هدایت شده از پژوهش های تاریخی جبهه مقاومت اسلامی
شهید احسان بتولی.jpg
430.3K
10 سال با محرم های انقلاب و دفاع مقدس – 10
جمعه 30 مهر ماه 1361 – مطابق با روز چهارم محرم
شهید احسان بتولی (تصویر بالا) در یادداشت های خود شرح امروز را اینگونه می نویسد :
شهید احسان بتولی – تیپ امام حسین علیه السلام – پس از نماز صبج نیروهای گردان آماده شدند و سوار اتوبوس ها شدند . انگار بچه ها به حجله دامادی می رفتند . شور و حال خاصی وجود داشت . سوار اتوبوس که شدیم از منطقه ای که می خواستیم برویم بی خبر بودیم . در جاده اندیمشک به طرف غرب پیچیدیم . در قسمتهای اول جاده از پلی عبور کردیم که گفتند اینجا آغاز مرحله عملیات فتح المبین بوده که عین خوش و دشت عباس نام دارد . به یاد شهدای فتح المبین همشهری افتادم .
به اردوگاه تیپ که رسیدیم در چادرهای از قبل نصب شده اسکان یافتیم . شب های محرم بود و اردوگاه ما حدود 16 کیلومتر با خط فاصله داشت .
شهید احسان بتولی 11 روز بعد و طی عملیات محرم به شهادت رسید و در گلزار شهدای امامزاده محمد هلال آران مدفون می باشد .
تلگرام https://t.me/gpjme
ایتا https://eitaa.com/gpjmeshkaarabid
هدایت شده از پژوهش های تاریخی جبهه مقاومت اسلامی
شهید حسن شکاری.jpg
262.1K
[ Photo ]
10 سال با محرم های انقلاب و دفاع مقدس – 10
جمعه 30 مهر ماه 1361 – مطابق با روز چهارم محرم
با 22 سال سن ، قامتی رشید و محاسنی مشکی و بلند ، قیافه ای رستم گونه و پهلوانی داشت . در مرام و معرفت لوطی مسلک و بی ریا بود . علیرغم هیبت مردانه اش ، دلی لرزان از خوف خدا داشت . با دیدن فرزندان شهدا ، عرق شرم بر پیشانی اش می نشست و از روی آنها خجالت می کشید . یتیم نواز بود و در حضور بچه های بی پدر، از نوازش 3 فرزند خردسالش خودداری می کرد . خانواده دوست بود ودر نامه هایی که از جبهه می فرستاد ، از احسان فرزند بزرگش به صورت ویژه ای یاد می کرد و سلام می رساند و او را آماده می کرد که بعد از من تو مرد خانه ای . دختر دلبندش عطیه خانم را توصیه به صبر در دوری پدر می کرد و از این دوری و فراغ که آنها مجبور به تحملش بودند معذرتخواهی می کرد . محمد آخرین فرزندش را در نامه هایش با عنوان جگر گوشه اش یاد می کرد . خطاب به همسرش می نوشت : می دانم که چقدر در سختی های زندگی به من احتیاج داری ، اما اسلام امروز بیشتر به من احتیاج دارد . آخر او یک هیئتی و حسینی واقعی بود . آقا امام حسین علیه السلام و واقعه عاشورا را فقط در روضه ها نمی جست .👇👇
هدایت شده از پژوهش های تاریخی جبهه مقاومت اسلامی
او اعتقاد داشت روز عاشورا خلق شد تا در همیشه تاریخ بماند و عاشورائیان واقعی تا روز مبارک ظهور و حضور منجی عالم ، همیشه حسینی و آماده حراست از دین رسول الله (ص) باشند . او مرد عمل بود و حسین زمانه اش را مقام ولی فقیه می دانست و اطاعتش را بر خود لازم .
