eitaa logo
باهم
269 دنبال‌کننده
36.2هزار عکس
30.5هزار ویدیو
852 فایل
استقلال آزادي جمهوري اسلامي @Gh123 Admin @Arangeh @Malardiha
مشاهده در ایتا
دانلود
✡ غزوه خیبر 1⃣ این غزوه در محرّم سال هفتم هجری اتفاق افتاد. ساکنان قریب بیست هزار نفر بودند که در میان آنها، پهلوانان و مردان دلیر و جنگاور قرار داشتند. علت این درگیری آن بود که تمام قبایل عرب را تشویق کرده و با کمک مالی، آنان را برای در هم کوبیدن حکومت اسلامی گردآورده و زمینه‌ی را فراهم کرده بودند. 2⃣ رسول‌خدا (ص) پس از بازگشت از «حدیبیه» و مدتی اقامت در مدینه، رهسپار «خیبر» شد. پرچم را به حضرت علی (ع) سپرد و با سپاه خویش تا وادی «رجیع» پیش رفت و میان اهل «خیبر» و قبیله «غطفان» و «فزاره» فرود آمد که این قبیله را از کمک دادن به اهالی «خیبر» باز دارد. قبیله «غطفان» می‌خواست با کمک و پشتیبانی خویش، یهودیان را همراهی کند؛ زیرا آنان متحد و هم‌پیمان «خیبر» بودند؛ اما با این تدبیر پیامبر، توفیق نیافتند و یهودیان تنها ماندند. 3⃣ رسول‌خدا (ص) هنگامی‌که نزدیک «خیبر» رسید، توقف نمود و فرمود: پروردگارا! خیر این قریه و خیر اهلش را و خیر آنچه را در آن است از تو می‌خواهیم و از شرّ این قریه و شرّ اهلش و شرّ آنچه در آن است به تو پناه می‌بریم. سپس فرمود: به نام خدا، پیش روید! 4⃣ قلعه‌های «ناعم»، «قموص»، «صعب بن معاذ»، «نطاة»، «شق»، «نزار»، «کتیبه»، «ابی»، «وطیح» و «سلالم» یکی از پس از دیگری به دست مسلمان فتح گردید. در این دو قلعه اخیر بود که یکصد زره و چهارصد شتر و هزار نیزه و پانصد کمان عربی به دست مسلمانان افتاد. 5⃣ کار فتح یکی از قلعه‌های «خیبر»، که ریاست آن را ، یکی از پهلوانان نامی عهده‌دار بود، دشوار شد و بیش از ده روز طول کشید. رسول‌خدا (ص) ابتدا دو نفر از مهاجران و مردی از انصار یا به ترتیب، ابوبکر و عمر را برای فتح آن فرستاد، اما فتح قلعه صورت نگرفت. این وضعیت پیامبر اعظم (ص) و سرداران اسلام را به‌شدت ناراحت کرده بود. 6⃣ سرانجام، رسول‌خدا (ص) افسران و سربازان اسلام را فراخواند و در جمع آنان، جمله‌ای تاریخی فرمود: فردا همین رایت را به مردی خواهم داد که خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسولش هم او را دوست دارند. خدا به دست وی فتح را به سرانجام خواهد رساند؛ مردی که به دشمن حمله برد و هرگز پشت به دشمن نکرده و فرار نکرده است. وقتی رسول‌خدا (ص) این جمله را گفت، همه‌ی اصحاب آرزو می‌کردند آن شخص او باشد. 7⃣ فردای آن روز، رسول‌خدا (ص) حضرت علی (ع) را خواست و فرمود: این رایت را بگیر و پیش برو تا خدا تو را پیروز گرداند! حضرت علی (ع) پرچم را گرفت و قلعه را فتح نمود. امام علی (ع) در این جنگ، شجاعت بی‌نظیری از خود نشان داد. ابورافع می‌گوید: من در کنار امام بودم که سپرش افتاد. ایشان درِ قلعه را برداشت و به عنوان سپر استفاده کرد و تا پایان جنگ، در دستش بود. ابورافع می‌گوید: پس از جنگ، من و هفت نفر دیگر هرچند کوشیدیم نتوانستیم که آن‌را از جا بلند کنیم. 8⃣ رسول‌خدا (ص) پس از فتح قلعه‌های «خیبر»، یهودیان باقی مانده را محاصره کرد و سرانجام، آنان تسلیم شدند و پیشنهاد کردند که در سرزمین «خیبر» سکنا گزینند، اراضی و نخل‌هایشان در اختیارشان بمانند و تنها نیمی از درآمد را به مسلمانان بدهند. رسول‌خدا (ص) پیشنهادشان را پذیرفت. مسلمانان آن‌قدر به این قرارداد معتقد و پایبند بودند که اگر چیزی می‌خواستند بگیرند، برای آن پول پرداخت می‌کردند. 