eitaa logo
کشکول طنازی...😂😂( صلواتی )
231 دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
12.3هزار ویدیو
34 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از کشکول داستاندونی.....( صلوات )
🌷 🌷 🌷یک‌بار سربازی نزد من آمد و گفت: حاجی لباسم پاره شده و لباس دیگری ندارم که بپوشم. رفتم و بین هدایایی که بچه‌های دبستانی برای رزمندگان فرستاده بودند را گشتم.... در میان نامه‌ها یک سوزن و مقداری نخ پیدا کردم که همراه با یک یاداشت بود؛ نامه را دختر بچه‌ای هشت_نه ساله فرستاده بود؛ با خط خودش نوشته بود: 🌷:"رزمنده عزیز، من ارادت خاصی به رزمندگان دارم؛ امیدوارم دشمن را شکست بدهی؛ برایت سوزن نخ فرستادم تا اگر لباست پاره شد آن را بدوزی و یک صلوات بفرستی." گریه‌ام گرفت و سوزن و نخ را به آن سرباز دادم؛ او هم لباسش را دوخت و صلواتی فرستاد و به طرف سنگرش به راه افتاد. : سيد حسين عليخوانى (يكى از همان پيرمردهاى باصفاى ايستگاه صلواتى) ✾📚 کانال 🇮🇷 (صلواتی) 🇮🇷 💕 🇮🇷 🇮🇷 😊 https://eitaa.com/kashkoole_tanazy .کانال 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat 👆👆👆 📚✾
هدایت شده از کشکول داستاندونی.....( صلوات )
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
√ اینجوری هدیه بده تا هم به دل دیگران بشینه هم خودت یه چیزی این وسط گیرت بیاد! ✾📚 کانال 🇮🇷 (صلواتی) 🇮🇷 💕 🇮🇷 🇮🇷 😊 https://eitaa.com/kashkoole_tanazy .کانال 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat 👆👆👆 📚✾
هدایت شده از کشکول داستاندونی.....( صلوات )
💢راز زندگی پسر جوانی به پیرمردی نزدیک شد، چشم در چشمش دوخت و به او گفت:من میدانم که شما خیلی آدم عاقل و موفقی هستید، میخواهم راز زندگی را از زبان خودتان بشنوم. پیرمرد پاسخ داد:من سرد و گرم زندگی را چشیده ام و به این نتیجه رسیده ام که راز زندگی در چهار کلمه خلاصه می‌شود: ۱: اولین کلمه«اندیشیدن» است؛یعنی همیشه به ارزش هایی فکر کن که دلت می‌خواهد زندگی آن را بر پایه آن بسازی. ۲: دومین کلمه «باور داشتن» است؛یعنی وقتی همه آن ارزش ها را مشخص کردی خودت را باور کن. ۳: سومین کلمه «در سر داشتن رویا» است ؛ یعنی رؤیای رسیدن به خواسته هایت را در سر داشته باش. ۴: چهارمین و آخرین کلمه«شهامت» است ؛ یعنی وقتی که خودت را باور کردی و به ارزش وجودی خودت پی بردی ، حال نوبت به آن می‌رسد که با شهامت، رویایت را به واقعیت تبدیل کنی. ☆★☆★☆★☆★☆★☆★☆★☆★☆ کانال 🇮🇷 (صلواتی) 🇮🇷 💕 🇮🇷 🇮🇷 😊 https://eitaa.com/kashkoole_tanazy .کانال 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat 👆👆👆 ♡»« »« «» »♡« «» »« «» »« ♡
هدایت شده از کشکول داستاندونی.....( صلوات )
💢دعای چوپان مردی با پدرش در سفر بود که پدرش از دنیا رفت. از چوپانی در آن حوالی پرسید: «چه کسی بر مرده های شما نماز می خواند؟» چوپان گفت: «ما شخص خاصی را برای این کار نداریم؛ خودم نماز آنها را می خوانم». مرد گفت: «خوب لطف کن نماز پدر مرا هم بخوان!» چوپان مقابل جنازه ایستاد و چند جمله ای زمزمه کرد و گفت : «نمازش تمام شد!» مرد که تعجب کرده بود گفت: این چه نمازی بود؟ چوپان گفت: بهترازاین بلد نبودم مرد از روی ناچاری پدر را دفن کرد و رفت. شب هنگام، در عالم رؤیا پدرش را دید که روزگار خوبی دارد. از پدر پرسید: «چه شد که این گونه راحت و آسوده ای؟» پدرش گفت: «هر چه دارم از دعای آن چوپان دارم!» مرد، فردای آن روز به سراغ چوپان رفت و از او خواست تا بگوید در کنار جنازۀ پدرش چه کرده و چه دعایی خوانده؟ چوپان گفت: «وقتی کنار جنازه آمدم و ارتباطی میان من و خداوند برقرار شد، با خدا گفتم : « خدایا اگر این مرد، امشب مهمان من بود، یک گوسفند برایش زمین می زدم. حالا این مرد، امشب مهمان توست. ببینم تو با او چگونه رفتار می کنی ؟ » به نام خدای آن چوپان… گاهی دعای یک دل صاف،ازصدنماز یک دل پرآشوب بهتراست ! ☆★☆★☆★☆★☆★☆★☆★☆★☆ کانال 🇮🇷 (صلواتی) 🇮🇷 💕 🇮🇷 🇮🇷 😊 https://eitaa.com/kashkoole_tanazy .کانال 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat 👆👆👆 ♡»« »« «» »♡« «» »« «» »« ♡
هدایت شده از کشکول داستاندونی.....( صلوات )
🔆انگشتر  يونس نقاش ، در سامراء همسايه امام هادى عليه السلام بود، پيوسته به حضور امام عليه السلام شرفياب مى شد و به آن حضرت خدمت مى كرد. يك روز در حالى كه لرزه اندامش را فرا گرفته بود محضر امام آمد و عرض ‍ كرد: سرورم ! وصيت مى كنم با خانواده ام به نيكى رفتار نماييد! امام فرمود: - چه شده است ؟ عرض كرد: - آماده مرگ شده ام . امام با لبخند فرمود: چرا؟ عرض كرد: موسى بن بغا (1) نگين پر قيمتى به من فرستاد تا روى آن نقشى بندازم . موقع نقاشى نگين شكست و دو قسمت شد. فردا روز وعده است كه نگين را به او بدهم ، موسى بن بغا كه حالش معلوم است اگر از اين قضيه آگاه شود، يا مرا مى كشد، يا هزار تازيانه به من مى زند. امام عليه السلام فرمود: برو به خانه ات جز خير و نيكى چيز ديگر نخواهد بود. فرداى آن روز يونس ‍ در حال لرزان خدمت امام رسيد و عرض كرد: فرستاده موسى بن بغا آمده تا نگين انگشتر را بگيرد. امام فرمود: نزد او برو جز خوبى چيزى نخواهى ديد. يونس رفت و خندان برگشت و عرض كرد: سرورم ! چون نزد موسى بن بغا رفتم ، گفت : زنها بر سر نگين با هم دعوا دارند ممكن است آن را دو قسمت كنى تا دو نگين شود؟ اگر چنين كنى تو را بى نياز خواهم كرد. امام عليه السلام خدا را سپاسگزارى كرد و به يونس فرمود: به او چه گفتى ؟ - گفتم : مرا مهلت بده تا درباره آن فكر كنم كه چگونه اين كار را انجام دهم . امام فرمود: خوب پاسخ دادى . (2) بدين گونه ، يونس نقاش ، از مشكلى كه زندگى او را تهديد مى كرد رهايى يافت . 📚1-  از سرداران قدرتمند متوكل عباسى بود. 2-  بحار 50، ص 125. ✾📚 📚✾کانال 🇮🇷 (صلواتی) 🇮🇷 💕 🇮🇷 🇮🇷 😊 https://eitaa.com/kashkoole_tanazy .کانال 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat 👆👆👆
