در باب اتفاق ⁧ #دیجی_کالا⁩ ‏اینکه در فضای استارتاپی کشور رقابت و تخریب توامان در جریان است شکی نیست اینکه زدن دیجی کالا پروژه چه کسی یا چه جریانی بوده هم بزودی مشخص می شود ‏اما در فضای تبلیغات و ادراک سازی مخاطب بد نیست به خاطره ی یکی از فعالین موثر فضای تبلیغاتی غرب اشاره کنیم ‏ Ryan Holiday در جریان تبلیغ برای جذب بیننده یکی از فیلم های دوستانش می نویسد: ‏… نیمه شبی در ساعت۲ ،صبح خودم را با لباس سرتاپا مشکی در تقاطعی سوت و کور در لس انجلس یافتم در دستم نوار چسب و تعدادی عکس برگردان مستهجن داشتم که بعد از ظهر همان روز در یکی از شعبه های پستی کینکو درستشان کرده بودم آنجا چه کار میکردم؟ رفته بودم بیلبوردها را هم کاری دست کاری کنم، آن هم بیلبوردهایی که خودم طراحی کرده و پولشان را داده بودم. نه اینکه از خودم انتظار انجام چنین کاری را داشته باشم، ولی خب آنجا بودم و داشتم همین کار را میکردم نامزدم که راضی اش کرده بودم شریک جرمم باشد، پشت فرمان ‏ماشین مخصوص فرار نشسته بود. ‏بعد از آنکه کار را تمام کردم بلوک را دور زدیم و جوری از پنجره سمت شاگرد از حاصل کارم عکس انداختم که انگار از توی خیابان دیده باشمش. حالا روی بیلبوردهایم یک عکس برگردان نیم متری قرار داشت که کلی لیچار بار سازنده آن فیلمها، دوستم تاکر مکس کرده بود به محض رسیدن به خانه دو ایمیل فوری برای دوتا از وبلاگهای معروف و تراز اول فرستادم با نام جعلی ایوان میر :نوشتم این منظره را دیشب در راه خانه دیدم فکر کنم تقاطع خیابان کرسنت هایتزا و خیابان سوم بود. از اینکه خبردار شدم مردم لس آنجلس هم از تاکر مکس بدشان میآید خوشحالم.» و عکسها را به ایمیل ‏پیوست کردم یکی از وبلاگها جواب داد: «سربه سرم که نمی گذارید، نه؟» ‏در جواب نوشتم «نه به من اعتماد کنید من من دروغ نمی گوییم» ‏بیلبوردهای خرابکاری شده و پوشش خبری مربوط به عکسهایم تنها بخش کوچکی از کمپین تحریک کننده عامدانه ام برای توی چشم انداختن فیلم “امیدوارم دربهتش کولا سرو کنند” بود ‏دوستم ،تاکر از من خواسته بود برای فیلمی که از روی کتاب پرفروشش ساخته بود کمی شلوغ کاری کنم و من هم همان کار را انجام دادم آن هم بی هیچ زور و زحمتی این یکی از کمپینهای متعددی است که در طول دوران حرفه ای ام راه اندازی کردم که به هیچ عنوان هم یک کمپین معمولی نبود ‏ظرف کمتر از دو هفته و بی هیچ هزینه ای هزاران دانشجوی کالج در سرتاسر کشور در پردیسهای مختلف در مخالفت با فیلم تاکر دست به اعتراض زدند، شهروندان عصبانی بیلبوردهایمان را در چندین محلۀ شهر خراب کردند وب سایت شبکه خبری فاکس در صفحۀ اولش مقاله ای درباره واکنش مردم به این فیلم منتشر کرد روزنامه نیویورک پست در صفحه ششم خود برای بار چندم از تاکر نام برد و شرکت اتوبوس رانی لس آنجلس تبلیغات فیلم تاکر را از روی بدنه اتوبوسهایش حذف کرد و در آخر، در همان هفته اکران فیلم روزنامههای واشنگتن پست و شیکاگو تریبون در مخالفت با فیلم دو سرمقاله چاپ کردند خشم مردم علیه تاکر به حدی زیاد شد که یکی دو سال بعد در برنامه تلویزیونی کمدی پرطرفدار پورتلندیا در شبکه IFC هم درباره اش حرف زدند ‏فکر کنم حالا بتوانم با خیال راحت اعلام کنم که تمام آن قیل و قالها ساختگی بود. خودم بیلبوردهای تبلیغاتی را طراحی کردم خریدم و در سرتاسر کشور نصب کردم بعد بلافاصله تماس گرفتم و با اسم مستعار ازشان شکایت کردم و خبر شکایتم را به وبلاگها رساندم تا پشتیبانی اش کنند گروههای دانشجویی دگرباش و مدافع حقوق زنان را در نواحی مختلف هوشیار کردم و برایشان طعمه گذاشتم تا در برابر آن فیلم اهانت آمیز در سینماها دست به اعتراض بزنند؛ آن هم با علم به اینکه اخبار شبانگاهی به این موضوع خواهد پرداخت در فیس بوک یک گروه برای تحریم فیلم تشکیل دادم توئیتها و نظرات ساختگی زیر مقالات آنلاین مربوط به فیلم درج کردم خارج از صحنه فیلم برداری تهیه داستانهایی نامعقول دربارۀ رفتار تاکر کردم و در اختیار وب سایتهای خبری زرد قرار دادم. آنها هم با کمال مسرت اخبار را نشر دادند چرخه وقتی کامل شد که برای اولین بار در طول تاریخ در پاسخ به انتقادی که خودم با عنوان پاسخ «تاکر مکس به شرکت اتوبوسرانی شیکاگو:گور پدرتان!» راه انداخته بودم یک اعلامیه مطبوعاتی صادر کردم : ‏سلام بر توفان خبری سلام بر جایگاه اول پرفروشهای نیویورک تایمز. ‏در نهایت این تخریب یا شعار نویسی با دوربین های مداربسته قابل پیگیری است اما نکته مهم این است باعث دیده شدن ⁧ #دیجی_کالا⁩ در پوزیشن مظلومیت می شود و همین که دیجی کالا بیشتر از قبل بر سر زبان ها افتاده خود یک موفقیت برای این برند است ‏⁧ #سواد_رسانه_ای⁩ ⁧ #برندسازی⁩ ✍️علیرضا پورمسعود ✅ @A_purm