eitaa logo
باهم
269 دنبال‌کننده
36.3هزار عکس
30.5هزار ویدیو
852 فایل
استقلال آزادي جمهوري اسلامي @Gh123 Admin @Arangeh @Malardiha
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از ملارد / ارنگه / مارليک / انديشه
❣﷽❣ 📚 ✫⇠ به روایت همسر( شهلا غیاثوند ) 5⃣1⃣ 📖از این همه اطمینان حرصم گرفته بود -به همین سادگی؟ یا من بمیرم یا شما⁉️ به همین سادگی، انقدر میروم و می ایم تا اقا جون را راضی کنم، حالا بلند شو یک عکس از خودت برایم بیاور -عکس؟ عکس برای چی؟ من عکس ندارم میخواهم به پدر و مادرم نشان بدهم 📖-من میگویم پدرم نمیگذارد شما میگویید برو بیاور؟؟ اصلا خودم هم مخالفم⛔️ میخواستم تلافی کنم. گفت: من انقدر میروم و می ایم تا را هم راضی، کنم، بلند شو یک عکس بیاور.... عکس نداشتم. عکس یکی از کارتهایم را کندم و گذاشتم کف دستش. 🖋 ... 📝به قلم⬅️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
هدایت شده از ملارد / ارنگه / مارليک / انديشه
✫⇠ ✫⇠ به روایت همسر( شهلا غیاثوند ) 6⃣1⃣ 📖توی بله برون مخالف زیاد بود. مخالف های دلسوزی که دیگر زورشان نمیرسید جلوی این وصلت را بگیرند. دایی منوچهر که همان اول مهمانی با مامان حرفش شده بود و زده بود بیرون. از چهره هم میشد فهمید چندان راضی نیست. 📖توی طبق رسمشان برای ایوب دختر نشان کرده بودند. کار ایوب یک جور سنت شکنی بود. داشت دختر غریبه میگرفت. ان هم از تهران. ایوب کنار مادرش👥 نشسته بودو به ترکی میگفت: ناسلامتی بله برون من است آ...اخم هایت را باز کن. 📖دایی حسین از جایش بلند شد. همه ساکت شدند. رفت را از روی تاقچه برداشت و بلند گفت: -الان همه هستیم؛ هم شما خانواده داماد، هم ما خانواده عروس. من قبلا هم گفتم راضی به این وصلت نیستم❌ چون شرایط پسر شما را میدانم. اصلا زندگی با سخت است. ما هم شما را نمیشناسیم. از طرفی میترسیم دخترمان توی زندگی عذاب بکشد، مهریه ای هم ندارد که بگوییم پشتوانه درست و حسابی مالی دارد. 📖دایی قران را گرفت جلوی خودش و گفت: -برای ارامش خودمان یک راه میماند این که قران را بگیریم. بعد رو کرد به من وایوب و گفت: بلند شوید بچه ها، بیایید دستتان را روی قران بگذارید. 📖من و ایوب بلند شدیم و دست هایمان را کنار هم روی قران گذاشتیم. دایی گفت: قسم بخورید که هیچ شیله پیله ای توی زندگیتان نباشد، به مال و ناموس هم خیانت نکنید هوای هم را داشته باشید. خوردیم. قران دوباره بین ما حکم شد. 🖋 ... 📝به قلم⬅️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh