📚 #داستان١١٠۶
✍#عقیل
روزی عقیل به برادرش
#امام_علی ( (علیه السلام) ) گفت:
من تنگدستم،
مرا چیزی بده.
حضرت فرمود:
صبر داشته باش تا میان مسلمانان تقسیم کنم،
سهمیه ی تو را نیز خواهم داد.
عقیل اصرار ورزید،
امام به مردی گفت:
دست عقیل را بگیر و ببر در بازار، بگو قفل دکانی را بشکند و آنچه در دکان است، بردارد.
عقیل گفت:
میخواهی مرا به جرم دزدی بگیرند.
امام فرمود:
پس تو میخواهی مرا سارق قرار دهی که از بیت المال مسلمانان بردارم و به تو بدهم؟
عقیل گفت:
پیش معاویه میروم،
فرمود:
خود دانی.
عقیل نزد معاویه رفت و از او تقاضای کمک کرد.
#معاویه به او #صد_هزار_درهم داد و گفت:
بالای منبر برو و بگو که علی با تو چگونه رفتار کرد و من چه کردم.
عقیل بر منبر رفت و پس از سپاس و حمد خدا گفت:
ای مردم!
من از علی دینش را طلب کردم،
او مرا که برادرش هستم رها کرد و دینش را گرفت؛
ولی از معاویه درخواست کردم و او مرا بر دینش مقدم کرد!
📙یکصد موضوع،
پانصد داستان ۲۱۴/۱ ؛
به نقل از:
پند تاریخ ۱/ ۱۸۰.
پی نوشت :
از : #محمدرضافرج_زاده
برادر #شهیدامام_علی_ع
و
#پدرشهیدمسلم
و
#پدربزرگ_دوطفلان_شهیدمسلم
باشی
تازه قالتاق و زرنگ هم باشی
بری از معاویه صدهزار درهم بگیری
بری بالای منبر
حرف معاویه رو جوری بزنی که تعریف ازداداشت در اون مستتر باشه
نامتم در طول تاریخ شیعه در جریان باشه☺️☺️
💐💐💐💐💐💐
✾📚 #بیادعلیرضاوبابا
🌿🍀🌿🌿🌿🌿🍀🌿
شما و دوستان ارجمندتون هم
به :
#کانال_کشکول👇👇👇
#صلوات_بر_محمدوآل_محمدص
دعوتید👇👇👇
💐 @kashkoolesalavat
💐 @kashkoolesalavat 📚✾