eitaa logo
کشکول حاجی
387 دنبال‌کننده
11.9هزار عکس
7.5هزار ویدیو
87 فایل
مدیر کانال : @kashkolPM ادمین تبادل و انتقادات و پیشنهادات @pahlevanan313
مشاهده در ایتا
دانلود
(خاطرات فرنگیس حیدرپور) ✍به قلم: مهناز فتاحی 🔸قسمت: 13 ..با زجر بزرگ شدم و سختی زیاد کشیدم. زرنگ بودم، اما کم‌حرف. سالی یک بار هم لباس نمی‌خریدیم. لباسم همیشه کهنه وپراز وصله وصله بود. گاهی این وصله‌ها آن‌قدر زیاد می‌شد که انگار لباس چهل‌تکه تنم است. کفش‌های لاستیکی‌ام پاره که می‌شد، خودم پینه می‌کردم کم‌کم بیشتر کارهای بیرون از خانه را من انجام می‌دادم. درو می‌کردم، نان می‌پختم، گاوها و گوسفندها را به چرا می‌بردم، کشاورزی می‌کردم، بذر می‌کاشتم، علف‌ها را وجین می‌کردم و حتی چغندرکاری و برداشت چغندر. هر کاری از دستم برمی‌آمد، انجام می‌دادم. گاهی برای سوخت منزل، از کوه «چیلی»می اوردم منطقۀ ما پر از درختچه‌های کوهی است. مهم‌ترینش بلوط است. وقتی می‌خواستم برای آوردن چیلی بروم، اول تبر تیزی انتخاب می‌کردم و به سمت کوه راه می‌افتادم. با تبر، چوب‌های خشک بلوط را می‌شکستم. صدای تبرم در کوه می‌پیچید و از اینکه صدای دست خودم را توی کوه می‌شنیدم، خوشم می‌آمد. بعد شروع می‌کردم به بستن شاخه‌ها به همدیگر. کولۀ شاخه‌ها، بزرگ و بزرگ‌تر می‌شد. با طناب، چوب‌ها را محکم می‌کردم. چیلی‌ها را روی کولم می‌گذاشتم وسر طناب را دور گردنم محکم می‌کردم. تبرم را دست می‌گرفتم، یاعلی می‌گفتم و راه می‌افتادم سمت پایین. وقتی به ده می‌رسیدم، از نفس می‌افتادم. اما وقتی می‌دیدم مردم با تعجب به کوله‌بارم نگاه می‌کنند، می‌دانستم زحمت زیادی کشیده‌ام. به خانه که می‌رسیدم، مادرم دست‌هایش را بلند می‌کرد و می‌گفت: «خدایا شکرت، از صد پسر کاری‌تر است! خدایا شکرت، برای این دختر.» بعضی وقت‌ها هم برای پنبه‌چینی به روستا گورسفید می‌رفتیم. پارچه‌ای به کمرم می‌بستم و تند‌تند پنبه می‌چیدم. تا غروب، دامن دامن پنبه می‌چیدم. غروب می‌دیدم یک گونی بزرگ پر شده است. گاهی هم می‌رفتم و برای مردم وجین می‌کردم. یا چغندر می‌چیدم و دستمزد می‌گرفتم. خیار و پنبه می‌چیدم و هر کار مردانه‌ای انجام می‌دادم تا پولی به دست بیاورم. وقتی خسته از کار روزانه، صاحبکار دستمزدم را می‌داد، خوشحال تا خانه می‌دویدم. حتی گاهی صاحبکارها اجازه می‌دادند یکی دو دانه خیار و گوجه‌ هم وسط کار بخورم. همان‌جا، بدون اینکه آن‌ها را بشویم، می‌خوردمشان. بهار، وقت رسیدن نعمت بود. دشت و کوه پر می‌شد از شنگه و کنگر و پاغازه و گیاهان دیگر. وقتی برای چیدن کنگر و گیاهان کوهی می‌رفتیم، همیشه بار من بیشتر و بزرگ‌تر از بقیه بود. وقتی با بار گیاهان خوراکی به خانه برمی‌گشتم، تا چند روز از همان گیاه‌ها می‌خوردیم. فصل بهار برای ما فصل خوبی بود؛ چون خیلی از گیاهانی را که می‌توانستیم به عنوان غذا درست کنیم، خودمان از کوه می‌کندیم وبابتش پول نمی‌دادیم. بهار بود و صحرا پر از گل و سبزه شده بود. طرف ظهر بود و داشتم توی سبزه‌ها بازی می‌کردم که مادرم صدایم زد و گفت: «فرنگ بیا. گوسفندها دارند بچه به دنیا می‌آورند.» با خوشحالی رفتم و کنار دست مادرم ایستادم. مادر و پدرم به گوسفندی که داشت بچه‌اش به دنیا