شهید حسن شکاری ، این پهلوان سیرت و صورت غیرتمند ، آخرین سینه زنی های حسینی اش را در شب های با صفای محرم جبهه ها خالصانه در اردوگاه های رزمندگان در دشت های دهلران به جا آورد و چند روز بعد در 11 آبان 61 در عملیاتی به نام محرم در منطقه عین خوش ، به آرزویش که جانبازی و شهادت در راه حق بود رسید .
باشد که ما جاماندگان از قافله پر نور شهدا ، با تاسی به مرام و معرفت امثال شهید عزیز شکاری ، صراط مستقیم و عاقبت به خیری را در پیروی از حسین زمان مان بدانیم .
مزار مطهر این شهید دلاور در گلزار شهدای امامزاه محمدهلال آران واقع شده است .
تلگرام https://t.me/gpjme
ایتا https://eitaa.com/gpjmeshkaarabid
10.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قسمتی از مستند (( زنجیرهای پدرم))
گوشه هایی از چند دهه میانداری سهراب جندقیان و نوکری آقا امام حسین علیه السلام ، در هیئت ابوالفضلی محله فخارخانه بیدگل
جمعه خونین 17 شهریور 1357 در صفحه اول روزنامه های اطلاعات - کیهان و رستاخیز شنبه 18 شهریور1357
تلگرام https://t.me/kashkolsiasy
ایتا https://eitaa.com/kashkolsiasy
هدایت شده از پژوهش های تاریخی جبهه مقاومت اسلامی
محل شهادت شهدای 17 شهریور آران و بیدگل در دو عکس قدیمی از دوران انقلاب
تلگرام https://t.me/gpjme
ایتا https://eitaa.com/gpjmeshkaarabid
می خواستم درباره شهید بی غم از روستای کاغذی بنویسم ، یاد خاطرات قدیم زیارت کاغذی افتادم
قدیم ها ، سفر سالی یک بار به زیارت آقا علی عباس ، بدون عبور از روستای کاغذی و زیارت امامزاده صالح و جوی پرآب کنار زیارت با درخت های توتش لطفی نداشت . چند خانوار زن و مرد و بچه می ریختیم عقب کامیون و حرکت .
قبل تر های ما آنطور که آقابزرگم تعریف می کرد با شتر و کجاوه می رفته اند که چند روز طول می کشیده
برای رفتن به آقا علی عباس دو راه وجود داشت . یکی جاده قدیم نطنز و بعد روستای بادرود . این مسیر دورتر بود ولی جاده اش بهتر و جاده دیگر از مسیر ابوزیدآباد بود که مسیرش کوتاه تر ولی جاده رملی بود و خاکی . خستگی این جاده خراب با رسیدن به روستای کاغذی و امامزاده صالح و جوی آبش بر طرف می شد . برخی مسافران ، اقامتی چند ساعته ولی برخی دیگر باروبندیل را کامل پیاده و اقامت شبانه می کردند .
امروزه نه مسیر رفتن به کاغذی شباهتی با قدیم دارد و نه خود زیارت و اطرافش می تواند یادآور خاطرات گذشته باشد .
سال 92 که با طاها برای آمارگیری مزار شهدای شهرستان می رفتیم از جمله گلزار شهدای امامزاده صالح کاغذی ، تعدادی عکس هم می گرفتیم . امروز که عکس سال 93 داخل صحن را می دیدم با عکسی از دهه 60 که توسط عکاسی گرفته شده بود ، تقریبا از یک زاویه ولی با چند متر فاصله از محل عکسبرداری بود .
تغییرات چند ساله و بازسازی و نوسازی کاملا در تصویر مشخص است که جالب توجه است و حتما در این 7 سال گذشته که موفق به زیارت نشده ام تغییراتی بیشتری کرده و یا شاید کامل شده است .
هدایت شده از پژوهش های تاریخی جبهه مقاومت اسلامی
روزهای قبل از تجاوز در روزنامه ابوالحسن بنی صدر
تجاوزات ارتش بعث عراق به مرزهای ایران که از ماهها قبل آغاز شده بود ، در روزهای شهریور 59 به نقطه اوج خود نزدیک می شد .
