📣 #روایت_همدلی | همرج
▫️ #روایت_ارسالی_مخاطبان: شال، دستبهدست بین چند نفر گشته بود. هرکس چند رج بافته بود. کاموا و میل را با پول دانشجوها خریدهبودند. میخواستند روی پای خودشان باشند، نه منتظر کمک دانشگاه. شبهای طولانی خوابگاه شده بود کارگاه شالبافی. بعضی هم شال را میبردند خانه و اعضای خانواده هم سهیم میشدند.
▫️وسایل اعتکاف را که توی ساک چید، شال نیمه بافته را هم گذاشت. توی مسجد، قبل نماز ظهر شروع کرد به بافتن که دختری آمد کنارش. دختر پرسید: "برای چه کسی میبافی؟"
دختر را ورانداز کرد. ظاهرش نمیخورد که دلبسته مقاومت و مردم فلسطین باشد. منمنکنان جواب داد:"برای غزه است."
دختر ذوقزده، میل را گرفت و بافت و بافت. انگار قسمت بود آخرین رجهای شال به دستش بافته شود.
▫️پرسانپرسان آدرس حسینیه هنر را گرفته بود و حالا نشسته بود مقابلم. دانشجوی دانشگاه فرهنگیان بود. بافتنیهای سری قبل را پست کرده بود تهران. این بار ولی خودش آمده بود. شال و کلاه و پاپوش را چید روی میز. زیبا و هنرمندانه بافته شده بود.
پرسیدم:"انگیزهتون چی بود؟"
بغضش را خورد. صدایش لرزید:"خبر یخ زدن چند کودک را که شنیدیم همه جمع شدیم تا سهم خودمان را ادا کنیم هر چند خیلی کوچک."
تحسینش کردم دختر دهه هشتادی را
🔹 برای کمک نقدی به مردم مظلوم فلسطین و لبنان از طریق زیر می توانید اقدام کنید؛
شماره کارت: 6037998200000007
شماره شبا: Ir320210000001000160000526
کد دستوری: #14*
پرداخت مستقیم در KHAMENEI.IR
🔸 برای اهدای طلا و جواهرات ارسال عدد ٢ به 3000222
💻 irane-hamdel.khamenei.ir