🔴 چرا عناصر مومن نظام قرار است جواب دزدی دریایی انگلیس را بدهند؟!
🔸رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار ائمه جمعه سراسر کشور تاکید کردند عناصر مؤمن در جمهوری اسلامی راهزنی دریایی انگلیس را بی جواب نمی گذارند و در فرصت و جای مناسب پاسخ خواهند داد.
🔹اما عناصر مومن در جمهوری اسلامی کیستند که قرار است پاسخ دزدی دریایی انگلیس را بدهند و چه فرقی با دیگر افراد و جریانات درون انقلاب دارند؟!
1️⃣ اساسا پاسخهای بزرگ به زورگویی ابرقدرتهای همانند انگلیس و آمریکا، تنها از عهده عناصر مومن انقلاب برمیآید. زیرا لازمه پاسخهای بزرگ به امثال انگلیس خبیث، مومن بودن به انقلاب و سنت ها و قواعد انقلابی است. اگر کسانی مومن حقیقی به قواعد انقلاب اسلامی – توکل و اعتماد به خدا و سنتهای الهی، بزرگ نشمردن دشمن از حد واقعیاش، اعتماد به نفس و اعتقاد قلبی به قدرت درونی و تکیه به مردم، شجاعت و اعتقاد به دکترین مقاومت امام خمینی(ره)، باور به عقلانیت و تدبیر انقلابی، صراحت و ترسیم خطوط قرمز پررنگ در برابر دشمن و... – نباشد، نمیتوانند تصمیمات سخت و عکس العمل واقعی در برابر کشورهای خبیثی همچون انگلیس داشته باشند.
2️⃣ تاکنون نیز بسیاری از پاسخهای بزرگ و دردناک به کشورهای زورگوی همچون آمریکا و انگلیس توسط عناصر مومن انقلابی داده شده است. از ابتدای ابتدای انقلاب تا الان می توان موارد متعددی را در اینباره برشمرد که البته منهدم کردن پهپاد فوق پیشرفته آمریکایی گلوبال هاوک آخرین نمونه آن است. از این منظر افرادی از جنس و مشابه منهدمکنندگان پهپاد آمریکایی کاندیدا اول برای پاسخ به دزدی دریایی انگلیس هستند.
3️⃣ البته پاسخ عناصر مومن انقلابی به دزدیها یا زورگوییهای کشورهای متکبر غربی تنها پاسخ نظامی نیست؛ بلکه شامل هر نوع پاسخی غیر سخت – فرهنگی، سیاسی، علمی، اقتصادی و ...- است که در آن چارچوب قواعد انقلابی رعایت شده باشد. همچنانکه یک دیپلمات نیز میتواند با قواعد انقلابی، پاسخهای دردناک و اتفاقا موثری به اقدامات اخیر آمریکا و انگلیس بذهد.
4️⃣ اما تمام بحث چند سال اخیر درباره عناصر تصمیمگیر یا تصمیمساز درون نظام در مواجه با کشورهای زورگو غربی به نوعی تقابل مومنین به انقلاب و اسلام آوردندگان به انقلاب است! البته می توان افراد و جریاناتی را نام برد که واقعا اینک در زمره کافران به قواعد انقلابی هستند ولی تقابل عمده درون نظام به تقابل عناصر مومن و غیرمومن به انقلاب است. برخی از افراد درون نظام تنها مسلمان به انقلاب هستند ولی در بزنگاههای سخت چون مومن – ایمان و باور قلبی- به انقلاب و قواعد آن نیستند، نمی توانند تصمیمات بزرگ بگیرند و در مواجه با زورگویان دنیا کم میآورند.
5️⃣ اما فرق مومنبودن به انقلاب با مسلمانبودن به انقلاب چیست؟ این دو تفاوتهای بزرگی با هم دارند. ولی به صورت خلاصه اولا در باور و یقین قلبی با یکدیگر فرق دارند و دوما مومن به انقلاب در مرحله آرمان و گفتمان، همه آن آرمانها و ابعاد گفتمانی انقلاب اسلامی را باورد دارد و نه بخشی را و مهمتر اینکه در شعار، حرف و ظاهر باقی نمیماند و دست به عمل و پاسخ انقلابی هم میزند.
