هدایت شده از خدایا 🕋 رهایم نکن🔗
🍃🍂 شفـــاے بیمــار 🍃🍂
💐 براے شفاے مریض خواندن "سوره الاعلیٰ" هر روزه مجرب است.
📚 کشکول لطیف ۴۱۸
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
#داستان۵١۵
#دزد_شریف ...
#مولانا_در_مثنوی
داستان شیخی را تعریف می کند؛ که در تاریکی دم صبح افسار الاغش را جلو حمام به مردی که چهره اش نمایان نبود سپرد و به حمام رفت،
وقتی برگشت دید که افسار الاغش در دست دزد معروف ده است و شروع کرد به داد و بیداد.
#دزد_گفت :
چرا داد و بیداد میکنی؟
شیخ گفت:
ای دزد نابه کار افسار الاغ من در دست تو چه میکند؟
#دزد_گفت :.
تو خود در تاریکی الاغت را به من سپردی.
تازه مرا از کارم باز داشتی و حالا داد و بیداد هم میکنی.
شیخ پرسید:
پس چرا الاغ را ندزدیدی؟
#دزد_گفت:
تو الاغت را به من سپردی من دزدم نه خیانتکار و چیزی را که به من سپردهاند به آن خیانت نمیکنم.
#مولانا_سپس ادامه میدهد که:
به اندازه این دزد شرافت داشته باشید و به کسانی که اموال و سرنوشت خودشان را به شما سپردهاند خیانت نکنید.
🔹#تاریخ_ایران_.و
#جهان_باستان
.┅═✼🍃🌷🍃✼═┅
خدایا بما بینش واقعی عطا کن
به حق #صلوات_برمحمدوآل محمدص
@dastanayekhobanerozegar
#کانال
#داستانای_خوبان_روزگار
#داستان۵١۵
#دزد_شریف ...
#مولانا_در_مثنوی
داستان شیخی را تعریف می کند؛ که در تاریکی دم صبح افسار الاغش را جلو حمام به مردی که چهره اش نمایان نبود سپرد و به حمام رفت،
وقتی برگشت دید که افسار الاغش در دست دزد معروف ده است و شروع کرد به داد و بیداد.
#دزد_گفت :
چرا داد و بیداد میکنی؟
شیخ گفت:
ای دزد نابه کار افسار الاغ من در دست تو چه میکند؟
#دزد_گفت :.
تو خود در تاریکی الاغت را به من سپردی.
تازه مرا از کارم باز داشتی و حالا داد و بیداد هم میکنی.
شیخ پرسید:
پس چرا الاغ را ندزدیدی؟
#دزد_گفت:
تو الاغت را به من سپردی من دزدم نه خیانتکار و چیزی را که به من سپردهاند به آن خیانت نمیکنم.
#مولانا_سپس ادامه میدهد که:
به اندازه این دزد شرافت داشته باشید و به کسانی که اموال و سرنوشت خودشان را به شما سپردهاند خیانت نکنید.
🔹#تاریخ_ایران_.و
#جهان_باستان
.┅═✼🍃🌷🍃✼═┅
خدایا بما بینش واقعی عطا کن
به حق #صلوات_برمحمدوآل محمدص
@dastanayekhobanerozegar
#کانال
#داستانای_خوبان_روزگار
#داستان۵١۶
#دزد_شریف ...
#مولانا_در_مثنوی
داستان شیخی را تعریف می کند؛ که در تاریکی دم صبح افسار الاغش را جلو حمام به مردی که چهره اش نمایان نبود سپرد و به حمام رفت،
وقتی برگشت دید که افسار الاغش در دست دزد معروف ده است و شروع کرد به داد و بیداد.
#دزد_گفت :
چرا داد و بیداد میکنی؟
شیخ گفت:
ای دزد نابه کار افسار الاغ من در دست تو چه میکند؟
#دزد_گفت :.
تو خود در تاریکی الاغت را به من سپردی.
تازه مرا از کارم باز داشتی و حالا داد و بیداد هم میکنی.