💠 ♻️ استاد ما مرحوم آقای برهان 65 سال پیش بر روی منبر می‌گفت و من هنوز یادم هست که می‌فرمود: آن کسی که نماز مغرب را آن قدر دیر بخواند که آسمان پر از ستاره شود چنین کسی ملعون است. به همین خاطر هم بود که هنوز توی مأذنه گل دسته قم اذان می‌گفتند و وسط‌های اذان بود که آیت‌الله مرعشی نجفی به رکوع می‌رفتند یعنی آن قدر نماز را زود شروع می‌کرد مبادا که ستاره به آسمان بیاید. صبح‌ها هم همین طور اگر کسی آن قدر نماز صبحش را دیر بخواند که آسمان دیگر ستاره‌ای نداشته باشد چنین کسی هم ملعون است. بنابراین دو نفر ملعون هستند: اول آن کسی که آن قدر نماز مغرب را دیر بخواند که آسمان پر از ستاره شود دوم آن کسی که آن قدر نماز صبح را دیر بخواند که ستاره‌ای در آسمان باقی نمانده باشد و نزدیک طلوع آفتاب باشد این دو نفر ملعون هستند یعنی از رحمت خدا به دور می‌باشند. ☆★☆★☆★☆★☆★☆★☆★☆★☆ 💠💠 خصوصا پدرومادر شهدا کانال @kashkooleayevahadis @kashkoolesalavat https://eitaa.com/joinchat/229900502Cd65c126daa 📚 ..... ( صلوات ) https://eitaa.com/joinchat/1155334434C46633e2342 😊 (صلواتی) 😂😊😊😂 https://eitaa.com/kashkoole_tanazy ♡»« »« «» »♡« «» »« «» »« ♡
💫 آرتور اَش (Arthur Robert Ashe, Jr)، متولد ۱۰ ژوئیه ۱۹۴۳ و درگذشته در ۶ فوریه ۱۹۹۳، تنیس‌باز برجسته سیاه‌پوست آمریکایی بود. او در ریچموند ایالت ویرجینیا بدنیا آمد و رشد کرد. او در دوران بازی خود سه بار عنوان مسابقات بزرگ جهانی تنیس، مشهور به گرند اسلم را برد. آرتور اش قهرمان افسانه ای تنيس در سال ۱۹۸۳ تحت عمل جراحی قلب قرار گرفت. این قهرمان افسانه اي تنيس ويمبلدون به خاطر خون‎ آلوده اي كه درجريان عمل جراحي دريافت كرد به بيماري ايدز مبتلا شد و در بستر مرگ افتاد. او از  سراسر دنيا نامه هايي از طرفدارانش دريافت كرد. يكي از طرفدارانش نوشته بود: «چرا خدا تو را براي چنين بيماري دردناكي انتخاب كرد؟» آرتور در پاسخش نوشت: «در دنيا، ۵۰ ميليون كودك بازي تنيس را آغاز مي كنند، ۵ ميليون نفر ياد مي گيرند كه چگونه تنيس بازي كنند،  ۵۰۰ هزار نفر تنيس را در سطح حرفه اي ياد مي گيرند، ۵۰ هزار نفر پابه مسابقات ‏مي گذارند، ۵ هزارنفر سرشناس مي شوند، ۵۰ نفر به مسابقات ويمبلدون راه پيدامي كنند، ۴ نفر به نيمه نهائي مي رسند و ۲ نفر به فينال، و آن هنگام كه جام قهرماني را روي دستانم گرفته بودم هرگز نگفتم خدايا چرا من؟ و امروز هم كه از اين بيماري رنج مي كشم هرگز نمي توانم بگويم خدايا چرا؟ ☆★☆★☆★☆★☆★☆★☆★☆★☆ 💠💠 خصوصا پدرومادر شهدا کانال @kashkooleayevahadis @kashkoolesalavat https://eitaa.com/joinchat/229900502Cd65c126daa 📚 ..... ( صلوات ) https://eitaa.com/joinchat/1155334434C46633e2342 😊 (صلواتی) 😂😊😊😂 https://eitaa.com/kashkoole_tanazy ♡»« »« «» »♡« «» »« «» »« ♡
🔴 😳😳 ✍یک نفر در مسجد خوابیده بود. وقتی بیدار شد، کیسه ی پولش را نیافت. سراسیمه، لباس نزدیک ترین شخصی که کنارش بود را گرفت و گفت: تو کیسه ی سکه های من را دزدیده ای! امام صادق علیه السلام فرمودند: من اینکار را نکرده ام! ولی آن مرد مجدداً به امام صادق، تهمت دزدی زد. امام صادق علیه السلام پرسیدند:چند سکه در کیسه داشتی؟