💐🌸🌺🌺🌺🌺🌸💐
#داستان٢۴٧
#قبرزیارتگاه_حمال_تبریزی
🔹در خیابان شمس تبریزی شهر تبریز زیارتگاهی وجود دارد که به #قبر_حمال_معروفه.
🔸فرد بیسوادی در تبریز زندگی میکرد و تمام عمر خود را در بازار به حمالی و بارکشی میگذراند تا از این راه رزق حلالی بهدست آورد.
🔹یک روز که مثل همیشه در کوچه پس کوچههای شلوغ بازار مشغول حمل بار بود،
برای آنکه نفسی تازه کند،
بارش را روی زمین میگذارد و کمر راست میکند.
🔸صدایی توجهش را جلب میکند؛
میبیند بچهای روی پشتبام مشغول بازی است و مادرش مدام بچه را دعوا میکند که ورجه وورجه نکن، میافتی!
🔹در همان لحظه بچه به لبه بام نزدیک میشود و ناغافل پایش سُر میخورد و به پایین پرت میشود.
🔸مادر جیغی میکشد و مردم خیره میمانند.
حمال پیر فریاد میزند:
نگهش دار!
🔹کودک میان آسمان و زمین معلق میماند.
پیرمرد نزدیک میشود، به آرامی او را میگیرد و به مادرش تحویل میدهد.
🔸جمعیتی که شاهد این واقعه بودند، همه دور او جمع میشوند و هرکس از او سوالی میپرسد.
🔹یکی میگوید تو امام زمانی، دیگری میگوید
حضرت خضر است،
کسانی هم میگویند جادوگری بلد است و سحر کرده.
🔸حمال که دوباره به سختی بارش را بر دوش میگذارد، خطاب به همه کسانی که هاج و واج مانده و هر یک به گونهای واقعه را تفسیر میکنند،
به آرامی و خونسردی میگوید:
خیر،
من نه امام زمانم،
نه حضرت خضر و نه جادوگر،
من همان حمالی هستم که پنجاه شصت سال است در این بازار میشناسید.
🔹من کار خارقالعادهای نکردم بلکه ماجرا این است که :
#یک_عمر_هرچه_خدا_فرموده_بود،
من #اطاعت_کردم،
#یک_بار_هم_من_از_خدا_خواستم، #او_اجابت_کرد.
🔸اما مردم این واقعه را بر سر زبانها انداختند و این حمال تا به امروز جاودانه شد و #قبرش_زیارتگاه_مردم_تبریز_شد.
🔹تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن
🔸که خواجه خود روش بنده پروری داند
═✧❁🌸🌸🌸❁✧═
نثار تمامی خوبان روزگار
#دهانتان_را_معطر_کنید_با #صلواتی_بر_محمد_وآل_محمد_ص
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
┅═✼🍃🌷🌷🌷🍃✼═┅
@dastanayekhobanerozegar
═✧❁🌸🌸🌸🌸❁✧═
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
🌼🌼🌼🌼🌺🌺🌺🌼🌼🌼🌼
#داستان٢۴٨
🔴 داستان پند آموز
شخصى به محضر
#امام_زين_العابدين_ع رسيد و از وضع زندگيش شكايت نمود.
#امام_عليه_السلام_فرمود:
بيچاره فرزند آدم،
هرروز #گرفتار_سه_مصيبت_است كه از هيچكدام از آنها پند و عبرت نمى گيرد.
اگر عبرت بگيرد دنيا و مشكلات آن برايش آسان مى شود.
#مصيبت_اول_اينكه ،
هر روز از عمرش كاسته مى شود.
اگر زيان در اموال وى پيش بيايد غمگين مى گردد،
با اينكه سرمايه ممكن است بار ديگر باز گردد ولى عمر قابل برگشت نيست .
#دوم :هر روز، روزى خود را مى خورد،
اگر حلال باشد بايد حساب آن را پس بدهد و اگر حرام باشد بايد بر آن كيفر ببيند.
سپس فرمود:
#سومى_مهمتر_از_اين_است .