می‌آمد، کمک می‌کردند. بزغاله که دنیا آمد، از خوشحالی دست زدم و به بزغاله نگاه کردم. بزغاله که دنیا آمد، آرام‌آرام سرپا ایستاد و سعی کرد راه برود. بزغالۀ قشنگی بود. بزغاله هی می‌افتاد و هی بلند می‌شد. چشم‌های درشت و قشنگی داشت. آن‌قدر قشنگ بود که خوشم آمد برای خودم نگهش دارم. به پدرم گفتم: «این بزغاله مال من باشد؟» دستش را به کمرش زده بود و به بزغاله نگاه می‌کرد. پرسید: «دوستش داری؟» با شادی گفتم: «آره کاکه. تو را خدا این را بده من.» خندید و گفت: «باشد برای خودت.» مادرم گفت: «چه خبر است! حالا دیگر اختیارش را از ما می‌گیرد. پدرم گفت «اشکال ندارد. این بزغاله مال فرنگیس است.» 👈ادامه دارد.. ✔️منبع: کانال حماسه جنوب ۱➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ⭕Join 👉 @kashkolhaji
سلام صبح بخیر💚💜 روزتون سرشارازخیروبرکت ۱➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ⭕Join 👉 @kashkolhaji
🌺 صفحه 399 ۱➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ⭕Join 👉 @kashkolhaji
🌺 صفحه 398 ۱➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ⭕Join 👉 @kashkolhaji
💚حضرت امام صادق علیه السلام می فرمایند:💚 🔆 هركس چهل صبح(پیوسته) (دعای) عهد را بخواند: 1️⃣از یاوران قائم ما باشد 2️⃣و اگر پیش از ظهور آن حضرت بمیرد او را از قبر بیرون آورند 3️⃣و در خدمت آن حضرت باشد 4️⃣و حق تعالی به هركلمه از حسنه او را كرامت فرماید 5️⃣ و هزار گناه از او محو كند. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🍃امام خمینی ره: اگر هرروز (بعد از نماز صبح)دعای عهد را بخوانی،مقدراتت عوض میشود...🍃 ۱➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ⭕Join 👉 @kashkolhaji
ًَ. 👇تقویم نجومی یکشنبه👇 ✴️ یکشنبه 5 تیر /سرطان 1401 👈 26 ذی القعده 1443👈 26 ژوئن 2022 🏛 مناسبت های دینی و اسلامی. 🐪 حرکت پیامبر علیه السلام از مدینه برای حجه الوداع " 10 هجری " ⭐️ احکام دینی و اسلامی. ❇️امروز روز خوبی برای امور زیر است : ✅خشت بنا گذاشتن. ✅امور زراعی و کشاورزی. ✅انواع ملاقات ها. ✅جابجایی و نقل و انتقال. ✅و خرید رفتن خوب است. 📛ولی ازدواج امکان جدایی دارد. 👼 مناسب زایمان و نوزاد عمری طولانی دارد. 🚘مسافرت: سفر همراه صدقه باشد. 🔭 احکام نجوم. 🌓 امروز : قمر در برج جوزا است و از نظر نجومی برای امور زیر نیک است: ✳️شروع به نگارش کتاب و مقاله و پایان نامه. ✳️ آغاز تحصیل و امور آموزشی. ✳️خرید کالا. ✳️معامله ملک. ✳️سند زدن. ✳️قولنامه نوشتن. ✳️ و ارسال کالاهای تجاری خوب است. 💑 مباشرت و مجامعت امشب :فرزند حافظ قرآن گردد. ⚫️ طبق روایات ، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، باعث رهایی از بلا می شود. 💉🌡حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن یا #زالو انداختن در این روز، باعث خلاصی از مرض است. 😴😴تعبیر خواب خوابی که شب " دوشنبه " دیده شود طبق آیه ی 27 سوره مبارکه " نحل" است. قال سننظر اصدقت ام کنت من الکاذبین... و چنین استفاده میشود که برای خواب بیننده حالتی غیر از آن حالتی که داشت روی دهد و از جانب شخص خوب و بزرگی به عظمت برسد ان شاءالله .به این صورت مطلب خود رو قیاس کنید. 