شیخ پرسید:
پس چرا الاغ را ندزدیدی؟
#دزد_گفت:
تو الاغت را به من سپردی من دزدم نه خیانتکار و چیزی را که به من سپردهاند به آن خیانت نمیکنم.
#مولانا_سپس ادامه میدهد که:
به اندازه این دزد شرافت داشته باشید و به کسانی که اموال و سرنوشت خودشان را به شما سپردهاند خیانت نکنید.
🔹#تاریخ_ایران_.و
#جهان_باستان
.┅═✼🍃🌷🍃✼═┅
خدایا بما بینش واقعی عطا کن
به حق #صلوات_برمحمدوآل محمدص
@dastanayekhobanerozegar
#کانال
#داستانای_خوبان_روزگار
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
#داستان۵١٧
#ناصرالدين_شاه
حرمسرایی عریض داشت که وصف آن در تاریخ و سفرنامه های آن دوره آمده است
به سخن عینالسلطنه 112زن عقدی و صیغهای داشت که به همراه نوکر و کلفتها بیش از 2000 نفر بودند!
#خدایا
عاقبت مارو به خیر کن
به حق
#صلوات_بر محمدو آل محمدص.
┅═✼🍃🌷🍃✼═┅
@dastanayekhobanerozegar
#کانال
#داستانای_خوبان_روزگار
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
#داستان۵١٨
اینجا
#آرامگاه_یعقوب_لیث_صفاری_است
بزرگمردی که #زبان_پارسی را ۲۰۰ سال #پس_از_ورود_اسلام_به_ایران،
#به_عنوان_زبان_رسمی_کشور #اعلام_کرد و
اینگونه این #زبان_را_نجات_داد و نامش در #تاریخ_ایران_جاودانه ماند...
#خدایا
#رحمتشون_کن
خدمتگذاران به ایران واسلام
را...
#در_این_سرزمین
به لطف
#صلوات_برپیامبروآلش
┅═✼🍃🌷🍃✼═┅
@dastanayekhobanerozegar
#کانال
#داستانای_خوبان_روزگار
هدایت شده از کانال سیداحمد معصومی نژاد
کدومشون دلش برای مردم میسوزه؟
مادری که همه زندگیش رو داد تا امنیت و دین مان محفوظ باشه، یا وطن فروشی که میخواد ۸۰ میلیون ایرانی فدای تک فرزندش باشه.
@samasouminejad1
هدایت شده از محمد حسین لواسانی
🔴جوان بوکانی به عنوان کوتاهقدترین مرد جهان در گینس ثبت شد
🔹افشین(محمد) قادرزاده، ۲۰ ساله با ۶۵.۲۴ سانتی متر در کتاب رکوردهای جهانی گینس به عنوان کوتاه قدترین مرد زنده شناخته شد.
✅ @qome_ziba
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
احکام:⬆️👆⬆️
💬 👈حکم کرم ساخت شده از روغن نهنگ ❓
پاسخ:⬆️⬆️
📚 ن. ahkam_din
.
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
#داستان ۵١٧
#گونهای_قارچ
در دل جنگل که به #قارچ_زامبی_شهرت_دارد.
این #قارچ_کابوسی_برای_مورچگان است.
زمانی که مورچهای در معرض هاگ این قارچ قرار بگیرد،
این هاگ به مغز مورچه نفوذ کرده و اختیار عمل مغز او را به دست میگیرد و حرکات عجیبی از خود نشان میدهد،
#مورچههای_کارگر به محض مشاهده چنین مورچهای او را #ازلانه_مورچگان_دور_میکنند.
مورچه تحت کنترل اثرات این هاگ به بالاترین نقطه صعود میکند و ساقهای را با آرواره خود گاز میگیرد،
هاگ زمان و مکان رشد را مناسب دیده و از مغز مورچه شروع به جوانه زدن میکند و دوباره به تولید هاگ برای به دام انداختن مورچگان دیگری میکند.
#انواع_دیگری_از_این_قارچ وجود دارد که:
#هدف_آنها_حشرات_دیگری
#در_جنگل است.