گفته شد، آن چيست ؟
امام فرمود:
هر روز را كه به پايان مى رساند يك قدم به آخرت نزديك شده اما نمى داند به سوى بهشت مى رود يا به طرف جهنم .
آنگاه فرمود:
طولانى ترين روز عمر آدم ، روزى است كه از مادر متولد مى شود.
#دانشمندان_گفته_اند_اين_سخن_را_كسى_پيش_از_امام_سجاد_عليه_السلام_نگفته است.
📗 #داستان_های_بحارالانوار
جلد۴
➥┅═✼🍃🌷🌷🌷🍃✼═┅
@dastanayekhobanerozegar
#صلوات_نثار_امام_سجاد_ع
زیباترین روح پرستنده
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
🔶💦💧🔶💦💧🔶💦💧🔶
#داستان٢۴٩
🔻 گریه وناراحتی شدید
#امام_صادق_علیه_السلام
برای مومنین در #زمان_غیبت_امام_مهدی(عج)!
🔹 #سدير_صيرفى مى گويد:
من با سه نفر از صحابه محضر مولای ما #حضرت_امام_صادق_صلوات_الله _علیه رسيديم ،
ديديم آن بزرگوار بر روى خاك نشسته و مانند شیدای داغدیده ی جگر سوخته گريه مى كرد.
آثار حزن و اندوه از چهره اش نمايان است و اشك ، كاسه چشمهايش را پر كرده بود و چنين مى فرمود:
🔸آقای من
(خطاب به امام عصر عجل_الله تعالی فرجه)
غيبت تو خوابم را گرفته و خوابگاهم را بر من تنگ كرده و آرامشم را از دلم ربوده .
🔻 آقاى من غيبت تو مصيبتم را به مصيبتهاى دردناك ابدى پيوسته است . گفتم :
🔹خدا ديدگانت را نگرياند اى فرزند بهترين مخلوق !
براى چه اين چنين گريانى و ازديده اشك مى بارى ؟
چه پيش آمدى رخ داده كه اين گونه اشك مى ريزى ؟
🔸حضرت آه دردناكى كشيد و با تعجب فرمود:
واى بر شما،
سحرگاه امروز به كتاب جفر نگاه مى كردم و آن كتابى است كه علم منايا و بلايا و آنچه تا روز قيامت واقع شده و مى شود در آن نوشته شده ،درباره تولد غائب ما و غيبت و طول عمر او دقت كردم .
🔹و همچنين دقت كردم درگرفتارى مؤمنان آن زمان و شك و ترديدها كه به خاطر طول غيبت او كه در دلهايشان پيدا مى شود و در نتيجه
#بيشتر_آنها_ازدين_خارج_مى_شوند و ريسمان اسلام را از گردن برمى دارند....
اينها باعث گريه من شده است .
📙 #كمال_الدين_وتمام_ النعمة ؛
ج2 ؛ ص352
#امام_زمان
═✧❁🌸❁✧═
#نثار_دعاگویان_برای_سلامتی_و
#تعجیل_درفرج
#حضرت_ولی_عصر_عجل_الله
#دهانتان_را_معطر_کنید_با #صلواتی_بر_محمد_وآل_محمد
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
┅═✼🍃🌷🍃✼═┅
@dastanayekhobanerozegar
═✧❁🌸❁✧═
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
#داستان٢۵٠
نقل است که:
#مرحوم_شیخ_سبزواری
#رضوان_الله_علیه برای عیادت بیماری می رفت و عده ای هم با او بودند.
نزدیک منزل بیمار که رسید، برگشت و نرفت.
اطرافیان پرسیدند:
آقا چرا تا این جا آمدید و حالا بر می گردید؟
آقا جواب داد:
خطوری به قلبم کرد که بیمار وقتی مرا ببیند،
#از_من_خوشش_خواهد_آمد و می گوید که سبزواری، چه انسان والا و بزرگی است که به عیادت من بیمار آمده است!
چون #داخل_نیتم_ناخالصی خوش آمدن خلق خدا پیش آمده،
حالا برمی گردم تا هنگامی که اخلاص اولیه را بیابم و این بار تنها #برای_رضای_خدا_به_عیادت_بیمار بیایم....