💢 پی نوشت: عناصر مسلمان به انقلاب از چارچوب انقلاب و نظام بیرون نیستند ولی هیچگاه به اندازه مومنین به انقلاب هم به جمهوری اسلامی نمیتوانند کمک واقعی کنند و چه بسا گاها مانع تکامل آن نیز میشوند.
✍🏻 #مهدی_جهانتیغی
هدایت شده از کانال خبر ویژه ومحرمانه
🔴 هاشمی رفت و یزدی و مصباح آمدند
🔺 تقدیر الهی چگونه خسارت به خبرگان رهبری را جبران میکند؟
✍🏻 #مهدی_جهانتیغی
🔺 انتخابات خبرگان رهبری سال 94 یکی از مقاطع مهم سیاسی و انتخاباتی بود که هاشمی رفسنجانی زیرکی و هوش سیاسی خود را به نمایش گذاشت. بازی شطرنج گونه هاشمی در آن انتخابات اینگونه بود که وی علاوه بر دو لیست کردن انتخابات خبرگان در تهران با اضافه کردن هوشمندانه یک فهرست مشترک، عملا زمینه حذف علمای انقلابی همچون آیت الله یزدی و علامه مصباح یزدی را فرآهم کرد. بعد از اعلام نتایج رسمی پنجمین دوره انتخابات خبرگان 94 بسیاری هوش سیاسی و قدرت بازیگری و بازیگردانی هاشمی در یکی از مهمترین انتخابات خبرگان رهبری چهار دهه اخیر را ستودند. آنها معتقد بودن هاشمی رفسنجانی با هوش کم نظیرش، یکی از موفقترین سیاست ورزی های چهل سال اخیر خود را به نمایش گذاشته است.
🔹اما این روزها اوضاع کاملا برعکس در حال طی شدن است. هاشمیرفسنجانی چندی بعد از پیروزی در انتخابات و تنها چند ماه پس از آغاز به کار پنجمین مجلس خبرگان رهبری دچار یک مرگ ناگهانی و بهت آور برای حامیان سیاسیاش در جریان اصلاحات و اعتدال شد و اینک بعد از چند سال نیز آیت الله یزدی و علامه مصباح نیز با ثبت نام انتخابات در مجلس خبرگان رهبری از قم و مشهد محتملترین گزینههای ورود مجدد به مجلس خبرگان هستند. موضوعی که با سیاستورزی هوشمندانه هاشمی رفسنجانی قرار نبود اینگونه رقم بخورد و او همه جوانب کار و بالاترین سطح هوشمندی سیاسیتورزی را رعایت کرده بود ولی ظاهرا تقدیر الهی به گونهای دیگر میخواهد رقم بخورد.
🔺۲۰ اسفند ۱۳۹۴ رهبر معظم انقلاب اسلامی در آخرین دیدار رئیس و نمایندگان دوره چهارم مجلس خبرگان رهبری فرمودند: برخی بزرگان هم هستند که رأی آوردن و یا رأی نیاوردن، هیچ خللی در شخصیت آنها ایجاد نمی کند و آقایان یزدی و مصباح از جمله این افراد هستند که حضور آنان در خبرگان باعث افزایش وزانت این مجلس می شود و نبود آنها نیز برای مجلس خبرگان خسارت است.
اینک چند سال بعد از انتخابات 94 معلوم شده است که نه تنها هیچ خللی در شخصیت افرادی همانند آیت الله یزدی و علامه مصباح وارد نشده بلکه با ورود قریب الوقوع آنها نیز باید منتظر افزایش وزانت مجلس خبرگان رهبری بود.
🔹اما مهمترین مساله این است که تقدیر الهی نیز ظاهرا این است که با ورود مجدد آقایان یزدی و مصباح خسارت نبود ایشان در مجلس خبرگان نیز جبران شود. البته تجربه تمام چهل سال گذشته انقلاب نشان میدهد که تقدیر الهی همواره این بوده که برخلاف همه سیاستورزیهای برخی بازیگران غیرانقلابی، خسارتها به انقلاب از طریقی دیگر جبران شده است.
