eitaa logo
باهم
269 دنبال‌کننده
36.3هزار عکس
30.5هزار ویدیو
852 فایل
استقلال آزادي جمهوري اسلامي @Gh123 Admin @Arangeh @Malardiha
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺🌺🌺🌺🌺 🌴ام البنین سلام الله علیها🌴 🍁 از قبیله بنی کلاب (ام البنین) (علیه السلام) را به عقد حضرتش درآورد، و ام البنین فرزند به نام های: ، ، و به دنیا آورد، که هر چهار فرزند گرامی شان در دفاع از حریم و در در رکاب (علیه السلام) به درجه رفیع شهادت نائل آمدند، و آن چنان جانفشا نی نمودند که تاریخ نظیر آنان را ثبت نکرده. رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله بعد از شهادت مادری خویش را در وجود این بانوی می دیدند، و رنج فقدان مادر را کم تر احساس می کردند. ام البنین، فرزندان دختر گرامی رسول بزرگوار اسلام صلی الله علیه و آله را بر فرزندان خود که نمونه های والای کمال بودند، می داشتند و بخش عمده محبت و علاقه خود را متوجه آنان می کرد. 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
☆❣★در آرزوی شهـادت★❣☆ 🔸عباس در آخرین روزهای قبل از رفتنش🚶 می گفت: بعضی‌ها می‌گویند کسانی باید به جنگ‌ بروند که #تجربه داشته باشند 🔹ولی در این جنگ مانند #دفاع_مقدس، جوانان خط شکن لازم است و #عباس یکی از این جوانان خط شکن و فدایی بود💪 🔸تنها ۴۰روز قبل از اینکه به #سوریه اعزام شود نامزد💍 کرده بود. تقریباً ۴۰ روز بعد از اعزام هم به #شهادت رسید. 🔹میگفت این همه شبکه‌های ماهواره‌ای و اینترنت📳 و شبکه‌های اجتماعی فضای شهر را پر کرد‌ه‌اند، اما #خودمان باید دیندار باشیم👌 🔸اینکه توانستیم دیندار بمانیم یعنی به مرز #شهادت رسیدیم و شهیدیم🌷 پس باید مراقب باشیم #ایمانمان را از دست ندهیم🚫 #شهید_عباس_دانشگر #شهید_مدافع_حرم
⚫️🌹راوی این داستان همسر حضرت علیه السلام است. وقتی همسرم عباس با لبخند از سخت گیری های مادرش در تربیت فرزندان می گفت و می گفت که مادرش نخستین مربی شمشیر زنی و تیراندازی او و برادرانش بوده نمی توانستم به خود بقبولانم که این فرشته مجسم و این تندیس بی نقص لطافت و زنانگی نسبتی با شمشیر و کمان داشته باشد . همواره صحبت های از این دست را ترفندی از جانب همسرم می دانستم که شاید می خواست میزان شناخت من از روحیه و عواطف مادرش را بسنجد . امروز دربازار مدینه با دو زن مسافر از قبیله بنی کلاب ملاقات کردم . وقتی دانستند که من عروس فاطمه کلابیه(حضرت ام البنین) هستم با خوشحالی مرا در آغوش گرفتند و بعد از پرسیدن حال و نشانی منزل اولین سؤالشان مرا از فرط تعجب بر جا خشک کرد : *هنوز هم شمشیر می بنده؟! شمشیر ؟؟؟! نه! *پس برادرش درست می گفت که بعد از ازدواج تغییر کرده. یعنی می گوئید مادر همسرم جنگیدن می داند ؟! از حیرت ؛ سادگی و نوع پرسشم به خنده افتادند. یکی از آنها به عذر خواهی از خنده بی اختیار و بی مقدمه شان ؛ روی مرا بوسید و گفت : شما دختران شهر چه