🔵چگونه نیتمان را خالص کنیم؟
⚡️معمولا #دوستان_پی_نتیجه_اعمالند؛
مثلا می پرسند این کار را بکنیم ثوابش چیست و...
🔴 اگر انسان پی اینها نباشد یعنی:
به دنبال نتیجه و اینکه عملش چه بلایی را دفع میکند و چه سود و ثوابی می رساند نباشد و هدفش فقط بخاطر رضای خدا باشد آن وقت عملش خالص میشود.
📕 #داستان_های_عارفانه،
اثر عباس عزیزی
➥🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
کانال
#داستانای_خوبان_روزگار 👇👇
@dastanayekhobanerozegar
┅═✼🍃🌷🌷🌷🍃✼═┅
#نثار_مردان_و_زنان
#با_اخلاق_اسلامی_صلوات
#داستان٢۵٢
#تو_بگو_کجا_تشریف_ندارد
◾️ کجا نیستی؟!
گزیدهای از خاطرات شاگردان و اطرافیان #آیتالله_بهجت قدسسره
درمحضر ایشان بودم که قبل از منبر روضهخوان خطاب کرد به #امام_زمان_علیهالسلام و عرض کرد:
آقاجان کاش میدانستیم کجا تشریف داری؟
#آیتالله_بهجت_رحمهالله نگاهی به من کردند و فرمودند:
«یعنی میدانیم کجا تشریف ندارند؟».
یک بار هم یکی از همراهان آقا گفت:
به جمکران که وارد شدیم مداحی در بلندگو میگفت:
ایکاش میدانستیم کجا تشریف داری!
آقا فرموده بودند:
«کجا تشریف ندارند؟».
✾📚 📚✾
#نثار_دعاگویان_برای_سلامتی_و
#تعجیل_درفرج
#حضرت_ولی_عصر_عجل_الله
#دهانتان_را_معطر_کنید_با #صلواتی_بر_محمد_وآل_محمد
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
┅═✼🍃🌸🌼🌷🌼🌸🍃✼═┅
@dastanayekhobanerozegar
#کانال
#داستانای_خوبان_روزگار
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
🔅🔅🔆🔅🔅
#داستان٢۵٣
#ضرب_المثل
👂#بشنو_و_باور_نکن👂
در زمانهاي دور،
مرد خسيسي زندگي مي كرد.
او تعدادي شيشه براي پنجره هاي خانه اش سفارش داده بود .
شيشه بر ، شيشه ها را درون صندوقي گذاشت و به مرد گفت:
باربري را صداكن تا اين صندوق را به خانه ات ببرد من هم عصر براي نصب شيشه ها مي آيم .
از آنجا كه مرد خسيس بود ، چند باربر را صدا كرد ولي سر قيمت با آنها به توافق نرسيد.
چشمش به مرد جواني افتاد ، به او گفت :
اگر اين صندوق را برايم به خانه ببري ، سه نصيحت به تو خواهم كرد كه در زندگي بدردت خواهد خورد.
باربر جوان كه تازه به شهر آمده بود ، سخنان مرد خسيس را قبول كرد.
باربر صندوق را بر روي دوشش گذاشت و به طرف منزل مرد راه افتاد.
كمي كه راه رفتند،
باربر گفت :
بهتر است در بين راه يكي يكي سخنانت را بگوئي.
مرد خسيس كمي فكر كرد.
نزديك ظهر بود و او خيلي گرسنه بود .
به باربر گفت :
اول آنكه سيري بهتر از گرسنگي است و اگر كسي به تو گفت گرسنگي بهتر از سيري است ،
#بشنو_و_باور_مكن.
باربر از شنيدن اين سخن ناراحت شد زيرا هر بچه اي اين مطلب را مي دانست .
ولي فكر كرد شايد بقيه نصيحتها بهتر از اين باشد.
همينطور به راه ادامه دادند تا اينكه بيشتر از نصف راه را سپري كردند .
باربر پرسيد:
خوب نصيحت دومت چه است؟
مرد كه چيزي به ذهنش نمي رسيد پيش خود فكر كرد كاش چهارپايي داشتم و بدون دردسر بارم را به منزل مي بردم .