9⃣ یکی از مراکز یهودیان بود و در نزدیکی «خیبر» قرار داشت. پیامبر اعظم (ص) کسانی را فرستاد که آنان را به اسلام دعوت نمایند و چون اهل «فدک» از ماجرای «خیبر» خبر یافتند، از رسول‌خدا (ص) خواستند تا با آنان نیز به همان صورت رفتار کند. رسول‌خدا (ص) پذیرفت و چون «فدک» بدون جنگ در اختیار پیامبر اعظم (ص) قرار گرفت، خالصه رسول‌خدا (ص) گردید. پیامبر گرامی (ص) نیز «فدک» را به دخترش حضرت فاطمه زهرا (س) بخشید. ✍ نویسنده: احمد سعادت 📖 متن کامل مقاله به‌همراه مستندات: 👉 goo.gl/cNAxyW
🔮🎷۲٤رجب ﻓﺘﺢ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۷هـق ﺩﺭ ﻣَﺮﺣَﺐ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻛﺸﺘﻪ ﺷﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺘﺢ ﮔﺮﺩﻳﺪ. 📚 بحار الأنوار ج۲۱ ص٤۱ ؛ مصباح المتهجد ص۷٤۹ این فتح در ۲۷ﺭﺟﺐ و ۱۵محرّم نیز ﺫﻛﺮ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. 📚 بحار الأنوار ج۹۷ ص۳۸٤ ؛ توضیح المقاصد ص٤ ﭼﻮﻥ ﺻﻠّﻰ الله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺑﻪ ﺟﻨﮓ ﺧﻴﺒﺮﻳﺎﻥ ﺭﻓﺖ ﻭ ﻗﻠﻌﻪ «ﻗﻤﻮﺹ» ﺭﺍ ﻣﺤﺎﺻﺮﻩ ﻛﺮﺩ، ﺍﺑﺘﺪﺍ ﭘﺮﭼﻢ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻯ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﺑﺎ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﻪ ﺩﺍﺩﻧﺪ. ﺑﺎ ﻟﺸﻜﺮﻯ ﺭﻓﺖ، ﻭﻟﻰ ﭼﻮﻥ ﻧﻈﺮ ﺑﻪ ﭘﻬﻠﻮﺍﻧﺎﻥ ﺁﻧﺎﻥ ﻧﻤﻮﺩ ﻛﺮﺩ ﻭ ﻟﺸﻜﺮﻳﺎﻥ ﻫﻢ ﺩﺭ ﭘﻰ ﺍﻭ ﺑﺎﺯ ﮔﺸﺘﻨﺪ. ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠّﻰ الله علیه ﻭ ﺁﻟﻪ ﭘﺮﭼﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺍﻭ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﻛﺸﺘﻪ ﺷﺪﻥ ﺑﻪ ﻣﻴﺪﺍﻥ ﺟﻨﮓ ﻧﺮﺳﻴﺪﻩ ﺑﺎﺯ ﮔﺸﺖ. ⭐️ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺑﺮﺍﻯ ﻓﺘﺢ ﺧﻴﺒﺮ ﺻﻠّﻰ الله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ : «ﻓﺮﺩﺍ ﭘﺮﭼﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﺮﺩﻯ ﻣﻰ ﺩﻫﻢ ﻛﻪ ﺣﻤﻠﻪ ﻫﺎﻳﺶ ﺭﺍ ﺗﻜﺮﺍﺭ ﻛﻨﺪ، ﻧﻪ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻓﺮﺍﺭ ﻛﻨﺪ. ﻛﺴﻰ ﻛﻪ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﻫﻢ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻧﺪ، ﻭ ﺧﻴﺒﺮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺍﻭ ﻓﺘﺢ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ». 📚 کافی ج۸ ص۳۵۱ ﻫﻤﻪ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﺁﺭﺯﻭ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﻣﻘﺎﻡ ﻭ ﻣﻨﺰﻟﺖ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﻭﺍﮔﺬﺍﺭ ﺷﻮﺩ. ﻓﺮﺩﺍﻯ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ، ﺻﻠّﻰ الله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩ : (ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ) ﻛﺠﺎﺳﺖ؟ ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﭼﺸﻢ ﺩﺭﺩﻯ ﺩﺍﺭﺩ ﻛﻪ ﺣﺮﻛﺖ ﺑﺮﺍﻯ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﻣﺸﻜﻞ ﺍﺳﺖ. ﺻﻠّﻰ الله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩ : ﺍﻭ ﺭﺍ ﺣﺎﺿﺮ ﻛﻨﻴﺪ. ﺭﻓﺖ ﻭ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺍ ﺁﻭﺭﺩ. ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠّﻰ الله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺳﺮ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﺮ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺩﻫﺎﻥ ﻣﺒﺎﺭک ﺑﻪ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﻧﻮﺭﺍﻧﻰ ﺣﻀﺮﺕ ﺧﺎﺗﻢ ﺍلأﻭﺻﻴﺎﺀ ﻋﻠﻰ ﻣﺮﺗﻀﻰ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻣﺎﻟﻴﺪ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ : «ﺑﺎﺭ ﺍﻟﻬﺎ، ﺯﺣﻤﺖ ﮔﺮﻣﺎ ﻭ ﺳﺮﻣﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺑﺮﺩﺍﺭ». ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺑﺮ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺩﺭﺩ ﭼﺸﻢ ﻋﺎﺭﺽ ﻧﺸﺪ ﻭ ﺍﺯ ﮔﺮﻣﺎ ﻭ ﺳﺮﻣﺎ ﺁﺯﺭﺩﻩ ﻧﮕﺸﺖ. ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠّﻰ الله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺯﺭﻩ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺍﻭ ﭘﻮﺷﺎﻧﻴﺪ ﻭ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻛﻤﺮ ﺍﻭ ﺑﺴﺖ ﻭ ﭘﺮﭼﻢ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺳﭙﺮﺩ ﻭ ﺳﻮﺍﺭ ﺑﺮ ﻣﺮﻛﺒﺶ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻓﺮﻣﻮﺩ: « ﺍﺯ ﺳﻤﺖ ﺭﺍﺳﺖ، ﺍﺯ ﺳﻤﺖ ﭼﭗ، ﺍﺯ ﭘﻴﺶ ﺭﻭ ﻭ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ، ﻭ ﻧﺼﺮﺕ ﺑﺎﻟﺎﻯ ﺳﺮ، ﻭ ﺩﻋﺎﻯ ﻣﻦ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﺗﻮ ﺍﺳﺖ ». و ﻓﺮﻣﻮﺩ : «ﻳﺎ ﻋﻠﻰ، ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﻰ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﻋﺮﺿﻪ ﻛﻦ». ⭐️ ﻣﻴﺪﺍﻥ ﺟﻨﮓ ﺧﻴﺒﺮ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﻓﺖ، ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﻮﻋﻈﻪ ﻭ ﻧﺼﻴﺤﺖ ﻋﺪّﻩ ﺍﻯ ﺑﺮﺍﻯ ﺟﻨﮓ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺁﻣﺪﻧﺪ. ﺁﻧﺎﻥ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺷﻬﻴﺪ ﻛﺮﺩﻧﺪ. ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺑﺮ ﺁﻧﻬﺎ ﺗﺎﺧﺘﻪ ﻭ ﺁن ها ﺭﺍ ﻛﺸﺘﻨﺪ. ﺁﻧﮕﺎﻩ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺑﺎ ﻋﺪّﻩ ﺍﻯ ﺁﻣﺪﻧﺪ. ﺣﻀﺮﺕ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺩﺭک ﻓﺮﺳﺘﺎﺩ. ﻣَﺮﺣَﺐ ﻛﻪ ﺷﺠﺎﻉ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﻮﻧﺨﻮﺍﻫﻰ ﺁﻣﺪ. ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﭼﻨﺎﻥ ﺑﺎ ﺫﻭﺍﻟﻔﻘﺎﺭ ﺑﺮ ﺳﺮﺵ ﻓﺮﻭﺩ ﺁﻭﺭﺩ ﻛﻪ ﺷﻤﺸﻴﺮ ﺍﺯ ﺣﻠﻘﺶ ﮔﺬﺷﺖ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﻭ ﻧﻴﻢ ﺳﺎﺧﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺧﺎک ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ. ﺻﺪﺍﻯ ﺗﻜﺒﻴﺮ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ. ﻋﺪّﻩ ﺍﻯ ﺍﺯ ﺑﻪ ﺩﻓﺎﻉ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺑﻪ ﺟﻨﮓ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻨﺪ. ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺑﻪ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺩ ﺗﺎ ﻋﺪّﻩ ﺍﻯ ﻛﺸﺘﻪ ﺷﺪﻧﺪ ﻭ ﻋﺪّﻩ ﺍﻯ ﺑﻪ ﻗﻠﻌﻪ ﮔﺮﻳﺨﺘﻨﺪ. ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺑﺎ ﺩﺳﺖ ﻗﺪﺭﺗﻤﻨﺪ ﺣﻴﺪﺭﻯ ﺩﺭ ﻗﻠﻌﻪ ﺭﺍ ﻛَﻨﺪ ﻭ ﺑﺮﺍﻯ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﻣَﻌﺒَﺮ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ ﺗﺎ ﺍﺯ ﺧﻨﺪﻕ ﻋﺒﻮﺭ ﻛﻨﻨﺪ. ﺣﻀﺮﺕ ﭼﻨﺪﻳﻦ ﺑﺎﺭ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺭﻭﻯ ﺧﻨﺪﻕ ﺑﻪ ﻭﺳﻴﻠﻪ ﺁﻥ ﺩﺭ ﻋﺒﻮﺭ ﺩﺍﺩ، ﺑﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺍﺯ ﺳﻪ ﺭﻭﺯ ﻗﺒﻞ، ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺑﻮﺩ. 👇 @wittj2