eitaa logo
باهم
269 دنبال‌کننده
36.3هزار عکس
30.6هزار ویدیو
852 فایل
استقلال آزادي جمهوري اسلامي @Gh123 Admin @Arangeh @Malardiha
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از حقیقت
✅ افتخار آفرینی "صفر"، ادا و اطوار "هزار" 🔹تصویری از آرمین سهرابیان مدافع تیم استقلال در فضای مجازی مورد توجه قرار گرفته است. 🔹در این تصویر این بازیکن فوتبال، شورت ورزشی خود را بالا می زند تا تصویری که بر روی پای خود تتو کرده است مورد توجه عکاسان قرار بگیرد. 🔹این تصویر از آن جهت مورد توجه کاربران قرار گرفته که آن را مصداق بی توجهی کمیته اخلاق فدراسیون فوتبال به ضوابط اعلامی خود می داند. 🔹گفتنی است بازیکنان فوتبال علی رغم آنکه طی سالیان اخیر هیچ افتخاری برای ایران به دست نیاوردند اما بیشترین توجهات و هزینه های دولتی را به خود اختصاص داده‌اند به گونه ای که پاداش تمامی مدال آوران المپیک ۲۰۲۴ به اندازه دستمزد دو بازیکن تیم های مطرح هم نمی شود. به حقیقت بپیوندید👇 @hagheeghat
*📌📌📌سلام بزرگواران" ختم قـــران " چله زیارت عاشــــورا " ختــــــم انـــــعام و ختــــم یاسـین برای حاجت روایی و هدیه به اموات و نماز وروزه استـــیـــــجاری ونمــــاز حـرز امام جــــواد واستخاره با قران ..... ''انجام می دهیم به مبلغی که راضی باشین '' اگر کسی خواست به پی وی مراجعــــــه فرماید '' لطف حق شامل حالـــــتان "💫 تایید نامه دفتر امام جمعه و مدارک طلبگی هم ارائه می دهیم *🛑ختم قرآن کریم برای هدیه به اموات وچله و‌ختم برای حاجت روایی انجام می دهیم. *09194152156*💫
زیارت+عاشورا+با+صدای+علی+فانی.mp3
28.44M
چهل روز از عاشورا تا اربعین 📖 قرائت با نوای علی فانی، هدیه میڪنیــم به امام زمــان ارواحنافداه ❤️🌹 🌷«روز سی و چهارم » 🗓 شروع چله ؛ 1403/04/26 🏴 محرم 1403 🚩@IslamlifeStyles
🌹سلام امام زمانم 🌷در میان عاشقان عطر حضورت می‌رسد       🌷با ظهور بوے ظهورت می‌رسد 🌷بیشتر از روز عاشورا  به روز اربعین       🌷بر لبِ ، لب‌ تشنگان جام طهورت می‌رسد اَللهُمَ عَجِّل لِوَلیِّڪَ الفـَرَج مْ 🇮🇷 @lahzaei_ba_sh
سلام امام زمانم ❣ 🌸 هر صبح، به شوق عهد دوباره با شما چشمم را باز میڪنم🌿 ، هر روز ڪه می‌گذرد، عاشقانه تر از قبل چشم به راهتان باشم...🧡 السَّلاَمُ عليكَ يا وَعْدَ اللهِ الَّذِى ضَمِنَهُ الّلهُمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الْفَرَج 🇮🇷 ای با شهدا @lahzaei_ba_sh
دیده بان ... با اینکه تخصص بالایی داشت ولی با درخواست خودش دیده بان گـروه آتشـبار شد ..! ساعت‌ها پشت دوربین دیده‌بانی میکرد، قرار بود در منطقه‌ای عملیات انجام بگیرد ولی محسن مانع آن عملیات شد. گفته‌بود در این منطقه زن‌وبچه دیده است، خیلی دقـت داشت طوری گرا بدهد که خونی به ناحق ریخته نشود... شهیدمدافع‌حرم ♥️ 🌷 🌺 شهـدا را یاد کنید با ذکر صلوات اَللّٰهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهم 🇮🇷 @lahzaei_ba_sh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از ملاردی ها
