eitaa logo
کشکول صلوات بر محمدوآل محمدص
239 دنبال‌کننده
26هزار عکس
26.2هزار ویدیو
206 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم درشب #میلادحضرت_امام_حسن_عسگری_ع #پدرحضرت_صاحب_الزمان_عج #درسال_١۴٠١ این کانال درایتاراه اندازی می‌شود. #بیادشهیدبسیجی_علیرضا_فرج_زاده_وپدرمرحوممون_کربلایی_حاج_هوشنگ_فرج_زاده. که در ایام چهارمین سالگرد درگذشتش هستیم #صلوات
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🍂 شفـــاے بیمــار 🍃🍂 💐 براے شفاے مریض خواندن "سوره الاعلیٰ" هر روزه مجرب است. 📚 کشکول لطیف ۴۱۸ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
١۵ ... داستان شیخی را تعریف می کند؛ که در تاریکی دم صبح افسار الاغش را جلو حمام به مردی که چهره اش نمایان نبود سپرد و به حمام رفت، وقتی برگشت دید که افسار الاغش در دست دزد معروف ده است و شروع کرد به داد و بیداد. : چرا داد و بیداد می‌کنی؟ شیخ گفت: ای دزد نابه کار افسار الاغ من در دست تو چه می‌کند؟ :. تو خود در تاریکی الاغت را به من سپردی. تازه مرا از کارم باز داشتی و حالا داد و بیداد هم می‌کنی. شیخ پرسید: پس چرا الاغ را ندزدیدی؟ : تو الاغت را به من سپردی من دزدم نه خیانتکار و چیزی را که به من سپرده‌اند به آن خیانت نمی‌کنم. ادامه می‌دهد که: به اندازه این دزد شرافت داشته باشید و به کسانی که اموال و سرنوشت خودشان را به شما سپرده‌اند خیانت نکنید. 🔹 .┅═✼🍃🌷🍃✼═┅ خدایا بما بینش واقعی عطا کن به حق محمدص @dastanayekhobanerozegar
١۵ ... داستان شیخی را تعریف می کند؛ که در تاریکی دم صبح افسار الاغش را جلو حمام به مردی که چهره اش نمایان نبود سپرد و به حمام رفت، وقتی برگشت دید که افسار الاغش در دست دزد معروف ده است و شروع کرد به داد و بیداد. : چرا داد و بیداد می‌کنی؟ شیخ گفت: ای دزد نابه کار افسار الاغ من در دست تو چه می‌کند؟ :. تو خود در تاریکی الاغت را به من سپردی. تازه مرا از کارم باز داشتی و حالا داد و بیداد هم می‌کنی. شیخ پرسید: پس چرا الاغ را ندزدیدی؟ : تو الاغت را به من سپردی من دزدم نه خیانتکار و چیزی را که به من سپرده‌اند به آن خیانت نمی‌کنم. ادامه می‌دهد که: به اندازه این دزد شرافت داشته باشید و به کسانی که اموال و سرنوشت خودشان را به شما سپرده‌اند خیانت نکنید. 🔹 .┅═✼🍃🌷🍃✼═┅ خدایا بما بینش واقعی عطا کن به حق محمدص @dastanayekhobanerozegar
١۶ ... داستان شیخی را تعریف می کند؛ که در تاریکی دم صبح افسار الاغش را جلو حمام به مردی که چهره اش نمایان نبود سپرد و به حمام رفت، وقتی برگشت دید که افسار الاغش در دست دزد معروف ده است و شروع کرد به داد و بیداد. : چرا داد و بیداد می‌کنی؟ شیخ گفت: ای دزد نابه کار افسار الاغ من در دست تو چه می‌کند؟ :. تو خود در تاریکی الاغت را به من سپردی. تازه مرا از کارم باز داشتی و حالا داد و بیداد هم می‌کنی. شیخ پرسید: پس چرا الاغ را ندزدیدی؟ : تو الاغت را به من سپردی من دزدم نه خیانتکار و چیزی را که به من سپرده‌اند به آن خیانت نمی‌کنم. ادامه می‌دهد که: به اندازه این دزد شرافت داشته باشید و به کسانی که اموال و سرنوشت خودشان را به شما سپرده‌اند خیانت نکنید. 🔹 .┅═✼🍃🌷🍃✼═┅ خدایا بما بینش واقعی عطا کن به حق محمدص @dastanayekhobanerozegar
