eitaa logo
کشکول طنازی...😂😂( صلواتی )
228 دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
13.3هزار ویدیو
36 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
گاهی ارزش یک تصویر بیشتر از هزاران کلمه است...🕊🍃🌹
4_5791935884542609352.mp3
21.06M
دعای عهد با صدای علی فانی
Shahram Nazeri - Karvane Shahid 320 (MusicTarin).mp3
13.23M
🎶 کاروان شهید ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🕊 بیاد شهیدان فاتحه و صلواتی تقدیم نمائیم 🤗 (صلواتی ) https://eitaa.com/kashkoole_tanazy .کانال 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat
💠مسلمانان دو قبله دارند: «کعبه برای عبادت و قدس برای شهادت» 🇮🇷سلام بر شما ای شهیدان راه حق کاش باز هم میزها سنگر شوند... لباس های مجلل ؛ خاکی شوند.... دلمان گرفته از این همه رنگ و ریا دلمان لک زده برای سادگی… برای نور خدا… برای شهدا… یا أَیهَا الْإِنسَانُ إِنَّک کادِحٌ إِلَی رَبِّک کدْحاً فَمُلَاقِیهِ🌹🌹🌹🌹🌹🌹 صبح بخیر رزمنده ❤️ ♻️👇🏻 ⚠️کانال : 🚨 https://eitaa.com/joinchat/2162098380C384345517a
تنها مکانی که هوایش، دلگیر نیست،،، خانه پدر ومادر است...
کشکول طنازی...😂😂( صلواتی )
میثم مم !های میثمممم😭 😭😭نکن ای استاد ما باز میگردد به کنعان کوپولک😘😊☺️ های شاد ما مطمئن باش و هستم
آنروزگار که یار بود و میثمم همکار آن یار رضوان نمی‌خواستم دگر بی یار وهمکار فردوس را بدون جانان هرگز نمیخواستم درمان هم نمیخواستم گر می‌پسندید یار آن غنچه لب شکر ریز در گلزار روی محبوب ریحان نمیخواستم چون دیده ام روی آن یار برده است عقل و دیده ام را با عشوه فراوان ایمان دگر نخواهم جز کعبه ی جمال آن یار در سینه و دل و جان عشق نگار داشتم در خانه ی دلم بود مهمانم ؛ یاد آن یار حال که خزان آمد دل زنده بر کدام عشق باشد باغ و بهار من شد پایان یاد آن یار هستی ام بود و امروز هیچش نیست نشانه غیراز عنایت مه ؛میثم نشان ندارد بدون آن یار کی انتظار هجرم پایان رسد در این دهر گر آیی میثم مه جبین کنعان نخواهم ای یار خورشید هفت اقلیم بر آسمان تو هستی دنیا بدون مه و میثم تابان ندارد ای یار
نه کار به اسم و اعتبارت دارم نه عاشقم و قصد شکارت دارم انگار که غول دیده‌ای خوشبختی! یک لحظه فقط بایست کارت دارم!
آنروزگار که یار بود و میثمم همکار آن یار رضوان نمی‌خواستم دگر بی یار وهمکار فردوس را بدون جانان هرگز نمیخواستم درمان هم نمیخواستم گر می‌پسندید یار آن غنچه لب شکر ریز در گلزار روی محبوب ریحان نمیخواستم چون دیده ام روی آن یار برده است عقل و دیده ام را با عشوه فراوان ایمان دگر نخواهم جز کعبه ی جمال آن یار در سینه و دل و جان ؛ عشق نگار داشتم در خانه ی دلم بود مهمانم ؛ یاد آن یار حال که خزان آمد دل زنده بر کدام عشق باشد باغ و بهار من شد پایان یاد آن یار هستی ام بود و امروز هیچش نیست نشانه غیراز عنایت مه ؛میثم نشان ندارد بدون آن یار کی انتظار هجرم پایان رسد در این دهر گر آیی میثم و مه جبینم ؛ کنعان نخواهم ای یار خورشید هفت اقلیم بر آسمان تو هستی دنیا بدون مه و میثم تابان ندارد ای یار