.
بهشتی در سخنرانیهایش فریاد میزد «نزدیک به ۱۵ماه از پیروزی انقلاب میگذرد، ولی هنوز در جامعه ما سیرها و خیلی سیرها با گرسنهها و خیلی گرسنهها با هم در جامعه دیده میشوند تا وقتی چنین است جامعه ما اسلامی نیست»
رییس قوه قضاییه اینگونه فریاد میزد اما خود در خانهای ۶۰۰متری در قلهک مینشست!
رضا کیانیان بازیگر سینما میگوید:
«روزی به خانه ایشان در پل رومی رفتم. برایم جالب بود که در اتاق پذیرایی مبل داشت و بوی ادکلن میداد. به شهید بهشتی گفتم: شما چطور انقلابی هستید که مبل و یخچالی مدل بالا و پر از گوشت دارید و اینطور زندگی میکنید؟
خندید و گفت: رضاجان تئوریهای انقلاب اینطور نیست که تو فهمیدهای. تو نمیتوانی زیبایی و رفاه را نفهمی و بعد از انقلاب رفاه را به وجود آوری. باید تمرین کنیم که زندگی خوب چطوری است تا بتوانیم زندگی خوبی به مردم بدهیم. اینها (ادکلن ومبل و..) از پول تدریس خودم تهیه شدهاند. ادکلن هم میزنم چون همه باید روزی ادکلن بزنند»
.
جواد اژهای داماد بهشتی:
«تبلیغات سنگین منافقین حتی روی اطرافیان هم بیتاثیر نبود. روزی ایشان در حال مسواک زدن بود. گفتم میدانم برای شما تفاوتی میان این منطقه و آن محله شهر نیست؛ پس بیایید این خانه در شمال را شهر بفروشید و در همسایگی آیتالله طالقانی یا خیابان ایران منزلی بخرید تا این هیاهو بخوابد.
گفت: «ارزش این دنیا برای من به اندازه همین مسواک است؛ آیا چنین متاعی ارزش آن را دارد که بخاطرش مردم را فریب دهم؟ مردم باید ما را همانطور ببینند که هستیم؛ نه آنطور که آنها میپسندند»
اگر بهشتی در عصر کنونی بود، با او چه میکردند؟
حتما روحانی عدالتطلب، عکس خانه ۶۰۰متری بهشتی را با کپشن سخنانش درباره فقر در جامعه منتشر میکرد که یعنی کسی در بالای شهر باشد، حق گفتن از عدالت ندارد!
او را خفه و ترور شخصیت میکردند!
مجاهدین خلق نیز با همین خانه و چند مبل چوبی بهشتی را تکفیر و با تفکر کمونیستی، او را مروج خوی اشرافیگری و سرمایهداری میخواندند. دست آخر هم ترور فیزیکی کردند. درست مثل آنچه که امروز بنام عدالتطلبی با پناهیان میکنند.
اشتباه نکنید!
مساله فقط منشا منابع مالی خانه یا ماشین نیست!
اساسا جریان عدالتطلب عصر کنونی، هر گونه مظاهر رفاه نسبی ولو مشروع را، مخالف عدالتطلبی میداند. درست مثل فرقان و کمونیستها!
بمحض نقد این جریان، تو را با خانه یا ماشینت خفه میکنند. که اگر بهشتی هم بود با او همینکار را میکردند. چراکه نداشتن مبنای دینی و تقوا، عدالتطلبی را به بیراه برده.
#جواد_موگویی
جبهه عدالتطلبان کنونی که در ابتدای دهه۹۰ در جامعه «دینی-انقلابی» ظهور کرده ، مجموعهایست از چند جریان که هرکدام پدر معنوی خویش را دارند :
۱-دسته حکیمیها :
پدر معنوی حی آنها محمدرضا حکیمی است که دکتر شریعتی او را وصی آثار خود قرار داده. این دسته پیروی «عدالت شریعتی» هستند و کتاب «منهای فقر» اثر حکیمی، مانیفست آنها در عدالتطلبی است. مصلحت را نافی عدالت میپندارند. مدرسه غیرانتفاعی علوم انسانی«شرفالدین» را نیز بنا کردهاند. دکتر مجیدحسینی نیز متاثر از همین دسته است.
۲-دسته مصباحیها:
پدر معنویشان آیتالله مصباحیزدی است.
ایشان عکس دسته اول ، خود شریعتی را خارج از اسلام شیعی میداند ، چه برسد به قرائت او از عدالت اسلامی !
جناح سیاسی این دسته «جبهه پایداری»است که احمدینژاد را منحرف و ضدولایتفقیه میداند.
