◽️ امام عصر(عج) در تفسیر عبارت «کهیعص» فرمودند:
«كاف» اسم كربلا و «هاء» اشاره به شهادت و هلاكت عترت طاهره (خاندان مكرّم حضرت رسالت) است؛ «ياء» اشاره به يزيد است كه بر حسين(ع) ظلم نمود؛ «عين» اشاره به عطش و تشنگی حسين(ع) [و ياران عزيز او]ست و «ص» اشاره به صبر آن حضرت است [در مقابل مصايب و شدايد].»
◽️ طبرسی، «الاحتجاج»، ج 2، ص 268.
📚 « #از_حسین_ع_تا_مهدی_ع »
📬 خرید از یاران شاپ yon.ir/5i3WJ
#نذر_یک_نگاه #حضرت_عباس_ع، بازارسال کنید.
#سلام_بر_حسین_ع
#محرم
@mouood_org
🔘ماجرای تنور
▪️صدای جیغ و نعره و گرگر آتش در صدای هوهوی طوفان سرخ رنگ می پیچید و دشت، غلغله بود. ماه نمی تابید، ستاره نمی درخشید و غیر از آتشی که از خیمه ها بالا می رفت، روشنایی دیگری در دشت نبود.
▪️«خولی» کیسه را بر دوشش انداخت و در اشتیاق گرفتن مژدگانی به خانه تاخت.
▪️وقتی به خانه رسید، حتم داشت، «نوار» خوابیده است، چرا که شب از نیمه گذشته بود. کیسه را در تنور انداخت و در حالی که از شوق سر تا پا می لرزید، زرهش را گوشه ای انداخت و خودش را در بستر انداخت.
▪️نوار، با تکان او، از خواب بیدار شد. نیم خیز شد و برق شیطنت آمیز چشمهای همسرش را از نظر گذراند و مو بر تنش سیخ شد. در حالی که با دقت به او می نگریست، گفت: «گنج یافتهای؟»
▪️خولی خندید و گفت: «نه. سر حسین (ع) را آورده ام.»
▪️چشمهای نوار باریک شد. زیر لب گفت: «حسین؟ کدام حسین؟» خولی که حوصله اش سر رفته بود خمیازه ای کشید و گفت: «حسین بن علی (ع) ای زن احمق!»
▪️نوار از جا جست. با دستانش به سرش چنگ زد و از وحشت ناله کرد. به سمت خولی هجوم برد و بر سر و سینه اش کوفت. اشک می ریخت و فریاد می زد: «وای بر تو! سر پسر پیغمبر را به خانه آورده ای؟! بختت سیاه بود نوار با این شوهر کردنت! خاک بر سرت مرد! خاک بر سرت. کجاست؟ کجا گذاشتی آن سر عزیز را؟»
▪️خولی فریاد زد: «تنور» و با چشمهای بیرون زده، دویدن نوار را دنبال کرد.
▪️نوار، تا صبح کنار تنور قرآن خواند و بر سرش زد. نوری چون عمود، از تنور به آسمان بالا می رفت و دور تا دور نور، پرندگان سفید رنگی می چرخیدند و می چرخیدند و می چرخیدند...
📚 منبع روایت: قمی، عباس، منتهی الآمال، ج1، نشر حسینی، 1375، ص 474.
#نذر_یک_نگاه #حضرت_عباس_ع بازارسال کنید.
#رأس_الحسین
#ماه_محرم
@mouood_org