🔺سنت الهی این است که تقدیر و عنایت حتمی خداوند برای این انقلاب بالاتر از همه سیاست ورزی ها و هدف گذاری های شخصی افراد بوده و این موضوع باید درس عبرتی برای همه سیاسیون در این روزهای انتخاباتی کشور باشد. به خصوص همان سیاسیونی که این روزها نیز حاضرند دوباره با کمک آمریکا یکبار دیگر با کلک، وعده دروغ، فروش منافع ملی، دو قطبیهای کاذب، تخریب نهادهای انقلابی و آدرسهای غلط برای اقتصاد و معیشت مردم انتخابات مجلس را به نفع خود تمام کنند...
هدایت شده از نشریه عبرتهای عاشورا
☎️زنگ عبرت
🔴آخرین طراحی ایران برای «انتقام سخت» از زبان فرمانده کل قوا
♦️«زمان ممکن» عملیات انتقام از عوامل ترور شهید سلیمانی کی هست؟
♦️تفاوت «زمان ممکن» آقا با «زمان مناسب» برخی سیاسیون درباره انتقام گرفتن
👆از نزدیک به یک سال گذشته تاکنون، انتقام خون شهید سلیمانی تبدیل به یکی از سرفصل مهم سیاسی، نظامی و حتی اجتماعی در ایران شد. اما جو روانی ایجاد شده بعد از ترور شهید فخریزاده سبب طرح مباحث جدید و حتی شبهات و ابهاماتی درباه چارچوب و معتبر بودم انتقام سخت ایران شد.
♦️با این وجود، سخنان اخیر رهبر انقلاب در دیدار با خانواده شهید سلیمانی را میتوان چارچوب شفاف «انتقام سخت» و حتی به نوعی آخرین طراحی ایران برای انتقام خون شهید سلیمانی نامید.
1️⃣ رهبر معظم انقلاب درباره انتقام از عوامل و آمران شهادت سردار سلیمانی، به دو نوع انتقام اشاره کردند؛ انتقام نرم و انتقام سخت. بدیهی است که هر دونوع این انتقام مهم است ولی باید در نظر داشت که انتقام سختتر همان انتقام نرم افزاری است که جوشش خون شهید سلیمانی باید سبب «اخراج امریکا از منطقه» و نهایتا «غلبه نرم افزاری بر هیمنه پوچ استکبار» شود. طبیعی است که تحقق هر دو هدف بزرگ «سیلی سخت» مدنظر رهبری باید با مکملهای نرم افزاری از جنس فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و دیپلماتیک همراه شود و صرفا بر پایه روشهای سخت افزاری نیست. غلبه نرمافزاری بر هیمنه پوچ استکبار بار اصلی آن بر عهده نخبگان علمی انقلابی در داخل ایران است و پیش شرط «اخراج آمریکا از منطقه» نیز ایجاد انگیزه، همت و اجماع در میان ملتهای منطقه و تقویت سیاستهای جبهه مقاومت از طریق دیپلماسی فعال انقلابی است.
2️⃣ اما نکته جدید رهبری درباره آمران و قاتلان سردار سلیمانی این جمله مهم بود: « انتقام در هر زمانی که ممکن باشد قطعی است». «زمان ممکن» معنای شفافی دارد ولی تفاوتی هم با کلید واژه «زمان مناسب» ی است که بعد از تررور شهید فخری زاده توسط برخی از مسئولین کشور بیان شد، دارد. برداشت از کلید واژه «زمان مناسب» برخی سیاسیون، بیشتر ناظر به مدت زمان سیاسی مناسب است ولی کلید واژه «زمان ممکن» رهبری به نظر میرسد ناظر به فرآهم شدن هر زمانی است که امکانات عملیات انتقام فرآهم شود! ساده تر آنکه در درون «زمان ممکن» خبر از آغاز فعالیت ها، طراحیها، جمع آوری امکانات، کمین کردن و در انتظار فرآهم شدن شرایط امکان عملیات و... وجود دارد ولی در کلید واژه «زمان مناسب» نوعی بی عملی، وعده بدون پشتوانه معتبر، لفاظی سیاسی، ایجاد تاخیر زمانی و سیاسی در پروسه انتقام و... دیده میشود.