۳-دسته بهاریها :
پدر معنویشان احمدینژاد است و عدالت را در انقلاب فقط در دوره وی جاری میدانند. آیتالله مصباح را نیز عامل ضد«عدالت احمدینژادی» و از بانیان بدنامکردن وی در اذهان و حذف از حاکمیت میدانند.
این دسته سعید زیباکلام را نیز به مرجعیت پذیرفته است.
۴-آقای صدرالساراتی
کنشگر اجتماعی فعال در دوسه سال اخیر. سابقه سیاسی در جناحی ندارد و مستقل است. اما پدر معنویش آقای «غفار غفاری» است که مدتی توسط اطلاعات سپاه تحتالحفظ در منزل نگهداری میشد.
چرایش خیلی مشخص نیست.
دستههای فوق ، مدتهاست در موضوعات مشترک عدالتطلبانه گرد هم میآیند؛ فیالمثال مدرسه حداد یا قالیباف.
اما این جبهه به یکدیگر کاری ندارند ! فیالمثال صادق محصولی حامی جبهه پایداری کاملا از نقد و «از کجا آوردی» سایر دستهها بدور است!
همه دستههای فوق تاحدودی مدعی پیروی از رهبری هستند و ضداشرافیگری و منادی عدالت. لکن نزاعهای سیاسی بسیار دارند. مانندحملات به یکدیگر در انتخابات مجلس گذشته.
اما مبنای عدالتطلبی این جبهه نوظهور چیست؟
مبنای یکسانی که ندارند هیچ ، متضاد و متناقض نیز هستند و نزاعهای مختلفی در نسبت عدالت با ولایت ، امنیت و مقاومت دارند.
نزاعهای سیاسی-جناحی هم که جای خود.
القصه!
این جبهه آشفته و پرخاشگر ، اکنون پرچمداری عدالتطلبی را بدست گرفتهاند؛ بدون ارایه مبنا ، الگو و ساختار مشخصی.
جریانات دانشجویی و حزبالله مراقب باشند، عدالتطلبی زیر علم جبههای بدین «شلختگیِ مبنایی» به کجا خواهد رسید؟!
صواب در این است که حداقل جریانات این آش شلهقلمکار را دور یک میز بنشانند ، مبنا و فهمشان از عدالتطلبی ، شنیده شود، بعد دنبالهروی آنان به ناکجاآباد شوند.
#جواد_موگویی
چند سوال درباره ترور دکتر فخریزاده
✅ علیالظاهر فخریزاده قصد رفتن به ویلای خود در آبسرد را نداشته و در میانهی راه بازگشت به تهران ، تصمیم به رفتن به آبسرد میگیرد . پیش از آن نیز سرتیمحفاظت ، همه موبایلهای محافظان را ضبط کرده است .
از طرفی منطقی نیست خودروی نیسان تجهیز شده روزها در گوشه خیابان پارک شده باشد تا شاید سوژه از کنار آن عبور کند!
حتما با اطلاع از زمان دقیق عبور سوژه در مسیر پارک شده است .
ترور بدون اطلاع دقیق از مکان و زمان عبور سوژه امکانپذیر نیست ، برنامه روتین روزانه سوژه ، بهترین زمان برای ترور است .
اما ترور در زمان تفریح خانوادگی ، نشان میدهد ، تیم ترور ، نه تنها بر برنامه روتین او اشراف کامل داشته ، بلکه برنامه تفریح خانوادگی او در روز تعطیل نیز در تور اطلاعاتی تیم ترور بوده است .
سوال 1⃣ : چگونه محل و زمان عبور و مرور حتی غیرروتین فخریزاده لو رفته است؟
سوال 2⃣ : چگونه تیم ترور از تصمیم ناگهانی فخریزاده برای رفتن به آبسرد ، مطلع شدهاند؟
آیا شنود شده یا GPS بر اتومبیل او و محافظانش نصب بوده است که بلافاصله از تغییر مسیر مطلع شدند؟ یا ...؟
هرچه هست ، این یعنی پشتیبانی اطلاعاتی از تیم ترور .
✅ تیرباری خودکار ساخت اسراییل ، وارد کشور شده و خودروی نیسانی نیز مجهز به مواد منفجره شده . تیم ترور نیز نیاز به خانه امن و حتی مکانی برای تمرین این پیچیده ترور داشتهاند .
همه اینها یعنی پشتیبانیِ لجستیک از تیم ترور ...
سوال اصلی :
این چه شبکهایست که اینگونه در تهران ، پشتیبانیِ لجستیک و اطلاعاتی از موساد میکند؟!
این شبکه چند نفر است و در چه ساختارهایی نفوذ کرده؟
قطعا دیگر این پشتیبانی توسط «ماهواره» و «هوش مصنوعی» انجام نمیگیرد ! و باید بر روی زمین دنبال آنها گشت !