يكباره چيزي به ذهنش رسيد و گفت :
بله پسرم نصيحت دوم اين است ، اگر گفتند پياده رفتن از سواره رفتن بهتر است ،
#بشنو_و_باور_مكن.
باربر خيلي ناراحت شد و فكر كرد ، نكند اين مرد مرا سر كار گذاشته ولي باز هم چيزي نگفت.
ديگر نزديك منزل رسيده بودند كه باربر گفت:
خوب نصيحت سومت را بگو، اميدوارم اين يكي بهتر از بقيه باشد.
مرد از اينكه بارهايش را مجاني به خانه رسانده بود خوشحال بود و به مرد گفت :
اگر كسي گفت باربري بهتر از تو وجود دارد ،
#بشنو_و_باور_مكن
مرد باربر خيلي عصباني شد و فكر كرد بايد اين مرد را ادب كند بنابراين هنگامي كه مي خواست صندوق را روي زمين بگذارد آنرا ول كرد و صندوق با شدت به زمين خورد ،
بعد رو كرد به مرد خسيس و گفت: اگر كسي گفت كه شيشه هاي اين صندوق سالم است ،
#بشنو_و_باور_مكن
از آن پس،
وقتي كسي حرف بيهوده مي زند تا ديگران را فريب دهد يا سرشان را گرم كند ، گفته ميشود كه:
:بشنو_و_باور_مكن
👇👇👇👇👇
نثار تمامی خوبان روزگار
#دهانتان_را_معطر_کنید_با #صلواتی_بر_محمد_وآل_محمد_ص
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
┅═✼🍃🌷🍃✼═┅
@dastanayekhobanerozegar
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
30.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#داستان٢۵۴
#سفارش_مادرشهیدان_ملکان
به مسئولان
دررابطه با رسیدگی به مردم
و #خصوصا_به_جوانان
.
#نثار_سلامتی
پدران ومادران شهدا
#دهانتان_را_معطر_کنید_با #صلوات_بر_محمد_وآل_محمدص
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
┅═✼🍃🌹🌷🌹🍃✼═┅
کانال
#داستانای_خوبان_روزگار
@dastanayekhobanerozegar
هدایت شده از روشنگری
شاید بگویید یک پزشک چطور میتواند اینقدر سنگدل باشد.
پدرم تعریف میکرد وقتی در درگیری با گروهک تجزیه طلب خبات کردستان (متحدین رجوی) مجروح میشه برای درمان به بیمارستانی در تبریز اعزام میشود، در آنجا یک دکتری بود بنام هادی پدرم می گفت خیلی با عصبانیت پانسمان زخمم را عوض می کرد و زخمم را با دست فشار میداد، درد زیادی داشت به او می گفتم هادی جان بچت و مادرت کمی ملاحظه کن، اما او گوش نمیداد.
بعدها که مرخص شدم شنیدم هادی را اخراج کردند ، چون او یک منافق بود آری آن زمان هم کسانی بودند که عقده های خود را با بی رحمی بر پیکر زخمی مجروحان جنگی خالی میکردند.
🔗 آزوف
🆘 @Roshangari_ir
🆘 rubika.ir/Roshangariir
هدایت شده از کانال پاسداران کمیته انقلاب اسلامی در فراجا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
طنز برانداز
سارا و نیکا وارد گود شدند ، کار جمهوری اسلامی تمام شد 😂
طنز: این دو تا از وقتی بی تربیت شدن که تو درساشون تقلب کردن و نقی هم جای ادب کردنشون گفت چرا بلد نیستید تقلب کنید!!😂
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
#داستان۲۵۵
#سیره_عملی_شهیدمحسن_حیدری
با اینکه #تخصص_بالایی_داشت ولی با درخواست خودش دیدہ بان گروہ آتشبار شد ...
ساعت ها پشت دوربین دیده بانی میکرد،
قرار بود در منطقهای عملیات انجام بگیرد ولی #محسن_مانع_آن_عملیات_شد.
