eitaa logo
کشکول
1.9هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
4.9هزار ویدیو
105 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
7.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃انقلاب اسلامی شکست نداره 🔹حجه الاسلام شجاعی ❣️ @kashkool
🔷سردار مهدی کبیری پور جانشین فرمانده سپاه امام علی بن ابی‌طالب (ع) قم: 🔹بسیجی بودن دو شرط و ویژگی دارد - حتی اگر به‌صورت رسمی در پایگاه بسیج ثبت‌نام نکرده باشد - یکی اینکه انسان مسئولیت‌پذیری و دغدغه‌مند و نگران مردم باشد، دوم اینکه یک بسیجی باید بصیرت داشته باشد و به زمانه خودش آگاه باشد و قوه تشخیص داشته باشد. 🔹جنگ شناختی همانند حرکت موریانه است که در سال‌های ابتدایی تخریب هیچ آثاری ندارد وقتی نمایان می‌شود متوجه می‌شویم چه تخریب بزرگی انجام شده و دیگر هیچ راه درمان ‌و مقابله‌ای ندارد. 🔹مثال دیگر جنگ شناختی همان نسل بعدی پروانه‌ها که تبدیل به کرم‌های میوه‌ها می‌شوند، است که صددرصد جز آفات گیاهی هستند و دقیقاً این همان جنگ شناختی است که افراد با دست خود این خطر را وارد خانه می‌کنند. 🔹عبدالله اوجالان رئیس پ ک ک اولین شخصی بود که شعار زن، زندگی، آزادی را سر داد؛ اما همسرش که کثیره نام داشت به علت تحقیر، ظلم، فحاشی و کتک‌هایی که اوجالان در حق او داشت از دست او فرار کرد و در اروپا مقاله‌نویس شد. 🔹حاجی احمدی رئیس پژاک خودش به دخترش تجاوز کرد و دخترش به علت این مسئله خودکشی کرد و حالا شعار زن، زندگی و آزادی سر می‌دهد، دنیا دنیای اغواگری است باید در این شرایط مواظب بود که در دام نیفتیم عرصه اصلی جنگ امروز در فضای مجازی است، باطل در برابر حق مانند کف روی آب است که اجازه دیده شدن زلالی آب را نمی‌دهند. 🔸2 آذر 1401 ❣️ @kashkool
واقعیت_غرب_وحشی ❣️ @kashkool
8.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃حواسمون اگه نباشه خیلی درد سر ایجاد خواهد شد 🔹حاج محمود کریمی ❣️ @kashkool
8.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃اجر این افراد بالاتر از شهدا است. 🔹حجه الاسلام عالی ❣️ @kashkool
🇮🇷خلیج فارس رو که به چین ندادن اما بحرین رو دادیم به آل خلیفه(توسط محمدرضا) 🇮🇷دریای خزر رو نمیدونم اما مرزمون به مدیترانه رسیده 🇮🇷پراید با این قیمت تقدیم نمیشه اما در عراق قدرت اول حکمرانی خارجی هستیم 🇮🇷پول ملت رو خرج کردیم برای امنیت ملت که با داعش و اسرائیل در تهران نجنگیم 🇮🇷بنزین رو مفت که ندادیم اما هم پول گرفتیم و هم کنار گوش آمریکا حیاط خلوت خریدیم 🇮🇷برق رو هم مفت ندادیم اما بزودی دستاوردهای این رو هم میبینیم 🇮🇷 بخشی از مردم به دلیل بی توجهی دولت قبل گرسنه بودند که الان داره برطرف میشه: یارانه زیاد شد وام های حمایتی زیاد شد(ازدواج،فرزندآوری و...) اما اغتشاش قطعا مشکلات رو زیادتر میکنه ❣️ @kashkool
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام حسین فرموده به مادر آرمان بگو؛ خیالش راحت باشه؛ پسرش تو بغل من بوده ❣️ @kashkool
15.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃بچه ها خداروشکر به مردم نخورد ما فدایی همان دختر کم حجابیم ؛ حتی همان که مرگ بر دیکتاتور می‌گفت ❣️ @kashkool
🔴 احسنت 👏👏👏 🔹 نباید گذاشت ویروس خطرناک بی حجابی در کشور منتشر شود و همه ما در هر جا و هر شغلی که هستیم وظیفه داریم در مقابل این پدیده شوم ایستادگی کنیم ولو با نوشتن یک متن بر روی شیشه، تا فضا را برای کسانی که کشف حجاب می کنند ناامن شود و به راحتی هیچ زنی به خودش جرأت ندهد کشف حجاب کند خود مردم باید برای حفظ حیا و عفاف و پاکی و سلامت نهاد خانواده وارد میدان شوند و کاری بکنند . اینکه به امید نهادها و سازمان ها بنشینیم آنها نمی‌توانند هیچ تحول مثبتی را رقم بزنند. ❣️ @kashkool
۴۷ کشور در اغتشاشات اخیر مشارکت داشتند «یزدی‌خواه» عضو کمیسیون فرهنگی مجلس: 🔹در جریان اغتشاشات اخیر ۴۷ کشور و ۱۱ سرویس جاسوسی مشارکت فعال داشته‌اند. 🔹کشورهایی ازجمله عربستان، مصر، ترکیه، امارات و سرویس‌های جاسوسی تمام توان خود را علیه ایران به کار بستند تا کار کشور را یکسره کنند. 🔹بیش از یک میلیون فراخوان برای تجمعات در فضای مجازی منتشر شده که اگر به ازای هر فراخوان یک نفر به میدان می آمد، یک میلیون نفر باید در تجمعات حضور پیدا می کرد اما نهایتا ۱۳۰ هزار نفر در سراسر کشور در این جریانات حضور داشتند. ❣️ @kashkool