در این ۱۴ سال ۶ دانشمند ترور شدند ، بعلاوی انفجارهای نطنز و پارچین و سرقت اسناد هستهای...
اما سیستم اطلاعاتی در حالی مدام از اشراف سخن میگوید که در این سالها هیچ پاسخی درباره عوامل این شبکه نداده است !
اگر سیستم اطلاعاتی رویه خود را تغییر ندهد ، موساد ، دانشمندی را در تهران زنده نخواهد گذاشت !
رسانهها که هیچ ، تنها موظف به تایید گزارشهای رسمی هستند ! اما جنبش دانشجویی مطالبه کند.
باورکنید ترور ۶ دانشمند چیزی کمتر از مخالفت با برجام یا ATF نیست !
حفظ فناوری هستهای و حتی بازپسگیری قدس در گروی امنیت دانشمندان هستهای است .
#جواد_موگویی
@saniehhayetalaee
🔴 یک گزارش جالب
🔸رفتم بیمارستان گلستان اهواز. سراغ مجروحان چهارشنبه(۲۵آبان) در ایذه.
۱) کارگر است و در بلوار حافظ جنوبی مجروح شده. همانجا که کیان پیرفلک گلوله میخورد. یوسف موسوی میگوید:
«غروب بود. هندزفری تو گوشم بود. صدایی نمیشنیدم. به هلالاحمر که رسیدم. جمعیت را دیدم. ترسیدم. ترمز زدم. دو موتوری پشت درختها بودند. ۵۰متریام. چشمتوچشم بودیم. صورتهایشان پوشانده بودند. با کلاشینکف بهم شلیک کردند؛ دو گلوله بهپای چپم. افتادم. یکیشان با کلت شلیک کرد. خورد به بینیام. تیرخلاص زد. مطمئن شدند که کشته شدم گاز دادن و رفتند.
کشان کشان خودم را انداختم لای درختهای بلوار. درگیری خیلی شدید شده بود. صدای رگبار میآمد. نه قدرت تکان خوردن داشتم و نه اصلا زیر آن آتش میشد بلند شد. داشتم از حال میرفتم.
یکساعت و نیم مخفی شدم. درگیری که تمام شد، زنگ زدم به خانوادهام گفتم من اینجام...»
یوسف دو تیر در پایچپش خورده. ولی گلوله کلت هنوز در بینیاش بود! قرار است عملش کنند. حیرتانگیز است! مرمی بینی را شکافته اما استخوان متوقفش کرده!
۲)مهشید موسوی ۱۸ساله:
«از کوچه که بیرون آمدم، دیدم جلویم معترضین هستند و پشتم بسیجیها. دو موتورسوار نزدیک شدند. دیگه چیزی نفهمیدم..»
حالش خوش نیست. حوصله مصاحبه ندارد. گلوله میخورد به پشت کف دستش.
۳) احساس اسدی میراحمدی ۱۴ساله:
«آمدم سرکوچه، در حافظ جنوبی. یکهو دیدم جمعیت دارند میآیند طرفم. چند موتوری بودند. صدای کلاشینکف میآمد. انگار جنگ بود. ترسیدم. فرار کردم سمت خانه. داخل که شدم مامانم جیغ زد. تازه فهمیدم گلوله خورده به زیر چانه، سر سینهام!»
۴) فروتن سلحشور ۳۰ساله:
«آمده بودم مرخصی، از عسلویه. درب خانه را که باز کردم دو نفر موتورسوار با صورتپوشیده بهم شلیک کردند. با کلاشینکف. خورد پهلویم. تعدادشان زیاد بود و همینطور بیمحابا در خیابان تیراندازی میکردند.»
۵)دو دختر دیگر روز جمعه(۲۷آبان) به رگبار گرفته شدهاند! الهه و سیتا باهم دوست هستند. ۱۵-۱۶ساله. در اسنپ بودند که یک پژو سفید و بدونپلاک به رگبارشان میبنند.
الهه ۷گلوله (به پا، ساق، ران، کفپایش)
و سیتا سه گلوله میخورد. الهه مدام ناله میکند. پدربزرگ و مادرش بالای سرش هستند. اما سیتا ساکت است. و داییاش کنارش ایستاده.
ترورها بسیار است.
برخی جان دادهاند و برخی زندهاند. و در بیمارستانها بستری. لکن من فرصت مصاحبه با همهشان را ندارم. اما چند موتورسوار در یک شهر کوچک رسما عملیات مسلحانه میکنند و دستگاههای اطلاعاتی هم مشغول پاسپورتگیری از کشتیگیرانند!
#جواد_موگویی
💠 کاتوسا؛ کانال اخبار، تحلیل و سیاست روز
https://eitaa.com/joinchat/1340538899Cc457613bcd