🔰 #عجیب_اما_واقعی
. ┅═✼🍃🌷🍃✼═┅
@dastanayekhobanerozegar
#کانال
#داستانای_خوبان_روزگار
هدایت شده از این نیز بگذرد
🍁بنام او آغاز میکنم
💐چرا که نام او
🍁آرامش دلهاست
💐و ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺳﻬﻢ دلیست
🍁ﮐﻪ ﺩﺭ ﺗﺼﺮﻑ ﺧﺪﺍﺳﺖ
💐 خدایا به امید تو...
☄️⃟ @wonderss⃟☄️
هدایت شده از کانال انقلابی
🔹ماجرای خواب شهوانی و واکنش
عــجــیب شیـخ رجبعلـــی خیاط 😳
💎برای پاک شدن، خیلی باید مراقب بود ولی دستورش رو شیخ فرمود...................⬇️
👇 👇 👇 👇
https://eitaa.com/joinchat/596639820C3e139e7ae6
با این تکنیک میـتونید درجـا ۷۰۰ گنـاه تــون بخشیده شه دستوری بسیار عجیب و آسان
┄┄┅═✧✧❁❁••••❁❁✧✧═┅┄┄
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
#داستان۵١٧
داستان کوتاه
" #درویشی" #تهی_دست از کنار " #باغ_کریم_خان_زند" عبور میکرد.
چشمش به " #شاه" افتاد و با دست اشاره ای به او کرد.
#کریم_خان "دستور" داد درویش را به داخل باغ آوردند.
#کریم_خان گفت:
«این اشاره های تو برای چه بود؟»
#درویش گفت:
«"نام من" کریم است و "نام تو" هم کریم و "خدا" هم کریم.
آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»
#کریم_خان در حال "کشیدن قلیان" بود. گفت:
«چه میخواهی؟»
#درویش گفت:
«همین قلیان، "مرا بس است."»
چند روز بعد درویش قلیان را به "بازار" برد و قلیان بفروخت.
خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که میخواست نزد کریم خان رفته و "تحفه" برای خان ببرد، که از قلیان خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست.
پس "جیب درویش" پر از "سکه" کرد و قلیان نزد کریم خان برد.
چند روزی گذشت.
درویش "جهت تشکر" نزد خان رفت.
ناگه چشمش به قلیان افتاد و
گفت:
« #نه_من_کریمم_نه_تو.
#کریم_فقط_خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»
❖
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
┅═✼🍃🌷🍃✼═┅
#یا_کریم
کرم فرما و
#کریمانه دست مابندگان ضعیفت را بگیر
به برکت #صلوات_بر_پیامبر_اعظم_ص_وآل_او
@dastanayekhobanerozegar
#کانال
#داستانای_خوبان_روزگار
هدایت شده از صبحانه ای با شهدا
📌 شهید ۱۷ ساله آملی بر نماز اول وقت تاکید کرد
🔹️فرازی از وصیت نامه شهید: نماز اول وقت را فراموش نکرده و در انجام فرائض دینی کوشا باشید
◇ خوِاهر شهید جواد اسماعیل تبار می گوید: در عالم خواب بهم خبر دادن که جواد شهید شده است.
◇ در عالم خواب باورم نمیشد، زمانی که از خواب بیدار شدم چند ساعت گذشت که به ما خبر دادند جواد شهید شده است...
#خواهر_شهید
ولادت: ۱۳۵۰/۶/۲۰
شهادت: ۱۳۶۷/۱/۲۴
محل شهادت: پادگان منتظران محمودآباد
مزار: گلزار شهدای امامزاده ابراهیم(ع)، آمل
#شهید_جواد_اسماعیلتبار
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
🔺️ کانال صبحانهای باشهدا را با کلیک بر روی آدرس زیر پیگیری و به دوستان خود معرفی کنید:
https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
هدایت شده از صبحانه ای با شهدا
📌 شهید مدافع لرستانی: این ملت در برابر زر و زور و تزویر حق را انتخاب کرد
🔹️ شهید حرم قدرتالله عبدیان شهدای مدافع حرم لرستان است که در سال ۹۵ در راه دفاع از حرم حضرت زینبکبری(س) به شهادت رسید.