آن مرد پاسخ داد: صد دینار امام صادق علیه السلام، آن مرد را به خانه ی خود بردند و صد دینار به او دادند. وقتی آن مرد به منزل خود برگشت، کیسه پول خود را پیدا کرد. با شرمندگی به خانه امام صادق برگشت و عذرخواهی کرد و صد دینار را برگرداند. امام صادق علیه السلام عذرخواهی او را پذیرفتند ولی صد دینار را قبول نکردند و فرمودند: چیزی که دادیم را پس نمی گیریم! 📚مناقب آل ابی طالب، ج ۴ ، ص ۲۷۴ ☆★☆★☆★☆★☆★☆★☆★☆★☆ 💠💠 خصوصا پدرومادر شهدا کانال @kashkooleayevahadis @kashkoolesalavat https://eitaa.com/joinchat/229900502Cd65c126daa 📚 ..... ( صلوات ) https://eitaa.com/joinchat/1155334434C46633e2342 😊 (صلواتی) 😂😊😊😂 https://eitaa.com/kashkoole_tanazy ♡»« »« «» »♡« «» »« «» »« ♡
🔆 تنگناى سخت ابو هاشم مى گويد: يك وقت از نظر زندگى در تنگناى شديد قرار گرفتم . به حضور امام هادى رفتم ، اجازه ورود داد. همين كه در محضرش نشستم ، فرمود: اى ابو هاشم ! كدام از نعمتها را كه خداوند به تو عطا كرده مى توانى شكرانه اش را به جاى آورى ؟ من سكوت كردم و ندانستم در جواب چه بگويم . آن حضرت آغاز سخن كرد و فرمود: خداوند ايمان را به تو مرحمت كرده به خاطر آن بدنت را بر آتش جهنم حرام كرد و تو را عافيت و سلامتى داد و بدين وسيله تو را بر عبادت و بندگى يارى فرمود و به تو قناعت بخشيد كه با اين صفت آبرويت را حفظ نمود. آنگاه فرمود: اى ابوهاشم ! من در آغاز اين نعمتها را به ياد تو آوردم ، چون مى دانستم به جهت تنگدستى از آن كسى كه اين همه نعمتها را به تو عنايت كرده به من شكايت كنى . اينك دستور دادم صد دينار (طلا) به تو بدهند آن را بگير و به زندگى ات سامان بده ! شكر نعمتهاى خدا را بجاى آور! 📚 بحار: ج 50، ص 129. ✾📚 کانال 🇮🇷 (صلواتی) 🇮🇷 💕 🇮🇷 🇮🇷 😊 https://eitaa.com/kashkoole_tanazy .کانال 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat 👆👆👆 📚✾
🧡خدایا؛ 🍁برای لحظه‌هایی که تو اوج ناامیدی ☘روزنه‌ی امید شدی 🍂وُ مثلِ نور تابیدی 🍃و ما در کمال بی‌انصافی 🌸اسمش رو گذاشتیم خوش‌ شانسی 🌺شکرت... ✾📚 کانال 🇮🇷 (صلواتی) 🇮🇷 💕 🇮🇷 🇮🇷 😊 https://eitaa.com/kashkoole_tanazy .کانال 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat 👆👆👆 📚✾
🌷 🌷 🌷یک‌بار سربازی نزد من آمد و گفت: حاجی لباسم پاره شده و لباس دیگری ندارم که بپوشم. رفتم و بین هدایایی که بچه‌های دبستانی برای رزمندگان فرستاده بودند را گشتم.... در میان نامه‌ها یک سوزن و مقداری نخ پیدا کردم که همراه با یک یاداشت بود؛ نامه را دختر بچه‌ای هشت_نه ساله فرستاده بود؛ با خط خودش نوشته بود: 🌷:"رزمنده عزیز، من ارادت خاصی به رزمندگان دارم؛ امیدوارم دشمن را شکست بدهی؛ برایت سوزن نخ فرستادم تا اگر لباست پاره شد آن را بدوزی و یک صلوات بفرستی." گریه‌ام گرفت و سوزن و نخ را به آن سرباز دادم؛ او هم لباسش را دوخت و صلواتی فرستاد و به طرف سنگرش به راه افتاد. : سيد حسين عليخوانى (يكى از همان پيرمردهاى باصفاى ايستگاه صلواتى) ✾📚 کانال 🇮🇷 (صلواتی) 🇮🇷 💕 🇮🇷 🇮🇷 😊 https://eitaa.com/kashkoole_tanazy .کانال 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat 👆👆👆 📚✾
