💠 شهید احمدرضا صدیق منفرد
🌷 تولد اول فروردین ۱۳۴۷ ورامین
🌷 شهادت ۴ اسفند ۱۳۶۳ منطقه هورالعظیم
🌷 سن موقع شهادت ۱۶ سال
✍ فرازی از وصیتنامه این شهید عزیز:
🔸مواظب باشید گرفتار دنیا نشوید.
مثل کسانی که در جهاد و جبهه شرکت نمیکنند و ریشه در نفاق دارند.
🔸 امت حزبالله در پشت جبهه نگذارید منافقین و ضدانقلاب، دشمنان امام و روحانیت، حرکتی بر خلاف اهداف امام خمینی انجام دهند
#یادشهداکمترازشهادت_نیست
@emamzadeganeshgh
🌹شهــدا صدایت زده اند
دست دوستے دراز کردهاند به سویت...
همراهے با #شهـدا سخت نیست..
یا علے ڪه بگویـے
خودشان دستت را میگیرند
تردیـد نڪن...
دستت را در دست شهدا بگذار
تا پرواز کنی🕊
#یادشهداکمترازشهادت_نیست
درکانال امامزادگان عشق👇 باماهمراه باشید
https://eitaa.com/joinchat/92209352Cdeeb6d5dd3
🌹شهــدا صدایت زده اند
دست دوستے دراز کردهاند به سویت...
همراهے با #شهـدا سخت نیست..
یا علے ڪه بگویـے
خودشان دستت را میگیرند
تردیـد نڪن...
دستت را در دست شهدا بگذار
تا پرواز کنی🕊
#یادشهداکمترازشهادت_نیست
درکانال امامزادگان عشق👇 باماهمراه باشید
https://eitaa.com/joinchat/92209352Cdeeb6d5dd3
شهید «محسن حاجی بابا» در گمنامی فرمانده بودُ در گمنامی پر کشیدُ در گمنامی دل از دنیای وانفسا کَند؛ همانطور که از رتبه تک رقمی رشته پزشکی گذر کردُ دل به سبزی لباس پاسداری دوخت.
اِرباً اِرباً شده بود. چیزی شبیه به پیکر قطعه قطعهِ شده علی اکبر(ع). یک تکه از بدنش در روستای «عظیمیه» در غرب به یادگار ماندُ تکه ای دیگر میهمان قطعه ۲۶ بهشت زهرا (س) شد. در عملیات شناسایی، گلوله تانک مامور بود تا او را به آرزوی دیرینه اش که همان تکه تکه شدن در راه اسلام بود برساند. در جایی خواندم شهید به همرزمش گفته بود «دعا کن با گلوله توپ شهید شوم. زیرا اگر در این دنیا بسوزیم می توانیم مطمئن شویم که خداوند گناهان ما را بخشیده است.»
پدر او هم شبیه به تمام باباها آرزوی دامادیِ پسرش را داشت. اما هر بار که از او می خواست تا ازدواج کند! در جواب می شنید؛ باباجان «دعا کن شهید شوم». قرار بود ۲۲ اردیبهشت سال ۱۳۶۱ لباس دامادی بر تن کندُ به خانه اش عروس بیاورد. اما روز ۲۲ اردیبهشت ۶۱ شمسی لباس شهادت را از مادر سادات گرفتُ به تن کرد. به راستی که «عروسی ما شهادت است.»
#یادشهداکمترازشهادت_نیست
درکانال امامزادگان عشق👇 باماهمراه باشید
https://eitaa.com/joinchat/92209352Cdeeb6d5dd3