• تحلیل •
#درباره_حجاب
#جنگ_تمدنی
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
▫️پرچین شکسته
این عجیب نیست که کسی از یک سوراخ دو بار گزیده شود، یا حتی این عجیب نیست که یک ملتی از یک سوراخ دو بار گزیده شوند، ولی هیچ کدام درست نیست. یعنی باید جلوی آن را گرفت.
وقتی از یک نقطه ضربه خوردیم باید مراقب باشیم که تکرار نشود.
اگر دشمن هوشمندی رو به روی ما باشد حتماً از شکست ما الهامهای زیادی خواهد گرفت.
ما طی این چهل سال در یکی از جنگهایی که با دشمنان خود داشتیم به طور قطعی شکست خوردیم و یک تراز راهبردی را به طور کامل از دست دادیم و آن «جنگ جمعیّت» بود.
نرخ باروری یا (TFR) یعنی میانگین تعداد فرزندانی که یک زن به دنیا میآورد در کشور ما در حدود سه دهه گذشته به صورت حیرت انگیزی روند کاهشی داشته است؛ از ۶.۵ فرزند سال ۱۳۶۵ به ازای هر زن به 1.7 فرزند در سال ۱۳۹۸ رسیده است، که پایینترین نرخ باروری در طول تاریخ ایران است. ما در حال حاضر پایینترین نرخ باروری کشورهای غرب آسیا و شمال آفریقا را داریم.(مروتی، عبرتهای پروژه تحدید نسل ایرانیان)
این کار برنامه ریزی شده بوده است. حداقل 150 سال روی خصوص ایران انواع نقشه ها ریخته شده و عملیاتهای موفق و ناموفق فراوانی انجام شده است و نهایتاً به دست ما به توفیق کامل رسیده است.
ما در هماوردیهای فراوانی با نظام سلطه پیروزیهای درخشان داشتیم، مثل روز روشن است. اما هزیمت در موضوع فوق استراتژیک جمعیّت را هیچ جوری نمی شود توجیه کرد. بپذیریم که صحنه را از دستمان خارج کردند و الآن واقعاً در معرض خطریم!
اما آیا عملیات دشمن ساده بوده است؟ خیر از روی آگاهی و مطالعۀ کامل و شناخت دقیق و حرفه ای مطلوبیتهای خود و در دل طرحی کاملاً پیچیده و چند بعدی بوده است. از قسمتهای شکستۀ پرچین بر ما یورش آوردند و دیر فهمیدیم.
نکتۀ مهم اینجا است که ما هیچ بررسی درستی انجام نداده ایم که «چطوری شد که شکست خوردیم» و منظورمان از این بررسی این باشد که جلوی شکست خوردنهای این طوری را بگیریم.
ما در جنگهای این طوری که می توان نام آن را جنگهای تمدنی گذاشت، شکست خواهیم خورد. ما از خود نقطه ضعف نشان دادیم و این نقطه ضعفها را برطرف نکرده ایم؛ یکی از آنها «ساده انگاری طولانی مدت» است.
باید با خوف ویژه ای بهوش باشیم!
جنگ تمدنی ترازی از جنگیدن است که به دید نگاههای معمولی و سطحی و ذهنهای جمع و جور نمی آید، ولو از تحصیلکردگان دانشگاهها باشند.
در این تراز از جنگیدن ممکن است از لشگر مقابل بتوان سربازهای فرهیخته ای گرفت، در حالی که او متوجه این ماجرا نیست و حتی ممکن است جنگ را انکار کند.
جنگ تمدنی عمیق است(یا یک تصمیم عمیق دینی یا راهبردی است و قابل صرف نظر کردن نیست)، گسترده و چند بعدی است، واقعاً «پرمؤلفه» است، دارای انسجام است، در لایه های متنوعی روی آن طراحی می شود، دراز مدت و باحوصله است، یک داستان و سناریوی کامل و سر و ته دار دارد، در بسیاری از رگه ها برای عموم یا بخش خوبی از جامعه بسیار موجه و خواستنی است، تکیۀ جدی به جنگ نرم دارد، ...
ما «سرمایۀ راهبردی جمعیّت» را به همین واسطه از دست دادیم و یک افق حضور اجتماعی انقلاب اسلامی را به طور قطع از دست دادیم و اکنون نگران موجودیّت کشور انقلابی خود هستیم.
جنگ جمعیّت یک جنگ فرهنگی نبود، یک جنگ حقوقی محض نبود، یک جنگ بهداشتی نبود، یک جنگ سیاسی و امنیتی نبود، یک جنگ اجتماعی، یک جنگ اقتصادی و رفاهی نبود، یک جنگ تعلیمی و تربیتی نبود، ... بلکه همۀ اینها بود.
طراحی «جنگ جمعیّت» کامل بود و کسانی که این جنگ را طراحی کرده بودند حضوری تفننی در این میدان نداشتند، دشمن تر از آنی بودند که ساده لوحان می پنداشتند.
ما حتی وزن راهبردی جمعیّت را بخصوص برای یک کشور انقلابی درک نمی کردیم و دربارۀ آن سهل انگار بودیم و سالها زمینهای خالی و بی حفاظ را در اختیار آنها قرار دادیم.
ما تراز تمدنی نداشتیم و هنوز هم نداریم و به همین واسطه واقعاً در معرض خطریم. ما دشمن را امیدوار کردیم و هنوز هم متوجه این تراز از جنگیدن نشده ایم.
دشمن در مقولۀ «حجاب» با ما در حال جنگیدن است و طرح کاملی هم دارد.
اگر انکار کنیم از یک تراز راهبردی واجب خواهیم افتاد. «جنگ حجاب» را باید آنچنان که هست رؤیت و روایت کرد. اگر آن را صرفاً فرهنگی دیدیم خود و دیگران را در معرض خطر قرار می دهیم.
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
✿
☘️@faslefarhang