گفتهبودکه:
در این منطقه زنوبچه دیده است، خیلی دقـت داشت طوری گرا بدهد که #خونی_به_ناحق_ریخته_نشود.
#شهیدمحسنحیدری
#نثار_تمامی_خوبان_روزگار
خصوصا شهدای انقلاب
دفاع مقدس
مدافع حرم
ترور
و امام الشهدا و....
#دهانتان_را_معطر_کنید_با #صلوات_بر_محمد_وآل_محمد_ص
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
┅═✼🍃🌷🍃✼═┅
@dastanayekhobanerozegar
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
🔵🔴🔵🔴🔵🔴🔵🔴🔵🔴
#داستان٢۵۶
#حکایت_سر_شکستن_استاد
روزی بهلول در حالی که داشت از کوچه ای می گذشت شنید که استادی به شاگردانش می گوید :
من #امام_صادق (ع) را قبول دارم اما در سه مورد با او کاملا مخالفم !
یک اینکه می گوید :
#خداوند_دیده_نمی شود
پس اگر دیده نمی شود وجود هم ندارد
دوم می گوید :
#خدا_شیطان_را_در_آتش_جهنم_می_سوزاند
در حالی که شیطان خود از جنس آتش است و آتش تاثیری در او ندارد
سوم هم می گوید :
#انسان_کارهایش_را_از_روی_اختیار_انجام_می دهد
در حالی که چنین نیست و از روی اجبار انجام می دهد
•┈••✾📚 @dastanayekhobanerozegar
📚✾••┈•
بهلول تا این سخنان را از استاد شنید فورا کلوخ بزرگی به دست گرفت و به طرف او پرتاب کرد
اتفاقا کلوخ به وسط پیشانی استاد خورد و آنرا شکافت !
استاد و شاگردان در پی او افتادند و او را به نزد خلیفه آوردند
خلیفه گفت :
ماجرا چیست؟
استاد گفت :
داشتم به دانش آموزان درس می دادم که بهلول با کلوخ به سرم زد و آنرا شکست !
بهلول پرسید :
آیا تو درد را می بینی؟
گفت :
نه
بهلول گفت :
پس دردی وجود ندارد
ثانیا :
مگر تو از جنس خاک نیستی و این کلوخ هم از جنس خاک پس در تو تاثیری ندارد
ثالثا :
مگر نمی گویی انسانها از خود اختیار ندارند ؟
پس من مجبور بودم و سزاوار مجازات نیستم
استاد دلایل بهلول دیوانه را شنید و خجل شد و از جای برخاست و رفت !!!
•┈••✾📚 @dastanayekhobanerozegar
📚✾••┈
هدایت شده از ایران امروز
🔺وقتی از یک فروشگاه بزرگ خرید میکنید، کمک میکنید یک نفر هفتمین ویلای خود را بسازد و دهمین ماشینش را بخرد؛ اما وقتی از بقالی محل یا یک مغازه ساده خرید کنید آن فرد میتواند برای فرزندش آن وسیلهای که نیاز دارد را بخرد ...
🔹حداقل چند قلم از خرید هاتون را مخصوص بقالی و مغازه های کوچک بذارید و همه مایحتاج خود را از فروشگاه های بزرگ نخرید و به اندازه خود کمی جلوی این سیستم سرمایه دار پرور تبعیض آمیز را بگیرید.
✅به ایران امروز بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/2410086410Ca8f498c543
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#برای_ایران
آهنگ زیبای «برای ایران»
با صدای امیر آوید
#لطفاارسال_به_تمامی_گروهها
┅═✼🍃💕🌷💕🍃✼═┅
@dastanayekhobanerozegar
#صلوات_نثار_خوبان_روزگارمون
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
🕊
یاد بگیریم که ببخشیم...
بی
آنکه
هرگز،
به پاداش آن فکر کنیم ...!!!
روز وشبتون قشنگ،
وپر از آرامش.
روز و شبتون خوش عزیزان
💟 ┅═✼🍃🌷🍃✼═┅
@dastanayekhobanerozegar
#صلوات_برای_بهتر_دیدن
#نعمت_های_خداوندی
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
#داستان٢۵٧
🔸️ #رهبر_معظم_انقلاب:
🔹️نمونههایی از
#سابقهی_روحیهی_بسیجی را،
من اینجا یادداشت کردم:
در تبریز؛
شیخ محمد خیابانی است،.