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
١٧ حرمسرایی عریض داشت که وصف آن در تاریخ‌ و سفرنامه ‌های آن دوره آمده است به سخن عین‌السلطنه 112زن‌ عقدی و صیغه‌ای داشت که به همراه نوکر و کلفت‌ها بیش از 2000 نفر بودند! عاقبت مارو به خیر کن به حق محمدو آل محمدص. ┅═✼🍃🌷🍃✼═┅ @dastanayekhobanerozegar
کدومشون دلش برای مردم میسوزه؟ مادری که همه زندگیش رو داد تا امنیت و دین مان محفوظ باشه، یا وطن فروشی که میخواد ۸۰ میلیون ایرانی فدای تک فرزندش باشه. @samasouminejad1
هدایت شده از محمد حسین لواسانی
🔴جوان بوکانی به عنوان کوتاه‌قدترین مرد جهان در گینس ثبت شد 🔹افشین(محمد) قادرزاده، ۲۰ ساله با ۶۵.۲۴ سانتی متر در کتاب رکورد‌های جهانی گینس به عنوان کوتاه قدترین مرد زنده شناخته شد. ✅ @qome_ziba
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
احکام:⬆️👆⬆️ 💬 👈حکم کرم ساخت شده از روغن نهنگ ❓ پاسخ:⬆️⬆️ 📚 ن. ahkam_din .
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
۵١٧ در دل جنگل که به . این است. زمانی که مورچه‌ای در معرض هاگ این قارچ قرار بگیرد، این هاگ به مغز مورچه نفوذ کرده و اختیار عمل مغز او را به دست می‌گیرد ‏و حرکات عجیبی از خود نشان می‌دهد، به محض مشاهده چنین مورچه‌ای او را . مورچه تحت کنترل اثرات این هاگ به بالاترین نقطه صعود می‌کند و ساقه‌ای را با آرواره خود گاز می‌گیرد، هاگ زمان و مکان رشد را مناسب دیده و از مغز مورچه شروع به جوانه زدن ‏می‌کند و دوباره به تولید هاگ برای به دام انداختن مورچگان دیگری می‌کند. وجود دارد که: است. 🔰 . ┅═✼🍃🌷🍃✼═┅ @dastanayekhobanerozegar
هدایت شده از این نیز بگذرد
🍁بنام او آغاز میکنم 💐چرا که نام او 🍁آرامش دلهاست 💐و ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺳﻬﻢ دلیست 🍁ﮐﻪ ﺩﺭ ﺗﺼﺮﻑ ﺧﺪﺍﺳﺖ 💐 خدایا به امید تو... ☄️⃟ @wonderss⃟☄️
هدایت شده از کانال انقلابی
🔹ماجرای خواب شهوانی و واکنش عــجــیب شیـخ رجبعلـــی خیاط 😳 💎برای پاک شدن، خیلی باید مراقب بود ولی دستورش رو شیخ فرمود...................⬇️ 👇 👇 👇 👇 https://eitaa.com/joinchat/596639820C3e139e7ae6 با این تکنیک میـتونید درجـا ۷۰۰ گنـاه تــون بخشیده شه دستوری بسیار عجیب و آسان ┄┄┅═✧✧❁❁••••❁❁✧✧═┅┄┄
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
١٧ داستان کوتاه " " از کنار " " عبور می‌کرد. چشمش به " " افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. "دستور" داد درویش را به داخل باغ آوردند. گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟» گفت: «"نام من" کریم است و "نام تو" هم کریم و "خدا" هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟» در حال "کشیدن قلیان" بود. گفت: «چه می‌خواهی؟» گفت: «همین قلیان، "مرا بس است."» چند روز بعد درویش قلیان را به "بازار" برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و "تحفه" برای خان ببرد، که از قلیان خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس "جیب درویش" پر از "سکه" کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش "جهت تشکر" نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت: « . ، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.» ❖ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ┅═✼🍃🌷🍃✼═┅ کرم فرما و دست مابندگان ضعیفت را بگیر به برکت @dastanayekhobanerozegar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از صبحانه ای با شهدا