♦️در کلید واژه «زمان ممکن» نوعی اختیار درونی برای تحقق عملیات انتقام دیده میشود ولی در کلید واژه «زمان مناسب» برخی سیاسیون نوعی تصمیم گیری با تاثیرپذیری از القائات دشمن و یا ناظر به محاسبات و تحولات قدرت در جبهه دشمن است.
♦️در درون کلید واژه «زمان ممکن» البته نوعی ابهام معنادار نیز وجود دارد و آن اینکه ایران در حال نوعی طراحی از انتقام است که احتمال دارد از مجموع انتقامهای که تاکنون اجرایی کرده، در روش و چه بسا در ماهیت تفاوتهای داشته باشد.
♦️از سوی دیگر، امتیاز جالب واژه «زمان ممکن» بر خلاف کلید واژه سیاسی «زمان مناسب»، غیرقابل پیش بینی کردن ساعت دقیق اجرای عملیات است. همچنین «زمان ممکن» چون ریشه اصلی آن اتکایش به درون و به فرآهم شدن امکانات داخلی است، اولا یعنی زمان و کیفیت عملیات انتقام در اختیار خود ایران است و دوم اینکه هر لحظه شرایط فرآهم شد، اجرای آن قطعی است.
♦️با مقدماتی که گفته شد، در کلید واژه «زمان ممکن» قطعی بودن «انتقام سخت» بسیار معتبر است ولی در واژه «زمان مناسب» برخی چهرههای غربگرای داخلی کمترین اعتبار برای قطعی بودن عملیات انتقام ایران دیده میشود.
♦️طبیعی است که دشمن بر حفاظت خاص از عوامل و آمرین ترور سردار سلیمانی تاکید دارد و تلاش میکند در برابر پروسه انتقام ایران موانع سیاسی و امنیتی ایجاد کند. اما کلید واژه «زمان ممکن» رهبری به نوعی این مطلب را تداعی میکند که ایران در حال فرآهم کردن «امکاناتی» است که بتواند موانع سیاسی و امنیتی ایجاد شده دشمن را نیز خنثی و برطرف کند. از این منظر تاخیر موقت به معنای غیرقابل قطعی بودن انتقام نیست بلکه اتفاقا پروسه انتقام کاملا در حال طی کردن یک روند فعال و در حال اجرا است.
#مهدی_جهانتیغی
🌍 @ebratha_ir
❤️نصرالله لبنان، چگونه «سید عزیز» در ایران شد؟
به بهانه سیامین سالگرد دبیرکلی سید حسن در حزب الله
♦️در حالی سیامین سالگرد دبیرکلی سید حسن نصرالله در حزب الله لبنان فرا رسیده که این چهره درخشان مقاومت از یک محبوبیت ویژه در ایران برخوردار است. احساس نزدیک بودن نصرالله به ایرانیان آنقدر خاص است که شاید سالهاست بسیاری در ایران، تابعیت لبنانی سید حسن نصرالله را نیز فراموش کرده اند و او را یک ایرانی مقیم در لبنان میدانند. به راستی دلیل این همه عزیز بودن این سید لبنانی در ایران چیست؟!
1️⃣ در وهله اول باید یاددآوری کرد که محبوبیت نصرالله در لبنان و جهان عرب نیز ویژه است و به خصوص نظرسنجیهای که در شرایط کاهش حساسیتهای کاذب مذهبی در جهان عرب گرفته شده، به خوبی گویای محبوبیت این روحانی شیعه لبنانی در میان اعراب است. محبوب بودن نصرالله در جهان عرب البته غیر طبیعی نیست، زیرا او سالهاست موفقترین و راسخترین چهره عرب در مبارزه با اسرائیل است. در روزگاری که بسیاری از حکام و حتی برخی چهره های مذهبی عرب، یکی یکی ذلت ارتباط و مشروعیتبخشیدن به اسرائیل را میپذیرند، وجود فردی همانند نصرالله که سه دهه در خط مقابله با رژیم صهیونیستی بوده و قدمی عقبنشینی نکرده، برای مردم جهان عرب بسیار مغتنم است. همچنانکه معادلات سیاسی و حتی ژئوپولتیک فعلی لبنان و جهان عرب بدون حضور نصرالله حتما به گونهای دیگر بود.