او یک بسیجی است، قیام میکند، حرکت میکند، بعد هم شهید میشود.
در مشهد؛
محمدتقیخان پسیان.
در رشت؛
میرزا کوچکخان جنگلی.
در اصفهان؛
آقا نجفی و
حاجآقا نورالله؛
در شیراز؛
آسد عبدالحسین لاری و
بعضی دیگر از بزرگان علما،
شیخ جعفر محلاتی؛
در بوشهر؛
رئیسعلی دلواری.
و در جاهای دیگر هم همینطور، زیاد است دیگر.
🔹️ اغلب، شرح حال اینها را #شماها_نمیدانید_متأسفانه!
#باید_کتاب_زیاد_بخوانید؛
باید شرح حال اینها را بفهمید، بدانید. 1401/09/05
↩️برای آشنایی با این اسطوره های ملی و قهرمانان وطن کافیه روی لینک های زیر کلیک کنین.
🔶🔸🔸ضمنا تاکید میشه که لینک ها، مربوط به منابع معتبری همچون ویکی شیعه و ویکی فقه هستند.
محمد خیابانی - ویکی شیعه
https://fa.wikishia.net/view/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF_%D8%AE%DB%8C%D8%A7%D8%A8%D8%A7%D9%86%DB%8C
محمدتقی پسیان - ویکی فقه
https://fa.wikifeqh.ir/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%AA%D9%82%DB%8C_%D9%BE%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D9%86
میرزا کوچکخان جنگلی - ویکی شیعه
https://fa.wikishia.net/view/%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7_%DA%A9%D9%88%DA%86%DA%A9%E2%80%8C%D8%AE%D8%A7%D9%86_%D8%AC%D9%86%DA%AF%D9%84%DB%8C
محمدتقی آقا نجفی اصفهانی - ویکی شیعه
https://fa.wikishia.net/view/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%AA%D9%82%DB%8C_%D8%A2%D9%82%D8%A7_%D9%86%D8%AC%D9%81%DB%8C_%D8%A7%D8%B5%D9%81%D9%87%D8%A7%D9%86%DB%8C
نورالله نجفی اصفهانی - ویکی شیعه
https://fa.wikishia.net/view/%D9%86%D9%88%D8%B1%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87_%D9%86%D8%AC%D9%81%DB%8C_%D8%A7%D8%B5%D9%81%D9%87%D8%A7%D9%86%DB%8C
سید عبدالحسین لاری - ویکی شیعه
https://fa.wikishia.net/view/%D8%B3%DB%8C%D8%AF_%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86_%D9%84%D8%A7%D8%B1%DB%8
محمدجعفر محلاتی - ویکی فقه
https://fa.wikifeqh.ir/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%AC%D8%B9%D9%81%D8%B1_%D9%85%D8%AD%D9%84%D8%A7%D8%AA%DB%8C
رئیسعلی دلواری - ویکی شیعه
https://fa.wikishia.net/view/%D8%B1%D8%A6%DB%8C%D8%B3%D8%B9%D9%84%DB%8C_%D8%AF%D9%84%D9%88%D8%A7%D8%B1%DB%8C
📚 @ketab_Et
کانال
#داستانای_خوبان_روزگار
در ایتا👇👇👇👇
┅═✼🍃🌹🌷🌹🍃✼═┅
@dastanayekhobanerozegar
#صلوات_نثار_شهیدان_اسلام
هدایت شده از وتوکل علی الله
وقتی تو اپلیکیشن دیوار، علنا مردم اطلاعیه برای اعتصابات و اعتراضات خیابانی میزنن وکسی هم کاری باهاشون نداره..
#حسین_دارابی 👈 عضوشوید
@hosein_darabi
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#داستان٢۵٨
بوس و بغل های رایگان نه،
#بوس_و_بغل_های_لیاقتی.
دلمان برای این بوس و بغل ها درطپش است.