💅 ناخن گرفتن یکشنبه برای ، روز مبارک و مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بی برکتی در زندگی گردد. 👕👚 دوخت و دوز یکشنبه برای بریدن و دوختن روز مناسبی نیست . طبق روایات موجب غم واندوه و حزن شده و برای شخص، مبارک نخواهد بود‌( این حکم شامل خرید لباس نیست) ✴️️ وقت در روز یکشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا مغرب. ❇️️ ذکر روز یکشنبه : یا ذالجلال والاکرام ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۴۸۹ مرتبه که موجب فتح و نصرت یافتن میگردد . 💠 ️روز یکشنبه طبق روایات متعلق است به و . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 🌸بامید پرورش نسلی مهدوی ان شاءالله🌸 📚 منابع مطالب کتاب تقویم همسران نوشته حبیب الله تقیان
📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: یکشنبه - ۰۵ تیر ۱۴۰۱ میلادی: Sunday - 26 June 2022 قمری: الأحد، 26 ذو القعدة 1443 🌹 امروز متعلق است به: 🔸مولی الموحدین امیر المومنین حضرت علی بن ابیطالب علیهما السّلام 🔸(عصمة الله الكبري حضرت فاطمة زهرا سلام الله عليها) ❇️ وقایع مهم شیعه: ا 🔹خروج پیامبر گرامی اسلام از مدینه برای حجة الوداع، 10ه-ق 📆 روزشمار: ▪️4 روز تا شهادت امام جواد علیه السلام ▪️11 روز تا شهادت امام محمد باقر علیه السلام ▪️13 روز تا روز عرفه ▪️14 روز تا عید سعید قربان ▪️19 روز تا ولادت امام هادی علیه السلام ▪️22روز تا عید غدیر ▪️34روز تا محرم ▪️84روز تا اربعین ✅ با ما همراه شوید... ۱➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ⭕Join 👉 @kashkolhaji
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥راز خوشبختی در کلام (ع)🎙حجت الاسلام انصاریان ۱➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ⭕Join 👉 @kashkolhaji
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥در پی دعوت به کشف علنی در یکی از پارک های شهرهای ایران در روزهای گذشته کلیپی در حال انتشار می باشد. فرمایشات و دستور مقام معظم رهبری در این رابطه را بشنوید. لطفا آن را در تمامی گروه های مجازی که تشریف دارید ارسال نمایید ۱➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ⭕Join 👉 @kashkolhaji
15.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥اجرای متفاوت سرود زیبای «امیرالفتح» در نمایشگاه کتاب خوزستان 🌹به یاد شهید حاج قاسم سلیمانی ۱➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ⭕Join 👉 @kashkolhaji
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥واکنش استاد رحیم پور ازغدی به صدای یک خروس وسط جلسه😊 ۱➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ⭕Join 👉 @kashkolhaji
Soroush Rezaei - Mah Dar Mizanad (128).mp3
2.61M
🎙 🎼 ماه در میزند ۱➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ⭕Join 👉 @kashkolhaji
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رئیسی: اصلاح تخصیص ارز ۴۲۰۰ تومانی باید قبل از دولت ما انجام می‌شد 🔹هرچقدر این موضوع به عقب افتاد، هزینه‌هایش بیشتر شد. ما کشور را با تورم ۶۰ درصدی و کسری بودجه ۴۸۰ هزار میلیارد تومانی تحویل گرفتیم؛ یعنی اگر ما اقدامی نمی‌کردیم الان با تورم بسیار بیشتری مواجه بودیم. @basaeer
