🔸نقل پسر آیت الله محی الدین حائری شیرازی از آخرین دیدارشون با مرحوم آیت الله سیدحسین یعقوبی قائنی جالبه👇
🇮🇷 *بشارت مرگ*
بعضی از دوستان مکرر خواستند مطلبی را که در پیش آمد در مورد بشارت مرگ مرحوم آیت الله والد توسط مرحوم آیت الله سید حسین یعقوبی قائنی که حقیر شاهد عینی بر آن بودم را نقل کنم در ابتدا گریزی به شخصیت مرحوم آیت الله سید حسین یعقوبی رضوان الله تعالی علیه و نحوه آشنایی پدر میزنم.
ایشان از شاگردان مرحوم آیت الله قاضی ره بودند و از رفقای نزدیک مرحوم آیت الله نجابت در نجف، البته نه درمدت طویلی به توصیه مرحوم نجابت با مرحوم آیتالله انصاری همدانی آشنا میشوند و این آشنایی و محبت به گونه ای عمیق و سوزان میشود گویی چون عشق عاشق به معشوق،
همراهان مرحوم آقای انصاری همدانی همه اهل عشق و محبت بودند مرحوم والد برایم وقتی نقل کرد که آقای قاضی نفس را تربیت میکرد و آنچنان افسار میزد که راه پس پیش نداشته باشد تا رام رام شود چونان عبد که بنده درگاه است.
و مرحوم آقای انصاری نفس را عاشق میکرد طعم محبت را به آن می چشاند و آن شیرینی او را اهلی اهلی میکرد آنچنان اهل چون نوزادی که عاشق آغوش مادر است.مرحوم عموی بزرگ ما آیت الله صدر الدین حائری شیرازی از مجاهدین مبارزین بود که سوی یک چشم خود را در مبارزه از دست داده بود و هم از عارفین اهل معنا از نزدیکان علامه طباطبایی مرحوم آیت الله بهجت و هم از مرتبطین مرحوم آقای انصاری همدانی .پدر نقل کرد؛"که روزی به مرحوم اخوی گفتم از آقای انصاری مطالبی شنیدم که مرا علاقمند به دیدار کرده اخوی گفت ایشان تصویر افراد را میبیند و استخاره میکند بعد دیدار میکند منهم تصویری از خودم به ایشان دادم ، در سفری که اخوی به دیدارشان رفت بود ، تصویر ما را هم نشان داده بود ایشان گفته بود بگویید بیاید استخاره نمی خواهد.
وقتی پیام را دریافت کردم و در تدارک سفر بود ناگهان خبر رسید که آیت الله انصاری بار سفر خویش را بسته و به وصال یار رسیده.
بی درنگ حرکت کردم وقتی رسیدم فضای عجیبی حاکم بود جمعیت متراکم و همهمه و هیاهویی بود همه شاگردان به همراه حواریون خود جمع بودند و من در میان ایشان غریب و تنها به گوشه ای خزیدم .
حالی و توجهی به روح مرحوم انصاری پیدا کردم "حالا که گفتی بیا رفتی این چه جور راه دادن و دعوتی بود !؟سیلاب اشک امانم را بریده بود.
چیزی از قلبم گذشت و متلاطم شدم گویی ایشان هم متوجه من شده بود دیدم سیدی روی زمین نشسته تنها کنار در تکیه زده و با انگشتانش روی خاک میکشد و با خودچیزی میگوید به پهنای صورت اشک میریزد به اخوی گفتم او کیست گفت ایشان هم از شاگردان آقای انصاری بود میآمد و میرفت متعجب پرسیدم هیچ همراهی و شاگردی ندارد گفت نه خیلی با کسی نمیجوشد احساس کردم این همان رفیق طریقیست که آقای انصاری برایم کنار گذاشته کنارش نشستم و او بی مقدمه صندوقچه اسرارش را برایم گشود گویی منتظر مستمعی بود تا آتش دلش رافرونشاند از حرارت آن دیدار آنچنان به هم جوش خوردیم تا حالا که قریب پنجاه سال میگذرد"
در طول این پنجاه سال پدر از مرحوم اسید حسین یعقوبی کراماتی دیده بود که حسن ظنش به یقین رسیده بود .