💢راز زندگی پسر جوانی به پیرمردی نزدیک شد، چشم در چشمش دوخت و به او گفت:من میدانم که شما خیلی آدم عاقل و موفقی هستید، میخواهم راز زندگی را از زبان خودتان بشنوم. پیرمرد پاسخ داد:من سرد و گرم زندگی را چشیده ام و به این نتیجه رسیده ام که راز زندگی در چهار کلمه خلاصه می‌شود: ۱: اولین کلمه«اندیشیدن» است؛یعنی همیشه به ارزش هایی فکر کن که دلت می‌خواهد زندگی آن را بر پایه آن بسازی. ۲: دومین کلمه «باور داشتن» است؛یعنی وقتی همه آن ارزش ها را مشخص کردی خودت را باور کن. ۳: سومین کلمه «در سر داشتن رویا» است ؛ یعنی رؤیای رسیدن به خواسته هایت را در سر داشته باش. ۴: چهارمین و آخرین کلمه«شهامت» است ؛ یعنی وقتی که خودت را باور کردی و به ارزش وجودی خودت پی بردی ، حال نوبت به آن می‌رسد که با شهامت، رویایت را به واقعیت تبدیل کنی. ☆★☆★☆★☆★☆★☆★☆★☆★☆ کانال 🇮🇷 (صلواتی) 🇮🇷 💕 🇮🇷 🇮🇷 😊 https://eitaa.com/kashkoole_tanazy .کانال 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat 👆👆👆 ♡»« »« «» »♡« «» »« «» »« ♡
💢دعای چوپان مردی با پدرش در سفر بود که پدرش از دنیا رفت. از چوپانی در آن حوالی پرسید: «چه کسی بر مرده های شما نماز می خواند؟» چوپان گفت: «ما شخص خاصی را برای این کار نداریم؛ خودم نماز آنها را می خوانم». مرد گفت: «خوب لطف کن نماز پدر مرا هم بخوان!» چوپان مقابل جنازه ایستاد و چند جمله ای زمزمه کرد و گفت : «نمازش تمام شد!» مرد که تعجب کرده بود گفت: این چه نمازی بود؟ چوپان گفت: بهترازاین بلد نبودم مرد از روی ناچاری پدر را دفن کرد و رفت. شب هنگام، در عالم رؤیا پدرش را دید که روزگار خوبی دارد. از پدر پرسید: «چه شد که این گونه راحت و آسوده ای؟» پدرش گفت: «هر چه دارم از دعای آن چوپان دارم!» مرد، فردای آن روز به سراغ چوپان رفت و از او خواست تا بگوید در کنار جنازۀ پدرش چه کرده و چه دعایی خوانده؟ چوپان گفت: «وقتی کنار جنازه آمدم و ارتباطی میان من و خداوند برقرار شد، با خدا گفتم : « خدایا اگر این مرد، امشب مهمان من بود، یک گوسفند برایش زمین می زدم. حالا این مرد، امشب مهمان توست. ببینم تو با او چگونه رفتار می کنی ؟ » به نام خدای آن چوپان… گاهی دعای یک دل صاف،ازصدنماز یک دل پرآشوب بهتراست ! ☆★☆★☆★☆★☆★☆★☆★☆★☆ کانال 🇮🇷 (صلواتی) 🇮🇷 💕 🇮🇷 🇮🇷 😊 https://eitaa.com/kashkoole_tanazy .کانال 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat 👆👆👆 ♡»« »« «» »♡« «» »« «» »« ♡
🔆انگشتر  يونس نقاش ، در سامراء همسايه امام هادى عليه السلام بود، پيوسته به حضور امام عليه السلام شرفياب مى شد و به آن حضرت خدمت مى كرد. يك روز در حالى كه لرزه اندامش را فرا گرفته بود محضر امام آمد و عرض ‍ كرد: سرورم ! وصيت مى كنم با خانواده ام به نيكى رفتار نماييد! امام فرمود: - چه شده است ؟ عرض كرد: - آماده مرگ شده ام . امام با لبخند فرمود: چرا؟ عرض كرد: موسى بن بغا (1) نگين پر قيمتى به من فرستاد تا روى آن نقشى بندازم . موقع نقاشى نگين شكست و دو قسمت شد. فردا روز وعده است كه نگين را به او بدهم ، موسى بن بغا كه حالش معلوم است اگر از اين قضيه آگاه شود، يا مرا مى كشد، يا هزار تازيانه به من مى زند. امام عليه السلام فرمود: برو به خانه ات جز خير و نيكى چيز ديگر نخواهد بود. فرداى آن روز يونس ‍ در حال لرزان خدمت امام رسيد و عرض كرد: فرستاده موسى بن بغا آمده تا نگين انگشتر را بگيرد. امام فرمود: نزد او برو جز خوبى چيزى نخواهى ديد. يونس رفت و خندان برگشت و عرض كرد: سرورم ! چون نزد موسى بن بغا رفتم ، گفت : زنها بر سر نگين با هم دعوا دارند ممكن است آن را دو قسمت كنى تا دو نگين شود؟ اگر چنين كنى تو را بى نياز خواهم كرد. امام عليه السلام خدا را سپاسگزارى كرد و به يونس فرمود: به او چه گفتى ؟ - گفتم : مرا مهلت بده تا درباره آن فكر كنم كه چگونه اين كار را انجام دهم . امام فرمود: خوب پاسخ دادى . (2) بدين گونه ، يونس نقاش ، از مشكلى كه زندگى او را تهديد مى كرد رهايى يافت . 📚1-  از سرداران قدرتمند متوكل عباسى بود. 2-  بحار 50، ص 125. ✾📚 📚✾کانال 🇮🇷 (صلواتی) 🇮🇷 💕 🇮🇷 🇮🇷 😊 https://eitaa.com/kashkoole_tanazy .کانال 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کیا قرص نماز میخورن😂😂😂 درجریان باشید ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌ ‌ کانال 🇮🇷 (صلواتی) 🇮🇷 💕 🇮🇷 🇮🇷 😊 https://eitaa.com/kashkoole_tanazy .کانال 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat 👆👆👆
‏هر جا تو ترافیک گیر کردید برید پشت یه نیسان آبی نیسان آبی حکم آمبولانس رو داره و همه میرن کنار تا اون رد بشه و شما هم پشت سرش حرکت میکنی دقت کنید حتما باید آبی باشه ها ! 😂😂 ‏ کانال 🇮🇷 (صلواتی) 🇮🇷 💕 🇮🇷 🇮🇷 😊 https://eitaa.com/kashkoole_tanazy .کانال 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat 👆👆👆
بازم خوبه پیام نداده 😂😂‌ ‌ ‌ ‌ کانال 🇮🇷 (صلواتی) 🇮🇷 💕 🇮🇷 🇮🇷 😊 https://eitaa.com/kashkoole_tanazy .کانال 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat 👆👆👆
ماشین لباسشوییه ما نه تنها دستش کجه لنگه جوراب میدزده بلکه رنگ و سایز لباسارم به دلخواه خودش عوض میکنه🤣 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ کانال 🇮🇷 (صلواتی) 🇮🇷 💕 🇮🇷 🇮🇷 😊 https://eitaa.com/kashkoole_tanazy .کانال 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat 👆👆👆
رفتم بهزیستی طرف گفت امرتون؟ گفتم اومدم برای چند تا بچه پدری کنم،گفت خیلی عالیه رفتم به چنتا بچه گفتم درس بخونید و کتکشون زدم و کولرم خاموش کردم نمیدونم چرا زنگ زدن حراست☹️☹️😂 ‌ ‌ ‌ کانال 🇮🇷 (صلواتی) 🇮🇷 💕 🇮🇷 🇮🇷 😊 https://eitaa.com/kashkoole_tanazy .کانال 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat 👆👆👆
ديپلم زمان قدیم : زيرش نوشتن : به پاس تلاش و مجاهـدت ١٢ ساله تان براى كسب علم و دانش اين تصديق به شما اهدا ميگردد تا هم از مزاياى قانونى آن بهره مند شويد و هم نقشى در عمران و آبادانى ميهن عزيزمان ايران ايفا كنيد !!! حالا فوق ليسانس امروزی ....؛ اين مدرك بنا به درخواست نامبرده صادر گرديده و هـيچگونه ارزش قانونى ديگرى ندارد !!! 😂😂😂 ‌ ‌ ‌ کانال 🇮🇷 (صلواتی) 🇮🇷 💕 🇮🇷 🇮🇷 😊 https://eitaa.com/kashkoole_tanazy .کانال 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat 👆👆👆