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 چرا درآمد فروش نفت سر سفره مردم نیامد؟ 🔹گفته شده در چند ماه اخیر درآمد نفت ایران به واسطه فروش و قیمت بیشتر، بالا رفته است. ⁉️اما چرا مردم هنوز تاثیر این افزایش درآمد را حس نکرده اند؟ پول نفت خرج چه مواردی شده است که اثر آن در بهبود وضعیت اقتصاد چندان محسوس نیست؟🤔 👈در این ویدئو به تمامی این ابهامات پاسخ داده شده است. ۱➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ⭕Join 👉 @kashkolhaji
Ragheb - Gereh Gosha (128).mp3
3.84M
🎙 🎼 گره گشا ۱➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ⭕Join 👉 @kashkolhaji
(خاطرات فرنگیس حیدرپور) ✍به قلم: مهناز فتاحی 🔸قسمت: 14 بزغاله را خیلی دوست داشتم. همیشه بغلش می‌کردم. تا صدایی می‌شنید، گوش‌هایش را تیز می‌کرد و رو به بالا می‌گرفت. مرتب دور و برم می‌پلکید و لباس‌هایم را بو می‌کرد. او را بغل می‌کردم و توی دامنم می‌گذاشتم. نگاهم می‌کرد و هی پوزه‌اش را می‌جنباند. برایش دست می‌زدم و گدی گدی می‌گفتم. بزغاله تا صدای گدی گدی مرا می‌شنید، می‌آمد توی بغلم. زبر و زرنگ و قشنگ بود بزغاله ام شاخ نداشت و به آن کرهل می‌گفتیم. بزغاله‌ام بزرگ و بزرگ‌تر ‌شد. دنبالم می‌دوید و همیشه با من بود. وقتی بزرگ شد، یک روز پدرم را دیدم که به کرهل نگاه می‌کند. شک کردم و گفتم: «کاکه، تو که نمی‌خواهی سرش را ببری؟» پدرم من‌من‌کُنان گفت: «می‌گذاری سرش را ببرم، فرنگیس؟» با ترس و وحشت گفتم: «نه، نباید سرش را ببری.» سری تکان داد و آن روز حرفی نزد. یک روز پدرم گفت: «فرنگ، لباس‌هایت خیلی کهنه و رنگ و رو رفته شده. اصلاً گل‌های لباست سیاه شده. بگذار کرهل را بفروشم و برایت لباس بخرم.» اول به لباس‌های کهنه‌ام و بعد به کرهل نگاه کردم. می‌دانستم اگر نه بگویم، بالاخره سرش را می‌برند. قبول کردم. گرچه دلم نمی‌خواست بفروشیمش، اما بهتر از این بود که جلوی چشمم سرش را ببرند. وقتی پدرم کرهل را برد، ناراحت بودم. از خانه رفتم بیرون تا آن را نبینم. کنار چشمه نشستم و گریه کردم. مرتب از آب چشمه به صورتم می‌زدم تا مردم نفهمند گریه کرده‌ام. غروب که پدرم برگشت، جلوی در کز کرده بودم. برایم یک دست لباس قشنگ خریده بود. لباس‌ها را طرفم گرفت و گفت: «این‌ها مال توست.»لباسم گل‌های قشنگی داشت و زیبا بود. مدت‌ها بود لباس تازه‌ای نداشتم و وقتی آن لباس کردیِ قشنگ را دیدم، دلم آرام شد. گرچه دلم برای کرهل تنگ شده بود. آن روزها، معمولاً حیوان‌های وحشی زیاد به طرف آوه‌زین می‌آمدند. یک روز که بیشتر مردم جلوی در خانه‌هاشان نشسته بودند و من هم مشغول ریسیدن پشم بودم، یک‌دفعه از دور چیزی را دیدم که به سمت ده می‌آمد. بلند شدم تا بهتر ببینم. اول فکر کردم چشم‌هایم اشتباه می‌بینند، اما خوب که نگاه کردم، دیدم چیزی شبیه گرگ است. داد زدم: «گرگ... گرگ.» بزرگ‌ترها سری تکان دادند و باورشان نشد. فریاد زدم: «نگاه کنید، دارد می‌آید.» اشاره کردم به سمتی که گرگ می‌آمد. گرگ به سوی گله می‌رفت. گله، نزدیک خودمان بود. اولین کسی بودم که آن را می‌دیدم. بنا کردم به جیغ کشیدن. مردم ده که نگاه