💚🔥☀️🔥☀️🔥☀️🔥☀️💚
#داستان٢۵٨
🌟 #جنازهای_که
#کسی_بالای_سرش_حاضر_نشد؟!
🌸🍃 #شيخ_بهائى_مى_گويد :
از مردى مورد اطمينان شنيدم ، گنهكارى از دنيا رفت ;
همسرش براى انجام مراسم تغسيل و تكفين و تدفين از مردم درخواست كمك كرد ،
ولى شدت نفرت مردم نسبت به آن گنهكار به اندازه اى بود كه كسى براى انجام مراسم حاضر نشد ،
به ناچار كسى را اجير كرد كه جنازه را به مصلاى شهر ببرد ،
شايد اهل ايمان به انجام مراسم اقدام كنند ،
ولى يك نفر براى حضور در مراسم حاضر نشد !
🌷پس جنازه را به وسيله اجير به صحرا برد تا آن را بى غسل و كفن و نماز دفن كند .
نزديك آن صحرا كوهى بود كه در آن كوه زاهدى مى زيست كه همه عمر به عبادت گذرانده بود و ميان مردمى كه در آن نزديكى مى زيستند مشهور به زهد و تقوا بود .
همين كه جنازه را ديد از صومعه خود به سوى جنازه رفت تا در مراسم او شركت كند ، اهل آن اطراف وقتى اين مطلب را شنيدند به سرعت خود را به آنجا رساندند تا همراه عابد در مراسم مربوط به ميت حاضر شوند .
مردم سبب شركت كردن عابد را در مراسم آن گنهكار از شخص عابد پرسيدند ،
گفت :
در عالم رؤيا به من گفتند فردا از محل عبادت خود به فلان موضع از صحرا برو ،
در آنجا جنازه اى است كه جز يك زن كسى همراه او نيست ، پس بر او نماز گذار كه او مورد آمرزش و عفو قرار گرفته است .
مردم از اين واقعه تعجب كردند و در دريايى از حيرت فرو رفتند .
عابد همسر ميّت را خواست و از احوالات ميت پرسيد ،
همسر ميت گفت :
بيشتر روزها دچار يكى از گناهان بود .
🔆عابد گفت :
آيا عمل خيرى از او سراغ دارى ؟ گفت :
آرى سه عمل خير از او مى ديدم :
1 ـ هر روز پس از ارتكاب گناه ، جامه هايش را عوض مى كرد و وضو مى گرفت و خاشعانه به نماز مى ايستاد .
2 ـ هيچ گاه خانه اش از يتيم خالى نبود و بيش از مقدارى كه به فرزندان خود احسان مى كرد به يتيم احسان مى نمود .
3 ـ هر ساعت از شب بيدار مى شد مى گريست و مى گفت : پروردگارا !
كدام زاويه از زواياى دوزخ را با اين گنهكار پُر خواهى كرد ؟!
📚بر گرفته از:
کتاب :
#داستانهای_عبرت_آموز،
نوشته :
#استاد_حسین_انصاریان
┅═✼🍃🌷🍃✼═┅
@dastanayekhobanerozegar
🌹#خدایا
#اعمال_ناچیزمارا_سبب
#عاقبت_بخیری_ما_قراربده🌹
🆔 به برکت
#صلوات_بر_پیامبرص_وآل_او