◇ در دستنوشته این شهید آمده است: «خدا را شاکر و سپاسگزارم در دورهای از زمان به ما نعمت حیات داد که بهترینها را بهنحوی درک کردم، در دورهای نفس کشیدم که رهبری شخصیتی را درک کردم که بدونشک پاکترین و بهترین شخصیت در این کره خاکی است.
◇ خدا را شاکرم ملتی را درک کردم از امت رسولالله در صدر اسلام بالاتر، بهتر و برتر است.
◇ ملتی که در دوران حیات خود ثابت کرد شاید تنها ملتی است که از صدر اسلام تاکنون در حالیکه زر و زور و تزویر در یک طرف جهت انحراف این ملت از مسیر خود با هم جمع شدند تا این ملت از مسیر حقی که انتخاب کرده است دست بردارد اما این ملت با بصیرت تمام در برابر زر و زور و تزویر حق را انتخاب کرد و این در تاریخ بیمانند است.
◇ اتفاقاتی که امروز در حال رخ دادن است بهنوعی دارد همان خوارج دوره امام علی(ع) را به ما نشان میدهد، همان معاویه و یزیدهای زمین در حال جولان هستند و این با چشم عادی هم قابل دیدن است.
◇ خون جاری بر پیشانی شهید است که زنگار از آینه وجودمان پاک میکند تا اوج بندگی، سیر و سلوک در عالم معنویت را از فداکاری آنها درس بگیریم
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
🔺️ کانال صبحانهای باشهدا را با کلیک بر روی آدرس زیر پیگیری و به دوستان خود معرفی کنید:
https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
✨✨✨✨﷽✨✨✨✨
#داستان۵١٨
🕊✨🕊
سال نهم هجرت بود،
#پيامبر (صلى الله عليه و آله )، مسلمانان را براى يك جنگ بسيار سخت يعنى جنگ تبوك (جنگ با روميان ) آماده مى ساخت ،
هوا گرم بود،
آذوقه كم بود،
راه مدينه تا شام دور بود،
دشمن ، قوى بود،
در چنين شرائطى فرمان حركت به سوى روم صادر گرديد.
مسلمانان به حركت درآمدند، چند نفر منافق ، در اين جنگ ، شركت نكردند.
ولى يك نفر از مسلمانان بنام ابوخثيمه ، در پرتگاه بود،
هنوز تصميم براى شركت در جنگ نگرفته بود،
نزد همسران زيبايش كنار سايبانهاى خنك آمد،
از يكسو غذا آماده ، و از يكسو همسران در خدمت و...
ناگهان برقى درقلبش تابيد، و گفت :
از انصاف دور است كه من در اين جا زير سايبان خنك كنار همسران زيبا باشم ،
ولى پيامبر (صلى الله عليه و آله ) در گرماى سوزان در بيابان در حركت باشد.
بى درنگ برخاست به همسران خود گفت :
به خدا سوگند ديگر يك كلمه با شما سخن نمى گويم ،
اين سخن را گفت و زاد و توشه سفر را برداشت و بر شتر سوار شده و به سوى جبهه حركت كرد،
همسرانش هرچه خواستند با او سخن بگويند،
يك كلمه نگفت ،
و حركت كرد تا خود را در بيابان به لشكر اسلام رساند.
مسلمانان ديدند سوارى كنار جاده مى آيد،
#پيامبر (صلى الله عليه و آله ) فرمود:
اى سوار، ابوخثيمه باشى بهتر است .
