#یک_تجربه
#قسمت_دوم
بعد از تولد بچه ها و فوت مادرم، من خیلی افسرده شده بودم و حال روحی بدی داشتم و حتی بدبختی هامو گردن بچه ها میانداختم که با تولد این ها، من بدبخت شدم و حرف های اطرافیان حالمو بدتر میکرد. مثلاً وای اینا رو چطور جمع میکنی، وای ما یه دونه داریم بیچاره شدیم، خدا به دادت برسه، وای تو این وضع مملکت در حق اینا ظلم بود که بدنیا اومدن، از آینده شون نمی ترسی؟
این حرفا و دلسوزی ها روز به روز حالمو بدتر میکرد. واقعا درمانده بودم خصوصا وقتایی که باهم گریه می کردند یا وقتی دخترم اذیت می کرد و .....
توی این حال بدم یکی از هم محلی هامون که وضع مالی شون زبان زد همه هست و وضع خوبی دارند و کارخانه دارند و.... از طریق خاله ام و اطرافیان پیغام رسوند که یک یا دو تا از بچه هامو بفروشم بهشون و وعده و .... چون بعد تولد اولین بچش، دیگه بچه دار نشده بودن.
تا این پیغام به گوشم رسید تلنگری شد برام. سریع خودمو جمع کردم و گفتم باید خودم، خودمو از این وضعیت و افسردگی خارج کنم.
پای بعضی از فامیل که فضول بودن، از خونه مون بریدم که دیگه با حرفاشون، حرکاتشون، اذیت نشم و حالم خوب بشه. چون تا چهل روز هر بار به اسم کمک میومدند و دست به سینه مینشستند و نه تنها کمکی نمیکردن بلکه حال دلمم خراب میکردن...
بچه ها چهل روزه بودند که با خودم گفتم خودمم و خودم. باید مدیریت کنم هرجور هست و کم نیارم هیچ جوره...
اولین کاری که بعد از تصمیم مدیریت کردن گرفتم، این بود که بچه ها رو از بغلی بودن که اطرافیان در حقم زحمتش رو کشیده بودن، خارج کردم. اصلا بغلشون نمیکردم برای خواباندن و شیرخوردن.
شیشه شیر رو آماده میکردم و توی دهنشون می ذاشتم و یه پتو زیر شیشه شیر می ذاشتم به عنوان نگهدارنده. سه تا رو ردیف می خوابوندم و شیرشون رو به این روش می ذاشتم دهنشون و خودم می نشستم کنارشون تماشاشون میکردم که یه موقع شیر نپره گلوشون یا اتفاقی بیفته و یا بالا بیارن.
دومین کار اینکه برای شیر خوردن شون ساعت گذاشتم. چون اطرافیان میومدن یه شیشه دسشون میگرفتند یه گوشه می نشستن و بچه رو تا خرخره شیر می دادن و موجب بالا آوردن شون میشدن. مثلا اوایل دو ساعت یه بار شیر میدادم. ۳۰ سی سی شیر درست میکردم و میدادم میخوردن و تا دو ساعت نمیدادم تا وعده بعدی گرسنه بشن و کامل بخورن و تفریحی نخوان شیر بخورن.
برای آروغ گرفتن شون هم توی بیمارستان که بستری بودن ان ای سیو، یاد گرفته بودم از پرستارها که نمی تونن دونه دونه آروغ بچه ها رو بگیرن، دمر می خوابوندن شون. منم بعد اتمام شیر دمر می خوابوندم و بالا سرشون می نشستم، آروم میزدم رو کمرشون، یکی یکی آروغ شون میگرفتم و همینجور که آروغ اینا رو می گرفتم با دختر بزرگم نقاشی، یا بازی میکردم. باهم می خوابوندم، باهم بیدارشون میکردم. هنوزم قانون اینه که باهم بخوابن و بیدار بشن. 😁
اوایل دخترم سه قلو ها رو قبول نمیکرد و با اینکه دختر آروم و خانومی بود، اصلا نود درجه عوض شده بود و بهشون حمله میکرد و میخواست بزنه اونها رو و ناخن میجوید و عصبی شده بود. خیلی روز های بدی بود.
