eitaa logo
باهم
265 دنبال‌کننده
44.5هزار عکس
41.6هزار ویدیو
1هزار فایل
استقلال آزادي جمهوري اسلامي @Gh123 Admin @Arangeh @Malardiha
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از ملارد / ارنگه / مارليک / انديشه
، ✨وَ جٰاؤُ أَبٰاهُمْ عِشٰاءً يَبْكُونَ﴿ ۱۶﴾ و شامگاهان، گریان نزد پدر خود آمدند. ✨ 💠در قرآن چهار نوع گریه و اشک داریم؛ 🔹 : گروهی از مسیحیان با شنیدن آیات قرآن اشک می ریختند. 《تَرىٰ أَعْيُنَهُمْ تَفِيضُ مِنَ اَلدَّمْعِ مِمّٰا عَرَفُوا مِنَ اَلْحَقِّ ، 》 🔹 و : مسلمانان عاشق همین که از رسول اکرم (ص) می شنیدند امکانات برای جبهه رفتن نیست گریه می کردند. 《تَفِيضُ مِنَ اَلدَّمْعِ حَزَناً أَلاّٰ يَجِدُوا مٰا يُنْفِقُونَ ، 》 🔹 : همین که آیات الهی برای اولیا تلاوت میشد، گریه کنان به سجده می افتادند. 《خَرُّوا سُجَّداً وَ بُكِيًّا ، 》، 《وَ يَخِرُّونَ لِلْأَذْقٰانِ يَبْكُونَ وَ يَزِيدُهُمْ خُشُوعاً ، 》 🔹اشک قلابی و ساختگی : همین آیه که برادران یوسف گریه کنان نزد یعقوب آمدند که گرگ یوسف را درید. ( ،استاد ) http://eitaa.com/joinchat/434176022Ccdffb24a58
هدایت شده از ملارد / ارنگه / مارليک / انديشه
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ ۖ لَا يَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ ۚ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ای اهل ایمان، شما خود را محکم نگاه دارید، که اگر همه عالم گمراه شوند و شما به راه هدایت باشید زیانی از آنها به شما نرسد. بازگشت همه شما به سوی خداست و همه شما را به آنچه کردید آگاه می‌سازد. /۱۰۵ 📌معنای جهاد از منظر رسول خدا... ⭕️جهاد یعنی انسان یک کاری کند موانع را برطرف کند؛ پیغمبر فرمودند: ما از جهاد اصغر خارج شدیم ولی جهاد اکبر بر ما ماند! عرض کردند: ای رسول خدا ! دیگر از این جهادی که ما کردیم مهم تر چه بود؟ سرها از بدن جدا شد، دست ها افتاد! حضرت فرمود: ⭕️ جهاد با نفس! آن خیلی مشکل تر است! چون انسان در این مجاهدهٔ ظاهری در میدان می‌رود، یا کشته می شود یا می کشد، تمام است دیگر؛ یک کشتن که بیشتر نیست! اما مجاهده با نفس، هر لحظه اش یک مرگ است. ــــــــــــ 📗مبانی تشیع، صفحه ۱۲۰
مائده آسمانی با یکی از برادران تماس گرفتم که امورات را پیگیر شوم، حال منقلبی داشت ، بعد از پرس و جو گفت مثل سنوات گذشته با اصرار را دعوت کردم به منزلمان، ادامه داد، تو که می دانی او برکت خانه ماست... او مادر شهیدم است... و آن پاسدار گفت: وقتی به منزلمان آمد، حال عجیبی داشت، از او پرسیدم: حاجیه خانم چیزی شده؟! گفت؛مادر جان جلال برایم پول فرستاده! پرسیدم خوابش را دیدید؟! گفت؛نه! چند روزی است وحید (پسر کوچک تر حاجیه خانم) تصادف کرده و روز های آخر بستری اش، شدید پول نیاز بودم، بعد از به جلال گفتم؛ داداشت بیمارستانِ و منم پولی ندارم، حتی پول کرایه ماشین... حالا چیکار کنم؟.. و همینطور که داشتم باهاش حرف میزدم خوابم برد، وقتی بیدار شدم صبح شده بود، آماده شدم برم در را که باز کردم پایم خورد به چیزی!.. یه بسته پول!.. من بنا به عادت همیشگی در ورودی را قفل می کردم! و یادم آمد دیشب از جلال پول خواستم فقط جلال هست که نیازی به باز کردن در ندارد! و آن پاسدار گفت؛ یکی از آن پول ها را از حاجیه خانم گرفتم! چرا که آن پول از طرف آمده بود! مگر نه اینکه زنده‌اند، آن پول آسمانی بود که تا آخر عمرم باخود همراه خواهم داشت. از اجابت خواسته از فرزند شهيد اش 👈👈👈(ببینید) ✨زنگـــــان‌اولـــבوزلارے💫 شـــــادی‌ارواح‌طيبــــــہ‌شهداصـَـــــلوات