وقتى سوار، نزديك شد،
ديدند:
ابوخثيمه است ، شتر را بر زمين خواباند و به حضور #پيامبر (صلى الله عليه و آله ) رسيد و
سلام كرد و جريان خود را بازگو نمود،
#پيامبر (صلى الله عليه و آله ) به او خوش آمد گفت و برايش دعا كرد
آيه 117 سوره توبه در شان او نازل شد،
كه خود را در پرتگاه نجات داده و با تصميم آهنين ، حق را برگزيده و كششهاى شيطان را قطع كرده است (1) و
در حقيقت اين آيه يك تقديرنامه اى بود براى يك فرد مسلمان قاطع كه درپرتگاهها، خود را نجات مى دهد،
و قلبش را كه متزلزل شده بود، استوار نمود.
#خدا_مارو_هم_کمک_کنه تا بتونیم تصمیمات درست و بموقع بگیریم ...
به برکت
#صلوات_بر_محمدوآل_محمدص
بگید الهی آمین
استاد محمد مهدی اشتهاردی
داستان هایی از چهارده معصوم ع
1- اقتباس از مجمع البيان ج 5 ص 79 (ذيل آيه 117 سوره توبه )..
🌺الَّلهُمَّ صلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد و عجِّل فَرَجَهُم🌺
.┅═✼🍃🌷🍃✼═┅
@dastanayekhobanerozegar
#کانال
#داستانای_خوبان_روزگار
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
✨✨✨✨﷽✨✨✨✨
#داستان۵١٨
🕊✨🕊
سال نهم هجرت بود،
#پيامبر (صلى الله عليه و آله )، مسلمانان را براى يك جنگ بسيار سخت يعنى جنگ تبوك (جنگ با روميان ) آماده مى ساخت ،
هوا گرم بود،
آذوقه كم بود،
راه مدينه تا شام دور بود،
دشمن ، قوى بود،
در چنين شرائطى فرمان حركت به سوى روم صادر گرديد.
مسلمانان به حركت درآمدند، چند نفر منافق ، در اين جنگ ، شركت نكردند.
ولى يك نفر از مسلمانان بنام ابوخثيمه ، در پرتگاه بود،
هنوز تصميم براى شركت در جنگ نگرفته بود،
نزد همسران زيبايش كنار سايبانهاى خنك آمد،
از يكسو غذا آماده ، و از يكسو همسران در خدمت و...
ناگهان برقى درقلبش تابيد، و گفت :
از انصاف دور است كه من در اين جا زير سايبان خنك كنار همسران زيبا باشم ،
ولى پيامبر (صلى الله عليه و آله ) در گرماى سوزان در بيابان در حركت باشد.
بى درنگ برخاست به همسران خود گفت :
به خدا سوگند ديگر يك كلمه با شما سخن نمى گويم ،
اين سخن را گفت و زاد و توشه سفر را برداشت و بر شتر سوار شده و به سوى جبهه حركت كرد،
همسرانش هرچه خواستند با او سخن بگويند،
يك كلمه نگفت ،
و حركت كرد تا خود را در بيابان به لشكر اسلام رساند.
مسلمانان ديدند سوارى كنار جاده مى آيد،
#پيامبر (صلى الله عليه و آله ) فرمود:
اى سوار، ابوخثيمه باشى بهتر است .
وقتى سوار، نزديك شد،
ديدند:
ابوخثيمه است ، شتر را بر زمين خواباند و به حضور #پيامبر (صلى الله عليه و آله ) رسيد و
سلام كرد و جريان خود را بازگو نمود،
#پيامبر (صلى الله عليه و آله ) به او خوش آمد گفت و برايش دعا كرد
آيه 117 سوره توبه در شان او نازل شد،
كه خود را در پرتگاه نجات داده و با تصميم آهنين ، حق را برگزيده و كششهاى شيطان را قطع كرده است (1) و
در حقيقت اين آيه يك تقديرنامه اى بود براى يك فرد مسلمان قاطع كه درپرتگاهها، خود را نجات مى دهد،
و قلبش را كه متزلزل شده بود، استوار نمود.
#خدا_مارو_هم_کمک_کنه تا بتونیم تصمیمات درست و بموقع بگیریم ...
به برکت
#صلوات_بر_محمدوآل_محمدص
بگید الهی آمین
استاد محمد مهدی اشتهاردی
داستان هایی از چهارده معصوم ع
1- اقتباس از مجمع البيان ج 5 ص 79 (ذيل آيه 117 سوره توبه )..