برای حال روحی دخترم، یکی از برنامه هام این بود که بهش میگفتم اگه کل روز اذیت نکنه و همکاری کنه و کاری به بچه ها نداشته باشه، شب که باباش اومد، میگم ببردش پارک و دور دور بچرخوندش و یا توی خونه باهاش هر مقدار که خواست بازی کنه و یا هدیه براش میخریدم که بچه ها از بهشت برات آوردند و اومدن که خواهر برادرای تو باشن و با صحبت و بازی باهاش حرف میزدم و حتی قایم باشک بازی میکردم باهاش و هربار یکی از قل ها رو بغل میکردم، دنبالش میدویدم و بچه ها رو با اینکه زیر دوکیلو بودند توی بازی میاوردم و....
اگه هم همکاری نمیکرد و اذیتشون میکرد تحریم میشد و نمی ذاشتم بره پارک، که اونم بخاطر پارک رفتن و وعده هایی که بهش میدادم، باز حالش خوب شد و کم کم این دختر، خوب بودنش عادت شد براش و دیگه کاری به بچه ها نداشت و ناخن جویدن رو ترک کرد و برگشت به حالت قبلش، جوری که الان مادر دومه براشون و اگه کمکی یا موردی باشه داوطلبانه با عشق کمکشون میکنه و مراقب شونه و باهاشون بازی میکنه و حواسش هست همدیگه رو گاز نگیرن یا موهای همو نکشند و...
👈 ادامه در پست بعدی....
#یک_تجربه
#فرزندآوری
#قسمت_سوم
برای کارای خونه هم برنامه ریزی کردم. تا بیدار بودن، کارای خونه رو میکردم و موقع خوابیدنشون همه کارهامو انجام میدادم که یا با دخترم بازی کنم و وقت براش بذارم یا خودم استراحت کنم و گوشی بازی کنم. 😁
بیدار بودن توی کریر می ذاشتمشون با خودم می بردم آشپزخونه و براشون شعر میخوندم و همینجور که توی کریر با پام تکونشون میدادم😁 مثلا ظرف هم میشستم😜.
بزرگتر که شدن، موقع کارهای خونه توی روروئک می ذاشتمشون و کارهامو میکردم. یا بیسکوییتی چیزی بهشون میدادم و توی اشپزخونه مینشستن پای خوردن، که من کارهامو بکنم یا یه کابینت خالی میکردم و مقداری ظرف پلاستیکی توش می ذاشتم که بازی کنند با ظرف ها و یا وسیله میدادم دستشون بازی کنند یا هرکاری که متناسب حال اون موقعشون بود، انجام میدادم.😊
کارهامو که میکردم می خوابوندمشون و اگه دخترم هم خوابش میومد اونم میخوابوندم، اگه هم نمیخوابید باهاش بازی یا هر کاری میکردم که بخاطر بچه ها، در حقش ظلم نشده باشه.
شوهرم کارگره و واقعا مرد خوبیه. پنج صبح که میره سرکار، هشت شب میاد. اگه کارای خونه مونده باشه، همه کارها رو میکنه و نمیذاره من دیگه کاری کنم. اگه هم کاری نباشه با بچه ها وقت می گذرونه تا من کمی گوشی بازی کنم😂 یا به خودم برسم. بابت همه ی زحمات همسرم، ازش تشکر می کنم و از همین جا بهش میگم که خیلی دوستش دارم.
شب ها هم قبل شش ماهگی با شوهرم نوبتی بیدار میشدیم. بعد شش ماهگی شیر شب رو قطع کردم و شاید یه بار در شب بهشون شیر بدم.
سه قلوها، دو ماهه بودن که از طرف رهبری، چهارتا سکه بهمون هدیه دادند. و تا حالا از حمایت دیگه ای استفاده نکردیم.