کردند، دیدند راست می‌گویم. همه بلند شدند و به سمت گله دویدند. هر کس چوبی، سنگی، وسیله‌ای با خودش برداشت. من هم شروع کردم به دویدن. تنها چیزی که دستم بود، تشی6 بود. مردم داد می‌زدند و می‌خواستند گرگ را فراری دهند. گرگ، گوسفندی را به دندان گرفت. از پشتِ گردنش گرفته بود. کمی‌ که دوید، از ترس مردم، گوسفندی را که به دندان گرفته بود ، رها کرد و الفرار. به گوسفند بیچاره که رسیدیم، دیدم جای دندان‌های گرگ روی گردنش مانده. گوسفند بی‌حال افتاده بود و بع‌بع می‌کرد. دلم برایش سوخت. معلوم بود خیلی ترسیده. مردم دور گوسفند جمع شدند. اول گفتند سرش را ببریم، اما یک‌دفعه گوسفند خودش را تکان داد و سرپا ایستاد. همه خوشحال شدند. از خوشحالی دست زدیم. گوسفند داشت خودش را تکان می‌داد. زنی گفت الآن دارو می‌آورم. دامنش را جمع کرد و با عجله رفت و داوری زخم آورد. یکی از مردها، دارو را از دست زن گرفت و به جای زخم‌های گوسفند زد. گوسفند بعد از یکی دو روز حالش خوبِ خوب شد. آن روز مردهای ده می‌گفتند: «آفرین دختر، تو زودتر از ما گرگ را دیدی.» آنجا بود که مادرم برای اولین بار گفت: «فرنگیس، خودت هم مثل گرگ شده‌ای. از هیچ چیز نمی‌ترسی. مگر می‌شود بچه‌ای این‌طور باشد؟ نترسیدی به طرف گرگ ‌دویدی؟ می‌خواستی با تشیِ دستت گرگ را بکشی؟! می‌دانی گرگ چقدر درنده است؟ عقلت کجا رفته، دختر؟» وقتی حرف‌هایش را زد، گفتم: «باور کن اگر می‌رسیدم، با دو تا دست‌هایم خفه‌اش می‌کردم.» مادرم اول یک کم نگاهم کرد. بعد خندید و گفت: «خدایا، این دختر چه می‌گوید!» *پایان فصل دوم* 👈ادامه دارد.. ✔️منبع: کانال حماسه جنوب 🌺🌺🌺۱➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ⭕Join 👉 @kashkolhaji
مهربانا …. ديـــــوانه را محبت عـــاقــــل مــى كـــند مـــا را ولـــى ….. محبت تـــــو ديـــــوانه مــــى كـــــند ….
❇️جمعی از فعالان فرهنگی و انقلابی در نامه ای به رییس جمهور که در اختیار رسانه ها قرار گرفته است خواستار تحریم دولت شده اند. 🔻 در این نامه که انجمن ها و گروه های فعال فرهنگی آن را مهر و امضا کرده اند آمده است به دلیل حمایت های مالی و اقتصادی دولت سوئد از کور دل که عامل به شهادت رساندن هزاران ایرانی بی گناه بوده اند خواستار تحریم صادرات و واردات از کشور سوئد می باشیم. 🔻این نامه روز گذشته در بسیاری از رسانه ها بازتاب داشته است. ۱➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ⭕Join 👉 @kashkolhaji
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فرمانده‌ای که تا لحظه آخر جزایر مجنون را ترک نکرد! 🔹 به مناسبت سالروز شهادت سرداری که پیکرش ۲۲ سال بعد از شهادت، کشف شد. ۱➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ⭕Join 👉 @kashkolhaji
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 واکنش رئیسی به نارضایتی برخی از اقشار از حقوق‌شان 🇮🇷 ۱➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ⭕Join 👉 @kashkolhaji
مقام کی‌یف: دیگر سودای پیوستن به ناتو نداریم 🔹 «ایهور ژوکوا» معاون دفتر ریاست جمهوری اوکراین با بیان اینکه اعضای ناتو آرمان‌های این کشور را رد کرده‌اند، از کنار گذاشتن آرزوی پیوستن به این ائتلاف نظامی خبر داد. ۱➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ⭕Join 👉 @kashkolhaji
