#خاطرات_پارسایان تو بازار شمسه داشتم ميرفتم سمت آسانسور دوتا دختر ١٦ يا ١٧ ساله بودن يكيشون پيراهن عربي بلند و شال هم رنگ و پاي بدون جوراب و لاك جيغ و صندل و. ومشفول لايو بود گفتم بزارم لايوش تموم بشه ميرم جلو 🙏 رفنم جلو بهش با كمال شادابي وانرژي سلام كردم و گفتم عزيز دلم حتما زائر خانم فاطمه معصومه س هستيد گفت : بله گفتم به به چه سعادتي قبول باشه خوشحال شد و تشكر كرد بعد گفتم : عزيز دلم دلم ميخواد يه حرفي بزنم كه واسه هميشه تو قلب قشنگت نگهش داري . گفت : ممنون . گفتم : تا حالا دعاي جوشن كبير رو خوندي ؟ گفت : آره بعد گفت : نه ولي گوش كردم گفتم : همينم كه گوش دادي خييلي خوبه . تو اين دعا ميگه : 🌺 يا طبيبَ من لا طبيبَ له 🌺 پزشك عالم امكان واسه بنده هاش چي تجويز كرده ؟ واسه چشمامون غض بصر ( يعني به نامحرم و چيزهاي حرام نگاه نكنيم ) و واسه زيبائيها و بدنمون هم پوشش از نامحرم رو تجويز كرده چون خيييلي دوستمون داره و ميدونه كه اگه رعايت نكنيم نه تنها خودمون بلكه سلامت كل جامعه مون به خطر ميوفته 🙏 نگاه لطيف همراه با يه نفس عميق همراه تشكر و اشك توي چشم همه دست به دست هم دادن كه دختر قصه ما با شالش كاملا مو و صورتش رو پوشوند و موبايلشم گذاشت تو جيبش و من هم صورت معصومش رو نوازش كردم و يه محبت ديگه واسه حسن ختام بهش هديه دادم و خداحافظي كرديم ❤️❤️ ┄┅═══🇮🇷═══┅┄ #پارسا_مردمی_قم @parsamardomi 👈 #ما_مردمیم ┄┅═══🇮🇷═══┅┄