سکه ها رو هم فروختیم، باهاش قرض های ان ای سی یو رو دادیم که بچه ها پنج روز اونجا در بیمارستان بستری بودن.😁
الان سه قلو ها هجده ماهه هستند و چندکلمه ای حرف می زنند و خدا رو شکر نسبت به هم سن هاشون با اینکه نارس بودند و زیر دوکیلو وزن داشتن، خیلی هم جلوتر هستند. یازده ماهگی راه افتادن و نه تنها عقب نیفتادن بلکه جلو هم هستن خداراشکر.
خداراشکر که بچه هام سالم هستن و فوق العاده باهوش. چون ازدواج مون فامیلی بود خیلی از اقوام تحریکمون میکردند برای سقط کردن شون. میگفتند شما فامیل هستین و سابقه مشکلات ژنتیکی بین اقوام داشتیم، می گفتن اینا لااقل یکیشون مشکل دار خواهد شد. ولی الحمدلله همشون سالمند و باهوش خصوصا دخترام😍 دلسا زبونش باز شده، انقدر شیرینه 😍
جای مادرم خیلی خالیه. اگه از تجربه ام خوشتون اومد یه حمد برای شادی روح مادرم بخونین لطفا.
منبع
┈┈••✾••┈┈
🌐 روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی کاشان
🌏kaums.ac.ir
✴️@kaums_ac_ir
آیت الله بهجت:
🌟شیعیان نمی دانند حضرت ولیعصر چه التماس دعایی از آنها دارد که برای تعجیل فَرَج او دعا کنند!😢
چه انتظار عجیبی ست اینکه شب تاصبح کسی قنوت بگیردبه انتظار خودش💔😔
الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
#عصر_جمعه
┈┈••✾••┈┈
🌐 روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی کاشان
🌏kaums.ac.ir
✴️@kaums_ac_ir
#حدیث_روز
❤️ به وعدهای که میدهی عمل کن، چرا که عمل نکردن به عهد، خدا را به خشم میآورد
📚سوره صف آیات ۲ و ۳
┈┈••✾••┈┈
🌐 روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی کاشان
🌏kaums.ac.ir
✴️@kaums_ac_ir
#طبیعت_سالم
#انسان_سالم
💐درود بر اعضای کانال:
🔹فصل میوههای هستهدار رسیده. مانند هلو، آلو، زرآلو، گیلاس و آلبالو...🍒🍑
🔹درخواستمون اینه که هسته این میوه ها را دور نیندازید.
هستهها را بشورید و خشک کنید و اونها را توی یه دستمال نگه دارید و توی ماشینتون بگذارید.
🔹هر وقت که به گردش و یا به سفر میرید.اگه بشه ۷ الی ۱۰ سانت زمین را کنده و دانهها رو بکارید ، بهتره که نزدیک به آب باشه ، اگر هم آب در نزدیکی نبود مهم نیست شما فقط اونها رو به طبیعت تحویل بدین نگهداری اون با خودش.
🔹دولت تایلند در سالهای اخیر بین شهروندانش، این عملیات را به این صورت هدایت کرده و موفقیتهای زیادی هم کسب کرده. شمار درختان میوه در طبیعت به این صورت افزایش پیدا کرده.
مالزیائیها هم در این ابتکار عمل به تایلندیها پیوستهاند! پویشهای مردمی، به این شکل بینهایت موثره.
🔹ایجاد و تکثیر درخت در طبیعت با این روش ساده از فرسایش خاک، جاری شدن سیل، تغییر اقلیم، خشک شدن هوا و آلودگی هوا و انتشار ریزگردها... جلوگیری می کنه.
لطفا هر کدام از شما تبلیغ کنندهی این کار قشنگ باشید🙏🙏🙏
┈┈••✾••┈┈
🌐 روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی کاشان
🌏kaums.ac.ir
✴️@kaums_ac_ir
به گزارش روابط عمومی مرکز آموزشی درمانی نقوی مراسم تودیع و معارفه مدیریت و مسئول اتاق عمل بیمارستان با حضور ریاست و جمعی از مسئولین و پرسنل بیمارستان برگزار شد.