📌 شهید ۱۷ ساله آملی بر نماز اول وقت تاکید کرد 🔹️فرازی از وصیت نامه شهید: نماز اول وقت را فراموش نکرده و در انجام فرائض دینی کوشا باشید ◇ خوِاهر شهید جواد اسماعیل تبار می گوید: در عالم خواب بهم خبر دادن که جواد شهید شده است. ◇ در عالم خواب باورم نمیشد، زمانی که از خواب بیدار شدم چند ساعت گذشت که به ما خبر دادند جواد شهید شده است... ولادت: ۱۳۵۰/۶/۲۰ شهادت:  ۱۳۶۷/۱/۲۴ محل شهادت: پادگان منتظران محمودآباد مزار: گلزار شهدای امام‌زاده ابراهیم(ع)، آمل 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال صبحانه‌ای باشهدا را با کلیک بر روی آدرس زیر پیگیری و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
هدایت شده از صبحانه ای با شهدا
📌 شهید مدافع لرستانی: این ملت در برابر زر و زور و تزویر حق را انتخاب کرد 🔹️ شهید حرم قدرت‌الله عبدیان شهدای مدافع حرم لرستان است که در سال ۹۵ در راه دفاع از حرم حضرت زینب‌‌کبری(س) به شهادت رسید. ◇ در دست‌نوشته این شهید آمده است: «‌خدا را شاکر و سپاسگزارم در دوره‌ای از زمان به ما نعمت حیات داد که بهترین‌ها را به‌نحوی درک کردم، در دوره‌ای نفس کشیدم که رهبری شخصیتی را درک کردم که بدون‌شک پاک‌ترین و بهترین شخصیت در این کره خاکی است. ◇ خدا را شاکرم ملتی را درک کردم از امت رسول‌الله در صدر اسلام بالاتر، بهتر و برتر است. ◇ ملتی که در دوران حیات خود ثابت کرد شاید تنها ملتی است که از صدر اسلام تاکنون در حالی‌که زر و زور و تزویر در یک‌ طرف جهت انحراف این ملت از مسیر خود با هم جمع شدند تا این ملت از مسیر حقی که انتخاب کرده است دست بردارد اما این ملت با بصیرت تمام در برابر زر و زور و تزویر حق را انتخاب کرد و این در تاریخ بی‌مانند است. ◇ اتفاقاتی که امروز در حال رخ دادن است به‌نوعی دارد همان خوارج دوره امام علی(ع) را به ما نشان می‌دهد، همان معاویه و یزیدهای زمین در حال جولان هستند و این با چشم عادی هم قابل‌ دیدن است. ◇ خون جاری بر پیشانی شهید است که زنگار از آینه وجودمان پاک می‌کند تا اوج بندگی، سیر و سلوک در عالم معنویت را از فداکاری آن‌ها درس بگیریم 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال صبحانه‌ای باشهدا را با کلیک بر روی آدرس زیر پیگیری و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
