🌺🌺🌺🌺🌺
#داستان_دوم:
(ریسمان شیطان)
🔸روزی یکی از فضلاء در مجلس درس «شیخ مرتضی انصاری»به ایشان عرض کرد: «دیشب در عالم رؤیا خوابی دیدهام که ارتباط به شما دارد، اما خجالت میکشم که خدمتتان عرض کنم. »
و چون شیخ انصاری اجازه داد، او گفت: «در خواب شیطان رادیدم که طنابهای نازک و ضخیمی در دست داشت و عبور میکرد!!
از او پرسیدم: این طنابها چیست و چه استفاده ای از اینها میکنی؟»
🔻گفت: «این طنابها برای به دام انداختن و فریفتن مؤمنین است. »
از او پرسیدم: «چرا ضخامت طنابها با یکدیگر اختلاف دارد؟ »
پاسخ داد: «طنابهای نازک برای افرادی است که از ایمان کمتری بهره دارند و طنابهای کلفت برای به دام انداختن علماء وبزرگان دین میباشد، از جمله این طناب بزرگ که میبینی پاره شده است، برای به دام انداختن شیخ مرتضی انصاری است. دیروز با هرمشقتی که بود، او را به دنبال خود در بازار کشانیدم، اما ناگهان او طناب را پاره کرد و از دست من گریخت.»
🔻شیخ انصاری تبسمی کرد و فرمود: «آن ملعون راست گفته است. دیروز چند مهمان به منزل ما آمدند. اهل منزل از من خواستند که مقداری میوه برای میهمانان بگیرم. اما پولی در اختیار نداشتم، به ناچارمقداری پول ایرانی که نزد من امانت گذاشته شده بود را برداشتم و به طرف بازار رفتم تا آن را نزد مغازه دار گرو بگذارم تا هنگامی که پول تهیه کردم، بدهم و پول ایرانی راپس بگیرم.
🔻در راه همانطور که میرفتم، ناگهان به این فکر افتادم وگفتم:
«مرتضی! شاید چند لحظه دیگر از دنیا رفتی، آنوقت چگونه قرض خود را ادا میکنی؟»
دیگر به راه خود ادامه ندادم و به خانه بازگشتم و پول را به جای اولش قرار دادم.»
🔻آن فاضل محترم گفت: «من از شیطان پرسیدم که طنابی که مرا با آن میکشی کدام است؟»
شیطان نگاهی به من افکند و گفت: «تو نیازی به طناب نداری، زیرا با یک اشاره به دنبال من میآیی!!!! »
#داستانهای_شهید_دستغیب
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
نشـر فـقـط بــا ذڪـر نام کـانـال 😊❤️
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#داستانای_خوب_بیاد_شهید_علیرضا_فرج_زاده🔻
🆔https://t.me/+Qzb98iEMhfFjZmZk
@dastanayekhobanerozegar
🌺🌺🌺🌺🌺
#داستان_دوم:
(ریسمان شیطان)
🔸روزی یکی از فضلاء در مجلس درس «شیخ مرتضی انصاری»به ایشان عرض کرد: «دیشب در عالم رؤیا خوابی دیدهام که ارتباط به شما دارد، اما خجالت میکشم که خدمتتان عرض کنم. »
و چون شیخ انصاری اجازه داد، او گفت: «در خواب شیطان رادیدم که طنابهای نازک و ضخیمی در دست داشت و عبور میکرد!!
از او پرسیدم: این طنابها چیست و چه استفاده ای از اینها میکنی؟»
🔻گفت: «این طنابها برای به دام انداختن و فریفتن مؤمنین است. »
از او پرسیدم: «چرا ضخامت طنابها با یکدیگر اختلاف دارد؟ »
پاسخ داد: «طنابهای نازک برای افرادی است که از ایمان کمتری بهره دارند و طنابهای کلفت برای به دام انداختن علماء وبزرگان دین میباشد، از جمله این طناب بزرگ که میبینی پاره شده است، برای به دام انداختن شیخ مرتضی انصاری است. دیروز با هرمشقتی که بود، او را به دنبال خود در بازار کشانیدم، اما ناگهان او طناب را پاره کرد و از دست من گریخت.»
🔻شیخ انصاری تبسمی کرد و فرمود: «آن ملعون راست گفته است. دیروز چند مهمان به منزل ما آمدند. اهل منزل از من خواستند که مقداری میوه برای میهمانان بگیرم. اما پولی در اختیار نداشتم، به ناچارمقداری پول ایرانی که نزد من امانت گذاشته شده بود را برداشتم و به طرف بازار رفتم تا آن را نزد مغازه دار گرو بگذارم تا هنگامی که پول تهیه کردم، بدهم و پول ایرانی راپس بگیرم.
🔻در راه همانطور که میرفتم، ناگهان به این فکر افتادم وگفتم:
«مرتضی! شاید چند لحظه دیگر از دنیا رفتی، آنوقت چگونه قرض خود را ادا میکنی؟»
دیگر به راه خود ادامه ندادم و به خانه بازگشتم و پول را به جای اولش قرار دادم.»
🔻آن فاضل محترم گفت: «من از شیطان پرسیدم که طنابی که مرا با آن میکشی کدام است؟»
شیطان نگاهی به من افکند و گفت: «تو نیازی به طناب نداری، زیرا با یک اشاره به دنبال من میآیی!!!! »
#داستانهای_شهید_دستغیب
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
نشـر فـقـط بــا ذڪـر نام کـانـال 😊❤️
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#داستانای_خوب_بیاد_شهید_علیرضا_فرج_زاده🔻
🆔https://t.me/+Qzb98iEMhfFjZmZk
@dastanayekhobanerozegar