ربا و مس به سایر فلزات با آرایش اتمی مختلف و تعداد اتم ها و،،،،
● راه اندازی سریع کارخانجات و صنایع با کمترین قطعات و...
● شروع سبک جدیدی از طراحی ها و ...
● حذف فولاد و آهن
● مديريت اندیشکده نخبگان طلوع... سیدمنصورمحمدی کچپی..09112521140
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یا رسول الله یادمون بده شما چه دعایی میخونی؟ آقا پیغمبر میگه ۱۲۴ هزار پیغمبر جمع شدن میگن این دعا بهترین دعاست...
📸کرار ها و آرش های ارتش که تشنه خاک اسرائیل هستند.
☑️ اخبار ویژه نظامی
https://eitaa.com/joinchat/286654797C0ce75ca221
🔴امام خمینی(ه) : با پناه بردن به #غرب نمیتوانید #مشکلات_اقتصادى خود را حل كنيد؛ آنها خودشان گرفتارند
♦️اگر بخواهيد گرههای كور اقتصادى خود را با پناه بردن به کانون سرمايهدارى غرب حل كنيد، نهتنها دردى از جامعۀ خويش را دوا نكرده ايد، كه ديگران بايد بيايند و اشتباهات شما را جبران كنند؛ چرا كه امروز دنياى غرب هم در همين مسائل، البته به شكل ديگر، و نيز در مسائل ديگر گرفتار حادثه است.
📚صحیفۀ امام، ج۲۱ ،ص۲۲۰
🔴نماز عباس بابایی و احترام ژنرال آمریکایی
♦️خود عباس ماجرای فارغالتحصیلی از دانشکده خلبانی آمریکا را چنین تعریف کرده است: «دوره خلبانی ما در آمریکا تمام شده بود، اما به خاطر گزارشاتی که در پرونده خدمتم درج شده بود، تکلیفم روشن نبود و به من گواهینامه نمیدادند تا این که روزی به دفتر مسئول دانشکده که یک ژنرال آمریکایی بود، احضار شدم. به اتاقش رفتم و احترام گذاشتم. او از من خواست که بنشینم. پرونده من در مقابلش و روی میز بود. ژنرال آخرین فردی بود که میبایستی نسبت به قبول و یا رد شدنم اظهارنظر میکرد.
♦️او پرسشهایی کرد که من پاسخش را دادم. از سؤالهای ژنرال برمیآمد که نظر خوشی نسبت به من ندارد. این ملاقات ارتباط مستقیمی با آبرو و حیثیت من داشت زیرا احساس میکردم که رنج دو سال دوری از خانواده و شوق برنامههایی که برای زندگی آیندهام در دل داشتم همه در یک لحظه در حال محو شدن است و باید دست خالی و بدون دریافت گواهینامه خلبانی به ایران برگردم. در همین فکر بودم که در اتاق به صدا درآمد و شخصی اجازه خواست تا داخل شود. او ضمن احترام، از ژنرال خواست تا برای انجام کار مهمی به خارج از اتاق برود، با رفتن ژنرال، من لحظاتی را در اتاق تنها ماندم.
♦️به ساعتم نگاه کردم، وقت نماز ظهر بود. با خود گفتم، کاش در اینجا نبودم و میتوانستم نماز را اول وقت بخوانم. انتظارم برای آمدن ژنرال طولانی شد. گفتم که هیچ کار مهمی بالاتر از نماز نیست، همین جا نماز را میخوانم. انشاالله تا نمازم تمام شود، او نخواهد آمد. به گوشهای از اتاق رفتم و روزنامهای را که همراه داشتم به زمین انداختم و مشغول نماز خواندن شدم. در حال خواندن نماز بودم که متوجه شدم ژنرال وارد اتاق شده است. با خود گفتم چه کنم؟ نماز را ادامه بدهم یا بشکنم؟ بالاخره گفتم، نمازم را ادامه میدهم، هرچه خدا بخواهد همان خواهد شد. نماز را تمام کردم و در حالی که بر روی صندلی مینشستم از ژنرال معذرتخواهی کردم. ژنرال پس از چند لحظه سکوت، نگاه معناداری به من کرد و گفت: چه میکردی؟
گفتم: عبادت میکردم.
گفت: بیشتر توضیح بده.
♦️گفتم: در دین ما دستور بر این است که در ساعتهای معین از شبانهروز باید با خداوند به نیایش بپردازیم و در این ساعت زمان آن فرا رسیده بود، من هم از نبودن شما در اتاق استفاده کردم و این واجب دینی را انجام دادم.
♦️ژنرال با توضیحات من سری تکان داد و گفت: همه این مطالبی که در پرونده تو آمده مثل این که راجع به همین کارهاست، این طور نیست؟ پاسخ دادم: بله همین طور است. لبخند زد. از نوع نگاهش پیدا بود که از صداقت و پایبندی من به سنت و فرهنگ و رنگ نباختنم در برابر تجدد جامعه آمریکا خوشش آمده است. با چهرهای بشاش خودنویس را از جیبش بیرون آورد و پروندهام را امضا کرد. سپس با حالتی احترامآمیز از جا برخاست و دستش را به سوی من دراز کرد و گفت: به شما تبریک میگویم. شما قبول شدید. برای شما آرزوی موفقیت دارم. من هم متقابلاً از او تشکر کردم. احترام گذاشتم و از اتاق خارج شدم. آن روز به اولین محل خلوتی که رسیدم به پاس این نعمت بزرگی که خداوند به من عطا کرده بود، دو رکعت نماز شکر خواندم.»
هدایت شده از همسرداری حرفهای
🔴 #مهربانی_از_این_زاویه
💠 اتومبیل جلویی خیلی آهسته پیش میرفت و با اینکه مدام بوق میزدم، به من راه نمیداد. داشتم خونسردیام را از دست میدادم که ناگهان چشمم به نوشته کوچکی روی شیشه عقبش افتاد:
👈"راننده ناشنواست، لطفا صبور باشید!"👉
💠 مشاهدهی این نوشته همه چیز را تغییر داد! بلافاصله آرام گرفتم، سرعتم را کم کرده و چند دقیقه با تأخیر به خانه رسیدم.
💠 ناگهان با خودم زمزمه کردم: آیا اگر آن نوشته پشت شیشه نبود، من صبوری به خرج میدادم؟
💠 راستی چرا برای بردباری در برابر مردم به یک نوشته نیاز داریم!؟ اگر مردم، نوشتههایی به پیشانی خود بچسبانند، با آنها صبورتر و مهربان خواهیم بود؟ نوشتههایی همچون:
🔸"کارم را از دست دادهام"
🔸"در حال مبارزه با سرطان هستم"
🔸"در مراحل طلاق، گیر افتادهام"
🔸"عزیزی را از دست دادهام"
🔸"احساس بی ارزشی و حقارت میکنم"
🔸"در شرایط بد مالی و ورشکستگی قرار دارم"
🔸“بعد از سالها درس خواندن، هنوز بیکارم”
🔸“در خانه مریض دارم”
🔸و صدها نوشتهی دیگر شبیه اینها.
💠 همه درگیر مشکلاتی هستند که ما از آنها بیخبریم.
🌹با مهربانی به یکدیگر احترام بگذاریم چون همه چیز را نمیشود فریاد زد!
🆔 @khanevadeh_313
هدایت شده از باید رفت...
4_6021692626011424885.mp3
3.85M