✨✨✨✨﷽✨✨✨✨ ١٨ 🕊✨🕊 سال نهم هجرت بود، (صلى الله عليه و آله )، مسلمانان را براى يك جنگ بسيار سخت يعنى جنگ تبوك (جنگ با روميان ) آماده مى ساخت ، هوا گرم بود، آذوقه كم بود، راه مدينه تا شام دور بود، دشمن ، قوى بود، در چنين شرائطى فرمان حركت به سوى روم صادر گرديد. مسلمانان به حركت درآمدند، چند نفر منافق ، در اين جنگ ، شركت نكردند. ولى يك نفر از مسلمانان بنام ابوخثيمه ، در پرتگاه بود، هنوز تصميم براى شركت در جنگ نگرفته بود، نزد همسران زيبايش كنار سايبانهاى خنك آمد، از يكسو غذا آماده ، و از يكسو همسران در خدمت و... ناگهان برقى درقلبش تابيد، و گفت : از انصاف دور است كه من در اين جا زير سايبان خنك كنار همسران زيبا باشم ، ولى پيامبر (صلى الله عليه و آله ) در گرماى سوزان در بيابان در حركت باشد. بى درنگ برخاست به همسران خود گفت : به خدا سوگند ديگر يك كلمه با شما سخن نمى گويم ، اين سخن را گفت و زاد و توشه سفر را برداشت و بر شتر سوار شده و به سوى جبهه حركت كرد، همسرانش هرچه خواستند با او سخن بگويند، يك كلمه نگفت ، و حركت كرد تا خود را در بيابان به لشكر اسلام رساند. مسلمانان ديدند سوارى كنار جاده مى آيد، (صلى الله عليه و آله ) فرمود: اى سوار، ابوخثيمه باشى بهتر است . وقتى سوار، نزديك شد، ديدند: ابوخثيمه است ، شتر را بر زمين خواباند و به حضور (صلى الله عليه و آله ) رسيد و سلام كرد و جريان خود را بازگو نمود، (صلى الله عليه و آله ) به او خوش آمد گفت و برايش دعا كرد آيه 117 سوره توبه در شان او نازل شد، كه خود را در پرتگاه نجات داده و با تصميم آهنين ، حق را برگزيده و كششهاى شيطان را قطع كرده است (1) و در حقيقت اين آيه يك تقديرنامه اى بود براى يك فرد مسلمان قاطع كه درپرتگاهها، خود را نجات مى دهد، و قلبش را كه متزلزل شده بود، استوار نمود. تا بتونیم تصمیمات درست و بموقع بگیریم ... به برکت بگید الهی آمین استاد محمد مهدی اشتهاردی داستان هایی از چهارده معصوم ع 1- اقتباس از مجمع البيان ج 5 ص 79 (ذيل آيه 117 سوره توبه ).. 🌺الَّلهُمَّ صلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد و عجِّل فَرَجَهُم🌺 .┅═✼🍃🌷🍃✼═┅ @dastanayekhobanerozegar
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
✨✨✨✨﷽✨✨✨✨ ١٨ 🕊✨🕊 سال نهم هجرت بود، (صلى الله عليه و آله )، مسلمانان را براى يك جنگ بسيار سخت يعنى جنگ تبوك (جنگ با روميان ) آماده مى ساخت ، هوا گرم بود، آذوقه كم بود، راه مدينه تا شام دور بود، دشمن ، قوى بود، در چنين شرائطى فرمان حركت به سوى روم صادر گرديد. مسلمانان به حركت درآمدند، چند نفر منافق ، در اين جنگ ، شركت نكردند. ولى يك نفر از مسلمانان بنام ابوخثيمه ، در پرتگاه بود، هنوز تصميم براى شركت در جنگ نگرفته بود، نزد همسران زيبايش كنار سايبانهاى خنك آمد، از يكسو غذا آماده ، و از يكسو همسران در خدمت و... ناگهان برقى درقلبش تابيد، و گفت : از انصاف دور است كه من در اين جا زير سايبان خنك كنار همسران زيبا باشم ، ولى پيامبر (صلى الله عليه و آله ) در گرماى سوزان در بيابان در حركت باشد. بى درنگ برخاست به همسران خود گفت : به خدا سوگند ديگر يك كلمه با شما سخن نمى گويم ، اين سخن را گفت و زاد و توشه سفر را برداشت و بر شتر سوار شده و به سوى جبهه حركت كرد، همسرانش هرچه خواستند با او سخن بگويند، يك كلمه نگفت ، و حركت كرد تا خود را در بيابان به لشكر اسلام رساند. مسلمانان ديدند سوارى كنار جاده مى آيد، (صلى الله عليه و آله ) فرمود: اى سوار، ابوخثيمه باشى بهتر است . وقتى سوار، نزديك شد، ديدند: ابوخثيمه است ، شتر