eitaa logo
باهم
266 دنبال‌کننده
44.5هزار عکس
41.5هزار ویدیو
1هزار فایل
استقلال آزادي جمهوري اسلامي @Gh123 Admin @Arangeh @Malardiha
مشاهده در ایتا
دانلود
چند باری برای رفتن تلاش کرد اما اسمش درنیامد و از این اتفاق بسیار غصه دار بود. بین او و پسر دیگرم اختلاف بود هر دو عزم رفتن کرده بودند و هر کدام تلاش می کرد تا دیگری را قانع کند که او برود. 🥀می گفت تو دو فرزند داری من جای تو می روم.. یک روز که با فرزانه عروسم به منزل ما آمد به ما گفت فردا به سوریه خواهد رفت… آن لحظه نمی دانستم چه کنم فقط با عروسم به آشپزخانه رفتیم و با هم گریه کردیم. وقتی بیرون آمدم و پسرم رد اشک را در صورت من و همسرش دید اشک هایم را پاک کرد؛ لبخند زد و صورتم را بوسید و گفت: مادر دلم می لرزد کاری نکنید که دچار لغزش و سستی شود.پس ناراحت نباش مادر مهربانم.. من و همسرش هم در نهایت راضی شدیم و او را به خود اهل بیت سپردیم… وصیتنامه من برای نسل جوان حال و آینده کافی است… شب قبل از رفتنش دست و پا و سرش را شب رفتن حنا گذاشت و به مانند همیشه لبخند می زد.