قدر ساده اید ؟! قبیله ما ( بنی کلاب ) به جنگاوری و دلیری میان قبایل مشهور و معروف است و تقریبا تمام زنان قبیله نیز کما بیش با شمشیر زنی و تیراندازی و نیزه داری آشنایند اما فاطمه از نسل ملاعب الاسنه (به بازی گیرنده نیزه ها) است و خانواده اش نه فقط در میان قبیله ما و کل اعراب بلکه حتی در امپراتوری روم نیز معروف و مورد احترامند. فاطمه(حضرت ام البنین) در شمشیر زنی و فنون جنگی به قدری ورزیده و آموزش دیده بود که حتی برادران و نزدیکانش تاب هماوردی و مقابله با او را نداشتند . بعد در حالی که می خندید ادامه داد : هیچ مردی جرأت و جسارت خواستگاری از او را نداشت. به خواستگاران جسور و نام آور سایر قبایل هم جواب رد می داد . وقتی ما و خانواده اش از او می پرسیدیم که چرا ازدواج نمی کنی ؟! می گفت : نمی بینم. اگر مردی به خواستگاری ام بیاید ازدواج می کنم . **من که انگار افسانه ای شیرین می شنیدم گویی یکباره از یاد بردم که این بخش ناشنیده ای از زندگی مادر همسرم است لذا با بی تابی پرسیدم خب ؛ بگویید آخر چه شد ؟! *خب معلوم است آخرش چه شد . وقتی عقیل به نمایندگی از طرف برادرش امیرالمومنین علی علیه السلام به خواستگاری فاطمه آمد ؛ او از فرط شادمانی و رضایت ؛ گریست و گفت : خدا را سپاس من به مرد راضی بودم ولی او را نصیب من کرد. 📚بر گرفته از کتاب (ماه به روایت آه) به قلم ابوالفضل زرویی نصر آبادی 🌹▪️سالروز شهادت حضرت ام البنین سلام الله علیها بر شما تسلیت باد
‌حاج‌‌ می‌گفت: توے دلت بگو نگاهم میکنه نگاهم میکنه حتی اگه اینطور نباشه خدا به حسیـن میگه: حسیـنم... نگاه کن این بندمو خیـلی دلش خوشه ! نکن.. یه نگاهیـم بهش بنداز این خیـلی مطمئن حرف میزنه‌ها! @shahid_atri
هدایت شده از ملاردی ها/ ملارد کهن
❗️ اینکه هنر و تخصص تو چیست، خیلی مهم نیست !! اینکه اولویت تو چه باشد هم در اینجا خیلی مهم نیست !! 👌 باید ببینی چه از تو می خواهند ؟؟ 👌بگو چه باید بیاورم ؟ نه اینکه چه دارم؟ 👈 اولویت جنگاوری، سلحشوری و پهلوانی کنار می‌رود با یک گوشه چشم امام !! 👌 جنگجو، ناگاه سقا می شود با یک نگاه !! 👈اولویت تو مهم نیست ❌ 👌اولویت امام را ببین ❗️ 👌 !! و همیشه همین بوده !! همه کارها رنگی از انتخاب و تصمیم می‌گیرد، و گاه ساده‌ترین کارها مهم می‌شود و گاه مهمترین اولویت ها، بیمقدار !!🔁 👌 اولویت امام، سقا شدن است؟ باشد ! گاه صدای قدم زدن، بالاترین ذکر میشود،👌اگر امام بگوید !! گاه این کار از خواندن قرآن هم بالاتر است، چون این کار،👌 عمل به قرآن است، قرآن ناطق!! 👌 ، شاید شب_عاشورا کمتر توانست قرآن بخواند، ولی بی شک ذکرش در عرش، سرود فرشتگان بود.... 👈 از صدای ذکرهای او دل دشمن می لرزید و همان ذکر، نرم‌ترین ترنم لالایی بود برای گوش کودکان حرم.... 👈 صدای گام های عباس که به فرمان امام اطراف خیمه ها قدم میزد و آرامش در دل دوستان ، و ترس در دل دشمنان می ریخت، از هر ذکری بالاتر بود 👌 چرا که امام فرموده بود❗️ 🆔 @afzayeshetelaat