🌷در آخرین 🌷یکشنبہ مرداد ماه 🌷از خـدا میخواهم 🌷هر آنچه آرزو داریـد 🌷بی دلیل نصیبتون شود 🌷عشق و آرامش 🌷در کنارتون 🌷عزت و خوشبختی 🌷همراهتون 🌷سلامتی و تندرستی 🌷همیشہ در وجودتون باشـد 🌷یکشنبه تون سرشار از آرامش ‌‌‎‎‎‌→🌥💛←@B_rang_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رسانه های خارجی اعلام کردند که ایران می گوید اسرائیل باید شهرک سازی های غیرقانونی در کرانه باختری را متوقف کند. حق با مردم فلسطین است نه اسرائیل. این تازه شروع ماجرا هایی است که اسرائیل را تحت فشار شدید جدیدی قرار می‌دهد. همزمان با جبهه های زمینی کرانه باختری مرکز جدید فعالیت مقاومت خواهد شد. •____________________________• پایگاه خبری تحلیلی طلوع امید ╭ ╰┈➤ @TOLUE_OMID
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلنشین‌ترین صدای هستی همان بانگ بیدارباش خدای مهربانست که هرصبحگاه درگوش زمان می‌پیچد. آواز گنجشکان درآغاز هر روز دعوت ماست به زندگانی، مهربانی، تلاش و خیرخواهی. صبح یکشنبه شما زیبا ____🍃🌸🍃____ 🆔 @M_Amini40
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 نماهنگ سفره کرامت با موضوع: اربعین حسینی ____🍃🌸🍃____ 🆔 @M_Amini40
حاج حبیب لطیف به لقاءالله پیوست شادی روحش صلواتی
هدایت شده از ملاردی ها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلم به غیر تو الفت به کس نمی گیرد چو بلبلی ایست که‌ جا در قفس نمی گیرد به حرف زشت بدان ترک یارنتوان کرد کسی که دل به کسی داد پس نمی گیرد السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین
هدایت شده از ملاردی ها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برخیز می‌رسد از راه .... اَلْسَلٰامُ عَلَيْكْ يٰااِمٰامْ حَسَنِ مُجْتَبٰي السَّلٰامُ علَیَکَ یٰاابٰا عَبْداللّٰهِ الْحُسَیْن اَلْسَلٰامُ عَلَيْكْ يٰا اَبَالْفَضْلِ اْلْعَبٰاسْ اَلْسَلٰامُ عَلَي الْحُسَينْ وَعَلٰي عَليِٖ  بْنِ الْحٌسَيْنْ وَعَلٰي أَوْلاَدِالْحُسَيْنْ وَعَلَى أَصْحَابِ الْحُسَيْن السَّلَامُ عَلَیْکَ یَاأَبَاعَبْدِاللَّهِ السَّلَامُ عَلَیْکَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکَاتُهُ
🪴 ‌🪴 🌿﷽🌿 هر چه می گذشت دلهره و اضطرابم بیشتر می شد. بعد این همه اصرار و طعنه شنیدن که می خواهی بیای چه بگی، میترسیدم دست خالی برگردم، می ترسیدم تحویلم نگیرند یا به حرفهایم بخندند. از شدت هول و هراس کم کم حرفهایی را که در ذهن برای گفتن آماده کرده بودم، داشت از یادم می رفت دست به دامن خدا شدم: کمکم کنه من حرف بزنم. بتونم دردهایی رو که داره ما رو زجر می ده، ظلمی که توی خطوط داره به بچه ها میشه رو بگم. بچه ها بدون تسلیحات بدون کمک، بدون غذا تو خطوط چقدر دیگه می تونن دوام بیارن, سه ربع ساعتی پشت در منتظر ماندیم. تا اینکه سرباز در را باز کرد و گفت: بفرمایید تو بلند شدم. حال عجیبی داشتم. توی دلم می لرزید. به زهره گفتم: تو بشین تا من بیام. زهره گفت: برو تا می تونی بهشون اصرار کن، بگو اسلحه نیاز داریم، نیرو از شهرهای دیگه اعزام کنن. وضعیت شهداء وضعیت خطوط یادت نره گفتم: برام دعا کن و رفتم توی اتاق از آنجا در دیگری باز کردند و من وارد اتاق جنگ شدم. اولش کسی متوجه حضور من نشد. چشم چرخاندم. از چیزی که دیدم، خشکم زد. اتاق جنگ از نظر ظاهری اصلا به آن چیزی که فکر می کردم شبیه نبود. اتاق