در ابتدا خانم جمالدار مدیریت سابق بیمارستان و مسئول جدید اتاق عمل با ارائه گزارشی از دوران مدیریت خود که یکی از آنها کسب دو مرحله رتبه درجه یک اعتبار بخشی بود از کلیه کارمندان بابت همراهی و همکاری آنان تشکر نمود. سپس آقای محمد علی حیدریان مسئول سابق اتاق عمل گزارشی از خدمات انجام شده در زمان مسئولیت خود را ارائه نمود و از کلیه پرسنل اتاق عمل به خاطر همکاری و تلاش در زمان مسئولیت خود تشکر نمود.
در ادامه آقای دکتر سید محمد حسین مکی مدیریت جدید بیمارستان ضمن تشکر از زحمات خانم جمالدار و آقای حیدریان، با اشاره به نیت بزرگ و ماندگار واقف بیمارستان مرحوم حاج محمدصادق نقوی افزود: امیدوارم با همکاری و تلاش کلیه پرسنل گام های موثری در جهت ارتقای سلامت و درمان بیماران برداریم.
در پایان آقای دکتر علی خندان ریاست محترم مرکز آموزشی درمانی نقوی ضمن تشکر از زحمات فراوان و دلسوزانه خانم جمالدار و آقای حیدریان از قبول مسئولیت مدیریت بیمارستان توسط آقای دکتر مکی قدردانی نمود و گفت: جایگاه مدیریت به عنوان هماهنگ کننده واحدهای بیمارستانی از اهمیت خاصی برخوردار است و وظیفه ای بسیار سخت و سنگینی بر عهده مدیر بیمارستان است که الحمدالله آقای دکتر مکی با کوله باری از تجربه و مدیریت درخشان در واحدهای مختلف دانشگاه از این توانمندی برخوردار هستند.
┈┈••✾••┈┈
🌐 روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی کاشان
🌏kaums.ac.ir
✴️@kaums_ac_ir
🔴 بازدید تیم ارزیاب اعتبار بخشی آموزشی دانشگاه از بیمارستان ثامن الحجج(ع)
🔸به گزارش روابط عمومی شبکه، تیم ارزیابان اعتبار بخشی آموزشی دانشگاه از بیمارستان ثامن الحجج(ع) بازدید و برنامه های آموزشی بیمارستان را مورد ارزیابی قرار دادند.
🔸دکتر منوچهر سلیمیان سرپرست بیمارستان ثامن الحجج(ع) گزارش مبسوطی از فعالیت ها و اقدامات انجام شده و همچنین معرفی بخشها و ارائه انواع خدمات در این بیمارستان را به اطلاع ارزیابان اعتبار بخشی رساند.
🔸تیم ارزیاب دانشگاه ضمن قدردانی از همکاری و تلاش مسئولان آن بیمارستان، به تفکیک از بخش های مختلف آموزشی و درمانی بازدید و نکات و اصلاحات لازم را در خصوص آموزشی شدن آن بیمارستان اعلام نمودند.
🔸در این بازدید دکتر فخاریان عصو هیئت علمی دانشگاه، دکتر امیدوار جراح مغز و نخاع ،خانم دکتر هروی متخصص عفونی
و خانم دکتر یاوری دکترای آموزش حضور داشتند.
┈┈••✾••┈┈
🌐 روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی کاشان
🌏kaums.ac.ir
✴️@kaums_ac_ir
10.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 میدان نقش جهانِ اصفهان رو از این زاویه دیده بودید؟
فیلم: فرهاد خبازان
┈┈••✾••┈┈
🌐 روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی کاشان
🌏kaums.ac.ir
✴️@kaums_ac_ir
18.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥🔴 به مناسبت میلاد حضرت معصومه (س) در دهه کرامت به همت امور بانوان دانشگاه اردوی زیارتی قم جمکران در روز چهارشنبه سوم خرداد ماه برگزار شد.
┈┈••✾••┈┈
🌐 روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی کاشان
🌏kaums.ac.ir
✴️@kaums_ac_ir