را بر زمين خواباند و به حضور (صلى الله عليه و آله ) رسيد و سلام كرد و جريان خود را بازگو نمود، (صلى الله عليه و آله ) به او خوش آمد گفت و برايش دعا كرد آيه 117 سوره توبه در شان او نازل شد، كه خود را در پرتگاه نجات داده و با تصميم آهنين ، حق را برگزيده و كششهاى شيطان را قطع كرده است (1) و در حقيقت اين آيه يك تقديرنامه اى بود براى يك فرد مسلمان قاطع كه درپرتگاهها، خود را نجات مى دهد، و قلبش را كه متزلزل شده بود، استوار نمود. تا بتونیم تصمیمات درست و بموقع بگیریم ... به برکت بگید الهی آمین استاد محمد مهدی اشتهاردی داستان هایی از چهارده معصوم ع 1- اقتباس از مجمع البيان ج 5 ص 79 (ذيل آيه 117 سوره توبه ).. 🌺الَّلهُمَّ صلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد و عجِّل فَرَجَهُم🌺 .┅═✼🍃🌷🍃✼═┅ @dastanayekhobanerozegar
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
: وقتی با کسی دوست شدی از هیچ کس دربارۀ او سؤال مکن، چون ممکن است به یکی از دشمنان او برخورد کنی که درباره او سخنی به خطا گوید و میان شما تفرقه اندازد. 📖 ‌‎‌‎‌‌‌‎▶️┅═✼🍃🌷🍃✼═┅ @dastanayekhobanerozegar
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
(ص)فرمودند: کارواني از فرشتگان به امر پروردگار در جهان حرکت مي کنند و هنگامي که به ، به يکديگر مي گويند : فرود آييم . زماني که پياده مي شوند ، اهل جلسه را هنگام دعا با ذکر آمين ، ياري کرده و نيز اهل جلسه را کمک و همراهي مي کنند و در پايان به يکديگر مي گويند : . 📚 کتاب : ؛ ص 37 ‌‌‌‌✅ کانال قرآن و حدیث ┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅ https://eitaa.com/joinchat/668860594C2656c91e9a ┅═✼🍃🌷🍃✼═┅ @dastanayekhobanerozegar
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
١٩ 🌸🍃🌸🍃 از جمله عارفان بزرگی بوده دارای چشم برزخی و در برخورد بامردم از درونشان با خبر میشده است. نقل میکنند که: يكي ازدوستان شيخ به قصد زيارت شيخ از منزل خارج مي شود. در بين راه انديشه گناهي به سرش مي زند. تا اینکه به منزل شيخ مي رسد و مي نشيند. شيخ تا او را میبیند مي گويد : فلاني! در چهره تو چه چيزي مي بينم...؟! آن شخص هول میکند و ازترس رفتن آبرو سریعا دردل تکرار ميکند: يا ستار العيوب..! (ای پوشاننده گناهان) در همان لحظه شيخ مي خندد و مي پرسد : چه كار كردي که آنچه که داشتم مي ديدم محو و ناپديد شد...؟ @Dastanayekhobanerozegar
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
٢٠ ‌آیت الله می فرمودند : " در سفری که آیت الله شهید دستغیب به همدان داشتند، یک عبا برای آقا (مرحوم انصاری همدانی) هدیه برده و آنرا روی طاقچه اتاق گذاشته بودند. سال دیگر که دوباره به همدان می روند، می بینند آن عبا درست در همان جایی است که خودشان گذاشته بودند. می پرسند : آقا عبا اندازه تان نبود؟ به درد نمی خورد؟ می فرمایند : شما که نگفتی این را برای من آوردی، مطمئن نبودم برای من است." تا این اندازه مقید به شرع بودند. 📙 ، ص ۶۰ ‎┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ 👌°•°⇩⇩ داستان کوتاه ⇩⇩°•° •✾📚┅═✼🍃🌷🍃✼═┅ @dastanayekhobanerozegar 📚✾•