گرچه بدم ولی خدا تو رحم کن و کمک کن بدیِ مرا می‌بینی، دوست دارم بنده باشم بندگی‌ام را ببین! ای خدای بزرگ، اگر بدم و اگر خطا می‌کنم از روی سرکشی نیست بلکه از روی نادانی می‌باشد! ۱➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ⭕Join 👉 @kashkolhaji
🌸در این عصر زیبای 🌿 تابستونی 🌺 آرزومندم 🌿دلتون آرام ، تنتون سالم 🌸و ساز دنیا کوک 🌿خواستہ‌های قلبی‌تون باشہ 🌺عصرتون بخیر
فضای مجازی درشعر🌷🌷
عمر خود را پای بازی باختیم/ زندگی های مجازی ساختیم گرچه از گوشی شدیدا خسته ایم/ ما به نت آلاتمان وابسته ایم زندگی مان را مجازی زیستیم/ در حقیقت هیچ چیزی نیستیم چت نمودم در ترافیکِ شدید/ تا ترافیکِ نت من ته کشید   «ما چو مرغانی حریص و بی نوا»/ در کف نت مانده ایم آه ای خدا ای خدا جانم، مده این قدر گیر/ جان بگیر از من، ولی نت را مگیر نور چشمانم! چراغ وای فای!/ وای بر هر جای بی نت، وای وای    در گروهم یک مدیر لایقم/ چون که شادی می‌گذارم لای غم فیلتر و سانسور و قیچی چون بد است/ در قوانین گروهم آمده است: «هیچ آدابی و ترتیبی مجوی/ هرچه می خواهد دل تنگت بگوی» چت بکن با هرکه در دافان سر است/ «این خطا از صد ثواب والاتر است!» شِیر کن هر مطلبم را زود زود/ شعر و عکس و متن من را، پس درود- -بر نژاد آریایی‌ ات عزیز/ پست من را این ور و آن ور بریز   در اینستا من دلم از غم شکست/ وزن شعرم از غمش در هم شکست من هوادار هنرمندی شدم/ کز کرامات عجیبش بی خودم: مانکنی، سیمین تنی، دل آهنی/  
ون یو واچ هِر، ویل سِی ( when you watch her,will say) الله توت منی! دائما می گویم: ای اِندالخفن/ فالورهایت از اینجا تا پکن پُست هایت پشت پَستان خم کند/ پشتِ مویت روی آنان کم کند منتقد که خورده نقدت می کند/ دارد اینگونه حسادت می کند تا که هرجایش بسوزد هی بگو /بغبغو آی بغبغو آی بغبغو منتقد گر باز الحاحی کند/ چاکرت هرچه در او خواهی کند ای جگر، عشق تو دل را کند، خورد/ قلوه ام با معده ام پیوند خورد ما ببو هستیم و تو اسطوره ای/ما یخیم اما تو هاتی، کوره ای   …بگذریم از این من بی فکرمان/ این من اسطوره ساز و قهرمان گرمی هر خانه کم کم سرد شد/ رنگ دنیا رفته رفته زرد شد از قطار زندگی جا مانده ایم/در میان جمع تنها مانده ایم ما خودی برتر از این خود داشتیم/ خود غلط بود آنچه می پنداشتیم  
🔸انتقاد تند به رهبر انقلاب و جواب ایشان 💠 در یکی از دیدارهای فامیلی که مقام معظم رهبری تشریف داشتند، وقتی دیدند یکی از اعضای فامیل کنار در نشسته است، به او فرمودند: شما بالاتر تشریف بیاورید. او در جواب آقا، با حالت خاصی گفت: «شَرَفُ المَکان بِالمَکین» (ارزش هر جایگاه به کسی است که در آن قرار گرفته است. به عبارت دیگر، انسان است که به یک مکان و جایگاه ارزش می‌دهد.) بعد ادامه داد: شما چرا روی صندلی می‌نشینید و صحبت می‌کنید؟ رهبر انقلاب با تبسم فرمودند: من به خاطر نمی‌توانم مدت طولانی روی زمین بنشینم. سپس به خاطر نشستن روی صندلی از حضار کردند. 📘 آب آیینه آفتاب ، ص ۲۷ ۱➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ⭕Join 👉 @kashkolhaji
🌺 صفحه 400