2️⃣ اما وضعیت سیدحسن نصرالله در ایران بسیار متفاوتر از نقاط دیگر جهان اسلام است؛ جنس عزیز بودن نصرالله در ایران از جنس عزیز بودن حاج قاسم سلیمانی است. آن خصائص خاصی که حاج قاسم را در میان مردم ایران به اوج محبوبیت رسانید، همه در سید حسن نصرالله نیز جمع شده است. با این تفاوت که نصرالله یک شهروند لبنانی هست ولی همه مزایای حاج قاسم از جمله ایثار صادقانه و بیمحنت برای دفاع از ایران و ایرانیان را بارها تکرار کرده و با همه وجود نشان داده که حرم بودن جمهوری اسلامی را باور دارد.
3️⃣ در افکار عمومی ایران در بزنگاههای مهمی کاملا لمس شده که نصرالله بسیار جلوتر از حتی سربازان ایرانی، در دفاع از ایران قرار داشته و کم حوادث نبوده که سیدحسن و یارانش برای ایران هزینه جانی و مالی و آبرویی شدهاند. برای درک بیشتر کافی است بدانیم از برخی روسای جمهور آمریکا همانند اوباما تا خط ثابت تحلیل همه اندیشکدههای دموکرات و جمهوریخواه در آمریکا یکی از جدی ترین دلایل عدم حمله نظامی به ایران را وجود نصرالله و حزب الله عنوان میکنند. چنین نقشی از طرف هر شخصیت خارجی در معادلات هر ملتی وجود داشته باشد، آن شخصیت به صورت کاملا طبیعی در اوج محبوبیت و عزیز بودن در آن کشور قرار خواهد گرفت.
4️⃣ از سوی دیگر، در افکار عمومی ایران سید حسن نصرالله از مصادیقی است که در سی سال گذشته هیچگاه موضع سیاسی او درباره ایران و به خصوص در برابر رهبر انقلاب کوچکترین تغییری نداشته است. این در حالیست که مردم ایران در این سالها چهرههای سیاسی در داخل جمهوری اسلامی تجربه کرده اند، که تغییرات 180 درجه ای نسبت به انقلاب و رهبری داشتهاند. این موضع ثابت و پایدار از سیدحسن یک چهره مورد اعتماد در جامعه ایران ساخته است.
5️⃣ بخش مهمی از محبوبیت نصرالله به برداشت قهرمانانهای است که از او در افکار عمومی ایران شکل گرفته است. البته قهرمان واقعی که تاکنون بارها آمریکاییها و صهیونیستها را در جنگهای سیاسی، رسانهای، اقتصادی و نظامی شکست داده است. ذائقه ملت ایران نیز در طول چهل و سه سال پس از انقلاب نشانداده که از جنس چنین قهرمانانی استقبال ویژه میکند.
♦️اما فراتر از کاراکتر قهرمان، نکته اساسی این است که نصرالله در حوزه مذهبی، جهادی و سیاسی چنان به یکرنگی و یگانگی با ملت ایران رسیده که مرزهای سرزمینی و حتی نژادی را درنوردیده و عملا تفکیک او از ایران و ایرانیان دیگر غیرممکن شده و در جهان هم را او با شناسنامهای مهر شده با آرم انقلاب 57 ایران میشناسند و بیراه نیست اگر بگوییم سید حسن نصرالله به بخشی از هویت فرهنگی، سیاسی، منطقه ای و بینالمللی ایران کنونی تبدیل شده است.
#مهدی_جهانتیغی
@hagigei