بگذریم روایت دیدار پایانی و آن بشارت رفتن
یکی ازاقوام در مشهد به ناگهان درگذشت پدر هم عزم رفتن به مشهد را کردند و من هم همراهشان رفتم بعد از مراسم ختم در منزل مرحوم جمع شدیم برای ناهار و استراحت خانه مرحوم درست در کوچه روبروی خانه آیت الله یعقوبی بود بعد از ناهار به پدر که کمی از شلوغی معذب شده بود پیشنهاد دادم که به منزل اسید حسین بریم مشتاقانه استقبال کردند با حسن آقا پسرشان هماهنگ کردم ایشان در حال استراحت بودند گفتند برای ساعت پنج تشریف بیاورید رفتیم پدر در ظاهر هیچ مشکلی نداشت آنجا من پدر بودیم و اسیدحسین و پسر دیگرش علی آقا کس دیگری هم پذیرایی میکرد و در رفت آمد بود پس از حال و احوال پدر رو به ایشان کرد بی مقدمه گفت من درحوزه احیای علوم انسانی هنوز کارم تمام نشده مهلت میخواهم که کارم را تمام کنم اسید حسین گفت : نه دیگر مهلتی نیست شما میروید و من هم به شما ملحق میشوم بعد آیه وَمَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْقِ أَفَلَا يَعْقِلُونَ هر كس را كه طول عمر دهيم درآفرينش واژگونه ميكنيم (و به ناتواني كودكي باز ميگردانيم) آيا انديشه نميكنند؟خواندن ادامه دادند خداوند کسانی را برای تکمیل کار ما مأمور خواهد کرد.
پس از آن دیدار ضعف پدر شروع شد و بتدریج به ناتوانی کودکی رسید وتا آنکه دقیقا سال بعد قلب بی قرارش آرام گرفت... و قریب چهل روز بعد اسید حسین هم به پدر ملحق شد..
وَالسَّلَامُ عَلَيَّ يَوْمَ وُلِدْتُ وَيَوْمَ أَمُوتُ وَيَوْمَ أُبْعَثُ حَيًّا
محمد علی حائری شیرازی
az zabane darbar_1398126184923.zip
23.21M
🗞 مجموعه نمایشگاهی خاندان ویرانی «از زبان درباریان»
حقایقی درباره رژیم پهلوی
▫️«از زبان درباریان» ماجراهایی از زبان افراد دربار پهلوی است که خودشان به غارت اموال کشور و فساد پهلوی اعتراف کردهاند؛ آنهم در کتابهایی که خودشان نوشتهاند. با این مجموعه میتوانید به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی با اجازه مربیان مدرسه یا مسئولان مسجد و پایگاه فرهنگی محلهتان نمایشگاه برپا کنید.
#مجموعه_پوستر
#فجر_گام_دومی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅توصیه حضرت امام علیه الرحمة برای این ماههای شریف
6.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#مقام_معظم_رهبری
🌸اینده این کشور خیلی روشنه...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انا علی الذی کنت تحبه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 آیا امام خمینی گفت آب و برق را مجانی میکنیم؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆اماده باشین منافقین دارن میان😀😀😀🤦♂️😀🤦♂️😀
میگن ما راه افتادیم....
🤔🤔🤔#مرگ_بر_منافق
💠حیثیت ایمانی،
زمینه ظهور #محبت فی الله
انسان حیثیات مختلفی دارد. یک حیثیتش همین حیثیت خاکی و جسمانی اوست که از این حیث حیوان است. یکی دیگر #حیثیت_انسانی است و انسان به حسب این حیثیت اهل #اندیشه است. یک حیثیت هم #حیثیت_ایمانی اوست. این حیثیات مراتب دارد و بعضی بر بعضی ترجیح دارد و باید آن را فدای بقیه کند. #حیثیت_حیوانی را باید فدای حیثیت انسانی کند و حیثیت انسانی را باید فدای حیثیت ایمانی کند.
حیثیت دینی است که انسان را به #سدرة_المنتهی میبرد؛ چون حیثیت حیوانی و انسانی اکتسابی نیستند.
در حیثیت دینی است که اکتسابات شروع میشود. عذاب، عقاب، پاداش، هدایا و ... مربوط به امور اکتسابی است؛ یعنی #بهشت را به خاطر زیبایی به کسی نمیدهند. به کسی به خاطر اینکه در درونش طلب #خیر هست، بهشت نمیدهند، اما اگر انسان در موقعیتی بر اساس دین و عقایدش گذشتی کرد، اگر #صله_رحم کرد، اگر #تعاطف_دینی انجام داد یا اگر خشمش را که مطابق با حیثیت حیوانی اوست فرو خورد، به او پاداش میدهند.
📚برگرفته از
کتاب #ره_آورد_آسمان_2
(شرح حدیث معراج)
✍🏻 اثر #استاد_وزیری_فرد
11.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زندان امام هادی اینجا بود فیلم راببینید.اهل بیت چقدر سختی کشیدیدند ..😢😢😢