. #نثار_سلامتی
عموم ایثارگران وجانبازان
پدران ومادران شهدا
#دهانتان_را_معطر_کنید_با #صلوات_بر_محمد_وآل_محمدص
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
┅═✼🍃🌹🌷🌹🍃✼═┅
کانال
#داستانای_خوبان_روزگار
@dastanayekhobanerozegar
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴زن، زندگی،آزادی
#دخترفروشی_پدر_و_مادر_افغانستانی
خوب بنگرید
حاصل ۲۰سال سلطه نظامی دیروز آمریکا و انگلیس بر سرزمین ملت افغانستان چه بوده؛
این تصاویر کارنامهی شوم جنایتکارانی است که:
امروز بدنبال سلطه شناختی بر مغزهای ملت ایران هستند
.
. @dastanayekhobanerozegar
#برای_فهم_ییشتر_مسلمانان_جهان
#صلوات
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
❣💚💕❣💚❣❤️❣💚❣💕💚❣
#داستان٢۵٩
#نمک_و_نمک
مرد و زن نشسته اند دور ِسفره.
مرد قاشقش را زودتر فرو می برد توی كاسه سوپ و زودتر می چشد طعم غذا را و زودتر می فهمد كه دستپخت همسرش بی نمك است و اما زن چشم دوخته به او تا مُهر تایید آشپزی اش را از چشم های مردش بخواند و مرد كه قاعده را خوب بلد است،
لبخندی میزند و میگوید :
"چقدر تشنه ام !
زن بی معطلی بلند میشود و برای رساندن لیوانی آب به آشپزخانه میرود.
سوراخ های نمكدان سرِ سفره بسته است و به زحمت باز می شوند و تا رسیدن ِ آب فقط به اندازه پاشیدن ِ نمك توی كاسه سوپ زن فرصت هست برای مرد.
زن با لیوانی آب و لبخندی روی صورت برمی گردد و می نشیند .
مرد تشكر می كند،
صدایش را صاف میكند و میگوید :
"میدونستی كتاب های آشپزی رو باید از روی دستای تو بنویسن؟
و سوپ بی نمكش را میخورد ؛ با رضایت و زن سوپ با نمكش را میخورد ؛با لبخند!
✅ #زندگی_زیباست
#به_شرط : #مهر_و_گذشت😊
#نثار_بابای_ارسال_کننده_اش
#صلوات
برای تمامی خوبان روزگار
#دهانتان_را_معطر_کنید_با #صلواتی_بر_محمد_وآل_محمد_ص
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
┅═✼🍃🌷🍃✼═┅
@dastanayekhobanerozegar
#داستان٢۶٠
چوپانى به مقام وزارت رسید.
هر روز بامداد بر مىخاست
و كلید بر مىداشت و درب خانه
پیشین خود باز مىكرد و ساعتى را
در خانه چوپانى خود مىگذراند.
سپس از آنجا بیرون مىآمد
و به نزد امیر مىرفت.
شاه را خبر دادند كه وزیر هر روز صبح
به خلوتى مىرود و هیچ كس را
از كار او آگاهى نیست.
امیر را میل بر آن شد تا بداند كه
در آن خانه چیست.
روزى ناگاه
از پس وزیر بدان خانه در آمد.
وزیر را دید كه پوستین چوپانى
بر تن كرده و عصاى چوپانان
به دست گرفته و آواز چوپانى مىخواند.
امیر گفت:
«اى وزیر این چیست كه مىبینم؟»
وزیر گفت:
هر روز بدین جا مىآیم
تا ابتداى خویش را فراموش نكنم
و به غلط نیفتم،
كه هر كه روزگار ضعف به یاد آرد،
در وقت توانگرى،
به غرور نغلتد.»
امیر، انگشترى خود از انگشت بیرون كرد
و گفت:
بگیر و در انگشت كن
تاكنون وزیر بودى، اكنون امیرى
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
نثار تمامی خوبان روزگار
#دهانتان_را_معطر_کنید_با
#صلواتی_بر_محمد_وآل_محمد_ص
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
┅═✼🍃🌼🌸🌷🌸🌼🍃✼═┅
@dastanayekhobanerozegar