ابوالحسن بنی صدر به عنوان رئیس جمهور ، مقام فرماندهی کل قوا را نیز از سوی امام خمینی دریافت کرده بود .
همه چیز حاکی از شدت یافتن تجاوزات ارتش عراق و احتمال هجوم سراسری به مرزهای ایران بود ، اما بنی صدر در مقام فرماندهی کل قوا ، به جای پرداختن کامل به این موضوع ، دشمن و رقیبی داخلی برای خود تراشیده و متصور بود که می خواهند قدرت را از او بگیرند . به جای آماده کردن مردم از احتمال تجاوز ، به مناسبت های مختلف در شهرهای کشور به سخنرانی می پرداخت و مردم را نسبت به جریان های سیاسی و شخصیت های سیاسی ، خصوصا رئیس قوه قضائیه(شهید بهشتی) – رئیس مجلس شورای اسلامی(مرحوم رفسنجانی) - حزب جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران ، تحریک می نمود .
بنی صدر با رفتاری دیکتاتور مآبانه برای قبضه همه قدرت ها و نهادهای کشوری ، از مردم می خواست برای حمایت از او با قدرت در صحنه باشند .
تصویر بالا برش هایی از روزنامه انقلاب اسلامی متعلق به ابوالحسن بنی صدر در آن روزهاست .
دم خروس را باور کنیم یا قسم حضرت عباس
یکی از حربه های انتخاباتی 20 سال گذشته یک جریان سیاسی در کشور برای انحراف افکار عمومی و به شکست کشاندن رقیب ، وارد کردن اتهام به سپاه پاسداران مبنی بر دخالت در مسائل سیاسی کشور بوده است .
حالا رهبران همان طیف سیاسی برای اینکه به اصطلاح به نوعی از محبوبیت سردار سلیمانی در جهت منافع سیاسی خود بهره برداری کنند ، به بیان خاطراتی می پردازند که صد در صد مغایر با سابقه تبلیغات انتخاباتی چند سال گذشته آنهاست .
آقای اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس جمهور اخیر در مصاحبه با سایت جماران :
((من فکر میکنم آخرین جلسهای که با ایشان داشتیم و سر این مسائل هم بود، یعنی بر سر حل مسائل سیاسی داخل کشور بود، اول آذر ماه سال گذشته بود. اتفاقاً اولین باری هم بود که در دوره معاون اولی من به دفتر ایشان رفتم.))
آقای جهانگیری ؛ قطعا برای بزرگوارانی امثال حاج قاسم عزیز ، حفظ آرامش سیاسی در داخل کشور و کشاندن فلش به سوی دشمن اصلی (آمریکا) ، بسیار مهم بوده و خواهد بود .
اما شمایی که در جریان انتخابات ، با شدت و حدت ، بر عدم دخالت نظامیان در سیاست پای میفشردید ، چرا حالا می خواسته اید یک سردار نظامی برای حل و فصل مسائل سیاسی کشور به میدان بیاید ؟
این مطلب در تناقض آشکار با هیاهوهای سیاسی قبلی شماست .
سرداران و فرماندهان بزرگی همچون حاج قاسم ، متعلق به همه ملت هستند و در دایره کوچک منازعات سران سیاسی چپ و راست ، اصلاح طلب و اصولگرا نمی گنجند ، اما چه کنم که برای شما ، همیشه هدف وسیله را توجیه می کند .
اگر روزی جمع آوری رای ، با سیاه و تیره نشان دان نظامیان برایتان مقدور شود ، همان می کنید و اگر باز روزگاری به خیالتان ، محبوبیت همان چهره ها بتواند فضای سیاسی را به نفع شما تغییر دهد ، باز همان می کنید .
حاج قاسم عزیز تا آخرین لحظات عمرش ، صداقت و اخلاص را در نگاه به مردم فراموش نکرد . بیائیم همه اینگونه باشیم .