🥀یڪۍازآن ۷۲ نفر ✅پدروپسر در خدمٺ اباعبدالله عائذ بن مجمّع بن عبدالله مذحجۍبہ همراه پدرش، مجمع بن عبدالله، در بین راه بہ ڪاروان امام حسین علیہ السلام  شد.  حرّ بن یزید خواسٺ بہ آنها اجازه ندهد، اما امام بہ او فرمود:« اینها از یاران من هستند و تو حق ندارۍآنهاراازاین ڪار بازدارۍ.»  عائذ، بنا بر روایتۍ، جزو شهداۍحملہ اول سپاه دشمن اسٺ، اما بنا بر روایات دیگراوباپدرش پیش ازحملہ اول سپاه عمر بن سعد، در آغاز بہ شهادٺ رسیده اسٺ. 📚ابصار العین، ص ٨۶. ✅روز عاشورا در آغاز جنگ، وۍبہ همراه سه تن دیگر: عمر بن خالد صیداوۍو جابربن حارث سلمانۍو غلام عمربن خالد صیداوۍ، با شمشیرهاۍڪشیده وارد میدان مبارزه گشتند، و جنگۍسخٺ نمودند، چنان ڪہ در دشمن شڪاف ایجاد شد. لشڪرآنان رادرمیان گرفتندوراه بازگشٺ برآنان بستہ شد. دراین هنگام حضرٺ  علیہ السلام آنان را نجاٺ داد، در حالۍڪہ جراحات زیادۍبرداشتہ بودند، -بار دیگر- دشمن بہ آنها نزدیڪ شد و در یڪ نبرد سخٺ هرچهارتن بہ درجہ رفیع شهادٺ نایل آمدند.  📚الڪامل فۍالتاریخ، ابن اثیر، ابوالحسن، ج۴، ص۷۴. ✅در زیارٺ رجبیہ و ناحیہ مقدسہ از وۍچنین یادشده اسٺ: السَّلام عَلۍ مَجمَعِ بنِ عَبْدالله العائذۍ» . 
هدایت شده از ملارد / ارنگه / مارليک / انديشه
🏴🎙گزارش ساعت به ساعت روز بر اساس مقاتل (عاشورای ۲۱ مهرماه ۵۹ شمسی) 🕑 حدود ساعت ۱۴ 🏴شهادت حضرت عباس(ع) عاقبت امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع) تنها ماندند. (ع) اجازه میدان خواست اما امام او را مامور رساندن آب به خیمه ها کرد. دشمن بین دو برادر فاصله انداخت. عباس(ع) دلاور در حالیکه با شجاعت تمام سعی در آوردن مشک آب برای زنان و کودکان داشت در محاصره دشمن دو دستش قطع شده و با عمودی آهنین بر سرش زدند که از اسب بر زمین افتاد. اباعبدلله سراسیمه خود را بر پیکر قطعه قطعه برادر رساند. دشمن کمی به عقب رفت. امام(ع) برای دومین بار بعد از مرگ برادر عزیزش گریه کرد و فرمود «اکنون دیگر پشتم شکست.» 🎙گزارش ساعت به ساعت روز بر اساس مقاتل👇 6⃣
📌تلنگر مهدوی 🔸یک وقتایی تنهایی و کسی حواسش بهت نیست، گوشیتو برمیداری و میری تو اینستاگرام، می‌خوای بری یک سری به پست‌های دوستات بزنی، اما شیطان میاد سراغت؛ کارش همینه! وسوسه... فکر گناه میندازه به جان و دلت. ☝️اما یک لحظه صبر کن. فقط یک لحظه! تو این لحظه به این آیه فکر کن: «لَا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَارَ؛ چشم‌ها او را نمی‌بینند؛ ولی او همه چشم‌ها را می‌بیند...» (انعام / ۱۰۳) 🔸 خدا الان حواسش بهت هست. تازه چشم‌های هم بهت توجه میکنن! حالا بازم دلت میاد به شیطان بگی چشم؟ 📌 یک نفس عمیق بکش و شیطان رو لعنت کن تا از فکرت بره بیرون... امام زمان، یارِ پاکدامن می‌خوان، یکی مثل علیه السلام! 🌸 مبارک. ♥️🦋♥️ @Ashghaneemamezaman313