جانِ شیعه اهل سنت کنج اتاق چمباته زده و دل شکسته از تلخ زبانی‌های پدر، بی‌صدا گریه می‌کردم و میان گریه‌های تلخم، هر آنچه نتوانسته بودم به پدر بگویم، با دلم نجوا می‌کردم. فرصت نداد تا بگویم من از همنشینی با کسی که در معرفی خودش فقط از شغل و تحصیلاتش می‌گوید، لذت نمی‌برم و به کسی که به جای افکار و عقایدش از حساب‌های بانکی‌اش می‌گوید، علاقه‌ای ندارم که درِ اتاق با چند ضربه باز شد و گریه‌ام را در گلو خفه کرد. عبدالله در چهارچوبِ در ایستاده بود و با چشمانی سرشار از محبت و نگرانی، نگاهم می‌کرد. صورتم را که انگار با اشک شسته بودم، با آستین لباسم خشک کردم و در حالی که هنوز از شدت گریه نفس‌هایم بُریده بالا می‌آمد، با لحنی پر از دل شکستگی سر به شِکوه نهادم: _من نمی‌خوام! من این آدم رو نمی‌خوام! اصلاً من هیچ کس رو نمی‌خوام! اصلاً من نمی‌خوام ازدواج کنم! عبدالله نگران از اینکه پدر صدایم را بشنود، به سمتم آمد و با گفتن: _یواش‌تر الهه جان! کنارم نشست. با صدایی آهسته و بریده گفتم: _عبدالله! به خدا خسته شدم! از این رفت و آمدها دیگه خسته شدم! و باز گریه امانم نداد. چشمانش غمگین به زیر افتاد و من میان گریه ادامه دادم: _گناه من چیه؟ گناه من چیه که تا حالا یکی نیومده که به دلم بشینه؟ مگه تقصیر منه؟ خب منم دلم می‌خواد کسی بیاد که ازش خوشم بیاد! با سر انگشتانم قطرات اشک را از روی صورتم پاک کردم و با لحنی حق به جانب گفتم: _عبدالله! تو می‌دونی، من نه دنبال پولم، نه دنبال خوشگلی‌ام، نه دنبال تحصیلات، من یکی رو می‌خوام که وقتی نگاش می‌کنم، آرومم کنه! این پسره امروز فکر می‌کرد اومده خونه بخره! خیلی مغرور پاشو رو پاش انداخته بود و از اوضاع کار و کاسبی و سود حساب‌های بانکیش حرف می‌زد. عبدالله! من از همچین آدمی بدم میاد! نگاهش را به چشمان پر از اشکم دوخت و گفت: _الهه! تو رو خدا اینجوری گریه نکن! تو که بابا رو میشناسی. الآن عصبانی شد، یه چیزی گفت. ولی خودشم می‌دونه که تو خودت باید تصمیم بگیری! سپس لبخندی زد و ادامه داد: _خُب تو هم یه کم راحت‌تر بگیر! یه کم بیشتر فکر کن... که به میان حرفش آمدم و با دلخوری اعتراض کردم: _تو دیگه این حرفو نزن! هر کی میاد یا بابا رَد می‌کنه یا اونا خودشون نمی‌پسندن... و این بار او حرفم را قطع کرد: _بقیه رو هم تو نمی‌پسندی! سرم را پایین انداختم و او با لحنی مهربان و امید بخش ادامه داد: _الهه جان! منم قبول دارم که علف باید به دهن بُزی شیرین بیاد! به تو هم حق میدم که همچین آدم‌هایی رو نپسندی، پس از خدا بخواه یکی رو بفرسته که به دلت بشینه! و شاید از آمدن چنین کسی ناامید شده بودم که آه بلندی کشیدم و دیگر چیزی نگفتم. عبدالله نگاهی به ساعت مچی‌اش انداخت و به خیال اینکه تا حدی آرامم کرده، گفت: _من دیگه برم که برای نماز به مسجد برسم. تو هم بیا بیرون. می‌ترسم بابا دوباره عصبانی شه. و در برابر سکوت غمگینم، با دلواپسی اصرار کرد: _الهه جان! پاشو بریم دیگه. اصلاً برو تو آشپزخونه پیش مامان و لعیا. باور کن اوندفعه هم معجزه شد که بابا آروم شد. دلم برای این همه مهربانی‌اش سوخت که لبخندی زدم و با صدایی گرفته پاسخ دادم: _تو برو، منم میام. از جا بلند شد و دوباره تأکید کرد: _پس من برم، خیالم راحت باشه؟ و من با گفتن: _خیالت راحت باشه! خاطرش را جمع کردم. او رفت، ولی قلب من همچنان دریای غم بود. دستم را روی زمین عصا کرده و سنگین از جا بلند شدم. با چهارانگشت، اثر اشک را از صورتم پاک کردم و از اتاق بیرون رفتم. سعی کردم نگاهم به چشمان پدر نیفتد و مستقیم به آشپزخانه پیش مادر رفتم. ادامه دارد... ❣️ @kashkool
7.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 پیغمبر اسلام (صلی‌الله‌علیه و آله) را در خواب دیدم : تَشتی جلوی دستانش بود، گفت خون حسین علیه‌السلام است! چند قطره خون روی چشمانم پاشید! بیدار شدم ... نابینا شده بودم! 🔺 من فقط تماشاچیِ لشکر عمرسعد بودم، همین! ❣️ @kashkool