🌺الَّلهُمَّ صلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد و عجِّل فَرَجَهُم🌺
.┅═✼🍃🌷🍃✼═┅
@dastanayekhobanerozegar
#کانال
#داستانای_خوبان_روزگار
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
#حدیث_روز
✍ #پیامبر_گرامی_اسلام_صَلی_الله_عَلیه_وَ_آلهِ_وَسَلّم_فرمودند:
وقتی با کسی دوست شدی از هیچ کس دربارۀ او سؤال مکن،
چون ممکن است به یکی از دشمنان او برخورد کنی که درباره او سخنی به خطا گوید و میان شما تفرقه اندازد.
📖 #نهج_الفصاحه
▶️┅═✼🍃🌷🍃✼═┅
@dastanayekhobanerozegar
#کانال
#داستانای_خوبان_روزگار
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
✍ #حضرت_محمد(ص)فرمودند:
کارواني از فرشتگان به امر پروردگار در جهان حرکت مي کنند و هنگامي که به #جلسه_ذکروصلوات_ميرسند ، به يکديگر مي گويند :
فرود آييم .
زماني که پياده مي شوند ،
اهل جلسه را هنگام دعا با ذکر آمين ، ياري کرده و
نيز اهل جلسه را #هنگام_صلوات کمک و همراهي مي کنند و در پايان به يکديگر مي گويند :
#خوشا_به_حال_افراد_اين_جلسه #که_خدا_آنان_را_آمرزيد.
📚 کتاب :
#آثار_و_برکات_صلوات؛
ص 37
✅ کانال قرآن و حدیث
┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅
https://eitaa.com/joinchat/668860594C2656c91e9a
┅═✼🍃🌷🍃✼═┅
@dastanayekhobanerozegar
#کانال
#داستانای_خوبان_روزگار
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
#داستان۵١٩
🌸🍃🌸🍃
#ترس_از_لو_رفتن_گناه_و
#ستارالعيوب
#شیخ_رجبعلی_خیاط از جمله عارفان بزرگی بوده
دارای چشم برزخی
و در برخورد بامردم
از درونشان با خبر میشده است.
نقل میکنند که:
يكي ازدوستان شيخ به قصد زيارت شيخ از منزل خارج مي شود.
در بين راه انديشه گناهي به سرش مي زند.
تا اینکه به منزل شيخ مي رسد و مي نشيند.
شيخ تا او را میبیند مي گويد :
فلاني!
در چهره تو چه چيزي مي بينم...؟!
آن شخص هول میکند و ازترس رفتن آبرو سریعا دردل تکرار ميکند:
يا ستار العيوب..!
(ای پوشاننده گناهان)
در همان لحظه شيخ مي خندد و مي پرسد :
چه كار كردي که آنچه که داشتم مي ديدم محو و ناپديد شد...؟
#كيمياي_سعادت
@Dastanayekhobanerozegar
#کانال
#داستانای_خوبان_روزگار
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
#داستان۵٢٠
آیت الله #نجابت
می فرمودند :
" در سفری که آیت الله شهید دستغیب به همدان داشتند،
یک عبا برای آقا
(مرحوم انصاری همدانی) هدیه برده و آنرا روی طاقچه اتاق گذاشته بودند.
سال دیگر که دوباره به همدان می روند،
می بینند آن عبا درست در همان جایی است که خودشان گذاشته بودند.
می پرسند :
آقا عبا اندازه تان نبود؟
به درد نمی خورد؟
می فرمایند :
شما که نگفتی این را برای من آوردی،
مطمئن نبودم برای من است."
تا این اندازه مقید به شرع بودند.
📙 #کتاب_سوخته ،
ص ۶۰
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
👌°•°⇩⇩ داستان کوتاه ⇩⇩°•°
•✾📚┅═✼🍃🌷🍃✼═┅
@dastanayekhobanerozegar
#کانال
#داستانای_خوبان_روزگار
📚✾•