هدایت شده از گاه نوشت(کانال رسمی علیرضا پورمسعود)
حقد وکینه نسبت به #امیرکبیر و ناصرالدین شاه کلید حل معمای تولیدات رسانه ای و ترور شخصیت از مسیر ادراکسازی برای نسل جدید این دو شخصیت اثرگذار تاریخی است
با کشته شدن باب که به دستور امیرکبیر و با حمایت ناصرالدینشاه صورت گرفت دشمنی بابیان با خاندان قاجار – که بابیان ایشان را «رجعت بنیامیه» میدانستند عمیقتر شد.
بابیان، دولت قاجاریه را رجعت بنیامیه میخواندند، و مصداق اخبار صادره را به مخالفت و مقاومتشان تفسیر میکردند، و لعننامهها در حق ظالمینشان، مانند لعننامههای صادر از ائمه در حق بنیامیه، خصوصاً، در آثار قدوسیّه (آثار محمدعلی قدوس هجدهمین پیرو باب)صدور یافت، و خبر زوالشان را مانند زوال بنیامیه بهدست بنیالعباس، متداول میداشتند.
صبح ازل که اینک در مقام مرآت باب، و حافظ آیین او، رهبری بابیان را عهدهدار بود در آثار خود، از «آن امیر شقی» با «نهایت دشمنی»اش یاد کرده، و نوشته که: «عاقبت، به جحیم ابدی و نار لم یزلی داخل گشت.» در نگاه بابیان، «میرزا تقیخان و ناصرالدینشاه»، در درجهی اولی از نفرت و لعن قرار داشته، رجعت اعداء و قاتلین ائمهی هدی بهشمار میآمدند.
در سال ۱۲۶۸ق. گروهی از بابیان به رهبری ملا شیخ علی ترشیزی که یکی از پیروان برجستهی باب بود، و از سوی او، لقب «اسم الله العظیم» داشت به کُشتن ناصرالدینشاه اقدام کردند، اما ناکام ماندند. پس از آن سوءقصد نافرجام بود که شدت عمل همهجانبهای بر بابیان سایه افکند. اعدام بسیار خشونتبار منسوبان آن حادثه، سبب شد تا نام بابی، با حکم اعدام یا نزدیک به آن مترادف شود.
در این میان، یکی از پیروان باب، جلوی توپ گذاشته شده، و با شلیک گلوله، پارهپاره گشت! دیگری نیز شمعآجین شده، و همراه با شمعهایی که در میان زخمهای بدنش میسوخت، در شهر گردانده شد!
یکی از آثاری که این سرکوب سخت، بر بابیان باقی گذاشت، آغاز «سنّت #نهان_زیستی» در میانشان بود. به روایت فاضل مازندرانی:
(…پس از حوادث سال ۱۲۶۸، بهعلت شدت تعرض دولت ناصرالدینشاهی، شناختگان این حزب، در ستر و خفا زیستند، و غالباً، مبادرت به اجهار عقیده نکردند، بهحدی که بیخبران پنداشتند که کسی از مؤمنین بر جای نیست، ولی در سترِ ستر، امر تبلیغ جریان داشت….)
توصیف میرزا مهدیخان زعیمالدوله تبریزی که با صبح ازل و بهاءالله دیدار کرده، و برخی از پیروانشان را میشناخت سخنی کلّی، اما بسیار کارگشا، در نشاندادن این سنّت است:
پیروان میرزا یحیی صبح ازل،معتقدات خود را به نامههای متعددی که از طرف باب و میرزا حسینعلی برای میرزا یحیی صادر شده است، تأیید میکنند، و این نامهها اکنون، نزد صبح ازل موجود است. آنها، به همین نامهها بر بطلان خلافت بهاء استدلال و استناد میکنند … آنها، به دین اسلام تظاهر میکنند؛ در ظاهر،از باب و بابیان تبرّی نموده، عمل به تقیه میکنند؛ نماز میخوانند، روزه میگیرند، در ظاهر، به تمام واجبات دین اسلام عمل میکنند. بهاء و پیروانش را تکفیر میکنند. آنها را در ظاهر و باطن لعنت میکنند.
این سنت #نهان_زیستی افرادی را رشد داد که قدم های مهمی در پوشش تشیع برداشتند بطور مثال:
ملا محمدجعفر کرمانی که از بابیان نخستین بود، و پسرش، شیخ احمد روحی، نسبت دامادی صبح ازل را یافت در کرمان، کرسی فقه و اصول داشت، و در مسجد خود دفن شد!
ملا محمدجعفر نراقی که از سوی صبح ازل، مرجع بابیان کاشان بود،گاه که با هجمهی مسلمانانی که از تکاپوهای نهانی او آگاه شده بودند روبهرو میشد، بر فراز منبر، بهگونهای سخن میگفت که مردم عادی، او را یک شیعهی اثنیعشری راسخ تصور میکردند. او، همیشه سفارش میکرد که: «دوستان و احباب، در کمال مستوری و بیصدایی، سلوک و رفتار نمایند، تا منجر فتنه نباشد.» این بابی بلندمرتبه، از سوی صبح ازل دستور داشت تا در مسافرت به عتبات، همهجا، به شکل شیعیان رفتار کند.
حاج شیخ هادی نجمآبادی هم که در میان روحانیان معروف تهران شناخته میشد در جوانی، به اعتقاد بابی روی آورده بود، اما با همان سنّت نهانزیستی، توانست در تهران به شهرت رسیده، و در صحنههای فکری و سیاسی ایران دورهی قاجار قدمهای مهمی بردارد.
این ها گوشه ای از رفتارسازماندهی شده این فرقه نجس است و در تولیدات علیه امیرکبیر و ناصرالدین شاه ردپای بازماندگان این فرقه در نقاب نهان زیستی مشهود است
#امیرکبیر_مچکریم
✍️علیرضا پورمسعود
✅ @A_purm