بزرگی که فقط یک درب ورود و خروج داشت و تنها یک مهتابی فضای آنجا را روشن می کرد. کلی نقشه به در و دیوار آویزان بود. در انتهای اتاق دو نفر پشت دستگاه های بی سیم نشسته بودند، به صدای خش داری که از بی سیم ها می آمد گوش می دادند و چیزهایی روی کاغذ می نوشتند. بعد کاغذها را به نظامی هایی که روی صندلی نشسته یا دور میز ایستاده بودند، نشان می دادند. کمی این طرف تر چند نفر با لباس های نظامی و غیر نظامی روی تکه موکتی نشسته بودند و با هم صحبت می کردند. دو، سه نفرشان خیلی جوان به نظر می رسیدند. بقیه هم بیشتر از پنجاه سال نداشتند. تعجب کردم، چقدر فرماندها جوان هستند. به نظرم آمد یکی از نظامی های مسن تر حال خوبی ندارد. رنگ و رویش پریده بود و لرزش بدنش محسوس بود، حدس زدم این آدم باید سرهنگ رضوی باشد، شنیده بودم طی این مدت حصبه گرفته و حالش خراب است. بیچاره با حال مریض و بدن تب دار مجبور بود در منطقه بماند و نیروهایش را فرماندهی کند می گفتند همکاری نزدیکی با سپاه دارد. از دیدن این همه آدم خجالت کشیدم. ولی با سختی به اینجا رسیده بودم و نباید فرصت را از دست مي دادم. احساس کردم خودم باید حضورم را اعلام کنم وگرنه این ها سرشان گرم کار خودشان است. بلند گفتم: سلام از شنیدن صدای یک زن سرهای همه شان به سمت در برگشت و نگاهشان روی من مائل جواب سالامم را دادند، سرهنگی که از همه مسن تر بود و به میز تکیه کرده بود، گفت: سلام ابا جان، بفرمایید کفش هایم را مثل آنها از پا در آوردم و یک قدم روی موکت جلو رفتم. دوباره همان سرهنگ پرسید: کار شما چیه بابا جان؟ از شنیدن کلمه بابا جان بغضم گرفت. حالت محبت آمیز پدرانه ایی داشت. حس کردم از قبل بهش گفته اند؛ من وارد می شوم. با بغض گفتم: من اومدم اینجا. و نتوانستم ادامه بدهم. چند لحظه مکث کردم، بتوانم بغضم را فرو ببرم. این صدای بغض آلود و سکوت بعد از آن توجه آنها را بیشتر جلب کرد. دوباره شروع کردم. راستش اومدم اینجا درباره وضع خرمشهر صحبت کنم. نمی دونم شما تا چه حد در جریانید. می دونید مردم در چه وضعی هستن. میدونید توی خطوط چی میگذره؟ من میخوام درباره این ها صحبت کنم. مردم دیگه بریدن خونه زندگی و دارایی هاشون که یه عمر براش زحمت کشیدن، همه داره از دست میره. نیروهای توی خطوط تعدادشون خیلی کمه. از یکی دیگه نای جنگیدن ندارن. تجهیزات و ادوات هم که الحمدلله وضعش مشخصه کار به جایی رسیده که بچه های ما رو با گلوله مستقیم تانک میزنن. شما بگید با ژ - سه میشه جلوی تانک ایستاد؟ سرهنگ گفت: تو از کجا میدونی وضع خطوط چه جوریه؟! گفتم: خودم رفتم، دیدم گفت: رفتنی جنگیدی؟ گفتم: نه، نجنگیدم. آب و غذا بردم، مهمات بردم. برای مداوای مجروحین رفتم، من امدادگرم. پدرم از خطوط درگیری برام گفته بود دیگه طاقت نیاوردم، اسم بابا که به زبانم آمد، اشک هایم سرازیر شدند. با گریه ادامه دادم: پدر من نظامی نبود. اما پنج روز مردانه جلوی دشمن ایستاد و تا لحظه ایی که شهید شد، عقب نشینی نکرد، برادرم هم از بیمارستان تهران فرار کرد اومد اینجا دو روز جنگید. اونم شهید شد. 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷ eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef