📌ناگفته ها
🔺مولتی میلیاردر شدن مهدی جهانگیری
🔹۱۸ آبان ۱۳۸۷ اتفاقی در کشور افتاد که چندتن از مراجع تقلید از جمله آیات عظام صافی گلپایگانی، مکارم شیرازی طی بیانیه های تندی علیه آن موضع گیری کردند. یک مراسم در سازمان میراث فرهنگی به ریاست اسنفدیار رحیم مشایی ذیل «معاونت سرمایه گذاری» میراث فرهنگی یعنی آقای مهدی جهانگیری برگزار شد که 12 خانم با لباس محلی، دف زنان قرآن را روی سینی حمل کرده و به قاری رساندند و بعد از قرائت هم دف زنان قرآن را از قاری گرفتند.
🔹انتقادات گسترده مراجع تقلید و ائمه جمعه و جماعات باعث شد تا مهدی جهانگیری در 25 آبان از معاونت سرمایه گذاری سازمان استعفا کند و آزادانه وارد فعالیت اقتصادی شود. وی دنبال راه اندازی شرکت و بانک در حوزه گردشگری بود. اصل این کار که مورد انتقاد نیست بلکه استفاده از رانت دولتی مورد انتقاد است.
🔹مهدی جهانگیری تصمیم گرفت هلدینگ «سرمایه گذاری میراث فرهنگی و گردشگری ایران» با نام «سِمگا» را راه اندازی کند. سرانجام 19 اردیبهشت 88، اسفندیار رحیم مشایی به همراه حمید بقایی در پذیره نویسی این شرکت تازه تأسیس شرکت کرده و به صورت نمادین سهام آن را خریداری کردند تا به بانک ها و مؤسسات و اشخاص و فضای اقتصادی پالس بدهند که این شرکت مورد حمایت دولت است! با این ترفند سهام شرکت به سرعت از سوی بانک ها و مؤسسات و ... خریداری شد.
🔹«سِمگا»، گرچه ظاهرا یک شرکت خصوصی بود، اما در واقع حمایت تمام و کمال سازمان میراث فرهنگی را پشت سر داشت. به نحوی که حتی پیش از افتتاح رسمی آن در تیرماه ۸۸، تفاهمنامه ۱۰ مادهای میان قائم مقام میراث فرهنگی(حمید بقایی) و مهدی جهانگیری(رییس هیات موسس) به امضاء رسید که میزان امتیازهای داده شده به این شرکت «خصوصی» در تاریخ بینظیر است! جمله اینکه سازمان، فعالیتهای قابل واگذاری خود در تمامی امور گردشگری، سرمایه گذاری و امکانات قابل واگذاری اعم از هتلها، مجتمع ها و سهام شرکتهای خود را مطابق مقررات به این شرکت واگذار کرد.
🔹قبل از افتتاح رسمی این هلدینگ، امتیازات دیگری هم اعطا شد: ابلاغ بخشنامه همکاری سازمانهای میراث فرهنگی استانی با شرکت، ابلاغ بخشنامه همکاری استانداران با شرکت، همکاری اعضای اقتصادی دولت با شرکت، امضای تفاهمنامه فعالیت در مناطق نمونه گردشگری، امضاء تفاهمنامه خرید هتل های لاله، امضای تفاهمنامه ساخت مجتمع های خدمات بین راهی.
🔹یکی از رانتهای دولتی که به سمگا داده شد، واگذاری یک میلیون و دویست و پنجاه و هشت هزار متر مربع از زمینهای لویزان در شمال شرقی تهران بدون هیچ مزایده ای به این شرکت خصوصی بود. البته با آشکار شدن این موضوع و فشار رسانهها و کارشناسان، دیوان محاسبات وارد رسیدگی به موضوع شد و در نهایت این مصوبه غیرقانونی هیات وزیران در ۲۵ دی ۸۹ ابطال گردید و این زمینها به تملک بیتالمال بازگشت. واگذاری حق بهرهبرداری ۳۱۰۰۰ متر مربع زمین در فرودگاه بین المللی امام خمینی(ره) به مدت ۲۵ سال و ساخت مجموعه هتلهای فرودگاه امام، بدون تشریفات قانونی و مناقصه به این هلدینگ واگذار شد.
🔹راه اندازی بانک گردشگری ذیل سمگا با حمایت برخی دولتمردان پرحاشیه که دولت سابق را به حاشیه کشاندند یکی از این امتیازات بود. اسفندیار رحیم مشایی، در پیامی تلفنی در ابتدای مراسم فروش سهام با اشاره به این که بهترین راه برای توسعه ایران عزیز، توسعه گردشگری است، چنین گفت: "برای توسعه گردشگری این مرز و بوم اقدامات مختلفی انجام شده است که اساسی ترین آن حمایت های مالی و تامین منابع مالی برای سرمایه گذاری و ایجاد نرم افزارهای لازم برای ارائه خدمات به گردشگران است. "
🔹به این ترتیب، مهدی جهانگیری، در مدت دو الی سه سال، به غول حوزه گردشگری تبدیل شد. اما این تازه آغاز راه بود. با آمدن دولت تدبیر و امید و معاونت اولی اسحاق جهانگیری معاون اول دولت روحانی، راه برای وی هموار تر گردید .حجم تخلفات و ویژه خواری ها چندین برابر شد. حالا او به یک امپراطور در حوزه گردشگری تبدیل شد و ده ها شرکت اقتصادی و تجاری دیگر ذیل گروه مالی گردشگری راه اندازی کرد از جمله: شرکت اقتصادی نگین گردشگری ایرانیان، شرکت گسترش صنایع و معادن ماهان، شرکت گروه سرمایه گذاری میراث فرهنگی و گردشگری ایران، مجتمع فولاد صنعت بناب، بیمه آرمان و ...».
🔹مهدی جهانگیری مهرماه سال 96 به اتهام اخلال در مسائل مالی کشور و قاچاق ارز از کشور دستگیر شد و چندین ماه در بازداشت بود. سرانجام وثیقه 6 هزار میلیاردی وی به 1000 میلیارد کاهش پیدا کرد و از زندان آزاد شد.
#ناگفته
#به_ویژه_ترین کانال خبری در ایتابپیوندید👇.
https://eitaa.com/joinchat/4073259207Cd2916ef4d3
2.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♻️ چقدر تفاوت است!
بین این دو نگاه،
این دو نوع مدیریت،
این دو نوع ریاست!
فرق میکنه چه کسی
رئیس جمهور باشه!!!
✍ سلمان ایرانی
💥#ناگفته ها
#محرمانه ها و
#پیش_بینی ها را،
در کانالِ #سلمان_ایرانی
دنبال بفرمائید👇
@salmann313
@salmann313
📝 *محمود احمدی نژاد در کتاب خاطرات دوران ریاست جمهوری خود مینویسد:*😀😀😀
*در سال سوم از دوره ی دوم ریاست جمهوری ام، برای یک سفر استانی به ساری رفته بودیم.*
*در بازگشت وقتی در فرودگاه ساری میخواستیم سوار هواپیما شویم، دیدم پسری در گوشه سالن مشغول فروختن چیزی است . . .*
*مشتری چندانی ندارد و خیلی مغموم است. دلم برایش سوخت . . .*
*گفتم جلو بروم و ببینم چه میفروشد و اگر بشود کمی از او خرید کنم . . .*
*به محافظان اشاره ای کردم و همه به طرفش رفتیم . . .*
*رفتم جلو و با او دست دادم، با لبخندی مصنوعی تحویلم گرفت. نگاهی به روی میزِ جلوی اون پسر کردم و دیدم دو مدل قوطی واکس یکی قهوه ای روشن و یکی مشکی جلوی اوست.*
*خواستم چیزی از او خریده باشم که پولی هم توی جیبش کرده باشم. سه تا قوطی از واکسهای قهوه ای روشن و سه تا از سیاهها برداشتم و به محافظم دادم و رو به پسرک کردم و گفتم: خسته نباشی پسرم، آفرین به تو که با کسبِ حلال، روزیِ پاک در میاری.*
*باز هم لبخندی مصنوعی و بی روح تحویلم داد.*
*با خودم گفتم محال است مرا نشناخته باشد، ولی با اینحال درحالی که دست در جیب کتم میکردم که پول او را پرداخت کنم به او گفتم مرا میشناسی؟*
*خیلی ریلکس و بی تفاوت گفت: آره . . .*
*احمدی نژادی . . .*
*با اینکه از این طرز بیانش کمی دلخور شدم ولی لبخندی تحویلش دادم و گفتم:*
*آفرین من احمدی نژادم،*
*خدمتگزار شما . . .*
*کارت بانکی ام را به طرفش گرفتم و پرسیدم چقدر شد؟*
*پسر با یه جور بی تفاوتیِ آزار دهنده کارت رو از دستم گرفت و گفت: رمز؟*
*رمز رو بهش گفتم و اونم کارت کشید و رسیدش رو با کارت بهم پس داد.*
*درحالی که زیاد از برخوردِ سرد و بی تفاوتش راضی نبودم، ولی کارت و رسید را از او گرفتم وخواستم برگردم که چشمم به مبلغ افتاد!!*
*دو میلیون تومن!!*
*برگشتم و به او گفتم: این یک دزدی محرز و فسادِ عیان است. حالا چون توی فرودگاه هستی دلیل نمیشود که شش تا قوطی واکس رو اینطور گرون و بی قاعده بفروشی!! چه خبره؟!*
*مگر شهرِ هِرت است؟!*
*پسرک درحالی که با گوشه ی چشم و نیشخندی معنادار مرا مینگریست بدون هیچ گونه علائمِ ترس یا نگرانی در صورتش گفت:*
*متأسفم واسه اونایی که به تو رأی دادند . . . !!*
*درحالی که خودم و محافظام از تعجب شاخ درآورده بودیم و هیچ کس هیچی نمی گفت و فقط بادهن باز نگاش میکردیم.*
*آخر سر گفت:*
*اینا خاویاره، خاویار خزر، اون قوطی زرده خاویار طلاییه و این سیاهه خاویار سیاه . . .*
*هیچی دیگه نایلون رو برداشتم و رفتم طرف هواپیما . . .*
📌*ببینید چه کسی هشت سال رئیس جمهورمون بوده که "فرق خاویار و واکس" رو از هم تشخیص نداده و چه با افتخار هم تو خاطراتش نوشته . . . !!
*باور کنید هروقت حالتون گرفته و دمق هستین، میتونین این متن رو بخونین و کلی بخندین. دمش گرم که یکنفر تو رویش ایستاد و گفت برای کسانی که به تو رای دادن متاسفم . . .*
✍ سلمان ایرانی
💥#ناگفته ها
#محرمانه ها و
#پیش_بینی ها را،
در کانالِ #سلمان_ایرانی
دنبال بفرمائید👇
@salmann313
@salmann313