eitaa logo
کیهان آنلاین
30.6هزار دنبال‌کننده
42.9هزار عکس
12هزار ویدیو
379 فایل
کانال رسمی «روزنامه کیهان»
مشاهده در ایتا
دانلود
مبارزه با نشان سلطه غرب 🔰 حکایت بر دار شدن شهید شیخ فضل‌الله نوری 🔻«خدایا تو خودت شاهدی که من آنچه را که باید بگویم به این مردم گفتم، خدایا تو خودت شاهد باش که من برای این مردم به قرآن تو قسم یاد کردم،... خدایا، خدایا تو خودت شاهد باش در این دم آخر باز هم به این مردم می‌گویم که مؤسسین این اساس لامذهبین هستند که مردم را فریب داده‌‌اند. این اساس مخالف اسلام است... محاکمه من و شما مردم بماند پیش پیغمبر محمد بن عبدالله...» 🔸این آخرین جملات شیخ فضل‌الله نوری بود که در پای چوبه دار بیان کرد. در یک عصرگاه داغ تابستانی مرداد ۱۲۸۸. روز ۱۳ رجب بود و میلاد حضرت امیرمؤمنان امام علی علیه‌السلام، که زمان اجرای حکم بیدادگاه مشروطه خواهان انگلیسی فرا رسیده بود. 🔸 شیخ فضل‌الله نوری را مردم از سال‌های پیش خوب می‌شناختند. شاگرد میرزای شیرازی بود و با مهاجرت میرزا به سامرا، همراه جمعی از علما و فضلا به سامرا رفت. در حدود سال 1300 هجری قمری بازگشت و در ردیف مجتهدین طراز اول تهران قرار گرفت. در جنبش تنباکو در کنار میرزای آشتیانی از ارکان اصلی نهضت در تهران بود و در نهضت عدالتخانه هم که بعدا به مشروطیت انجامید، از نخستین علمای تهران به شمار می‌رفت که در آستان مقدس حضرت فاطمه معصومه(س) به همراه روحانیون بزرگی همچون آقا نجفی اصفهانی و آخوند ملا قربان علی زنجانی، متحصن شد. 🔸در واقع طبق روایات تاریخی و اسناد و شواهد موجود، اعضای انجمن مخفی وابسته به فراماسون‌ها و اعضای سفارت، آن قدر در میان متحصنین تبلیغات کردند که در مدت کوتاهی، درخواست عدالتخانه تبدیل به مشروطه شد. اما شیخ فضل‌الله نوری در مقابل این انحراف ایستاد و گفت: 🔻«...مشروطه‌ای که از دیگ پلوی سفارت انگلستان بیرون بیاید به درد ما نمی‌خورد...» 🔸در شرایطی که شیخ به طور قطع و یقین می‌دانست که مدعیان مشروطه، به خانه‌اش ریخته و او را دستگیر و محاکمه و اعدام خواهند کرد، اما درخواست سفارت‌های روس و عثمانی و هلند مبنی بر اعطای پناهندگی را بدون جواب گذارد و هنگامی که سفارت روس با مایوس شدن از پناهندگی شیخ، پیشنهاد افراشتن پرچم روسیه بربام خانه‌اش را داد، شیخ فضل‌الله نوری که می‌دید حتی برخی از نزدیکانش، به این پیشنهاد تمایل دارند، گفت: 🔻«... آیا رواست من پس از هفتاد سال که محاسنم را برای اسلام سفید کرده‌ام، حال بیایم و بروم زیر بیرق کفر؟!» https://kayhan.ir/001K7Y @Kayhan_Online
به بهانه بیانات اخیر رهبر انقلاب 🔰 دین و دانش دو پایه اساسی تمدن اسلامی 🔻«... آنچه مهم است، این است که توجّه داشته باشیم ایران اسلامی بر اساس «دین» و «دانش» بنا شده و به وجود آمده. در بنای جمهوری اسلامی دو عنصر «دین» و «دانش» عمده‌ترین عناصر تشکیل‌دهنده هستند به همین دلیل هم، دین مردم و دانشجوانان ما، توانسته‌اند در بسیاری از میدان‌های مختلف دشمن را وادار به عقب‌نشینی کنند...» 🔸این جملات بخشی از بیانات رهبر معظم انقلاب در مراسم بزرگداشت شهدای جنگ تحمیلی اخیر و دیدار خانواده شهدا با ایشان بود. این فرمایشات همان اساس شکل گیری تمدن اسلامی را توصیف می‌نماید. تمدنی که براساس ایمان و عقل و خرد و برای تربیت انسان طراز مکتب و رستگاری‌اش، پایه‌های خود را براساس معنویت و علم و فرهنگ گذارد. چراکه معجزه پیامبرش کتاب بود و نخستین آیات الهی که بر او نازل گشت درباره خواندن بود و نوشتن و کتابت از مهم‌ترین اجزاء آن شد. تمدنی که در دورانی طولانی از شرق تا غرب عالم را در برگرفت و صدای ملکوتی اذانش را از دریاهای جنوب شرقی آسیا تا کوه‌های آناتولی و در قلب امپراطوری بیزانس (روم شرقی) و از صحاری آفریقا و تا دشت‌های آندلس طنین انداز کرد. 🔸نخستین دانشگاه‌های تاریخ به نام مسلمانان ثبت شده؛ از دانشگاه عظیم حضرت امام جعفر صادق (علیه‌السلام) گرفته که شاگردان نامداری مانند جابر بن حیان(پدر علم شیمی) تربیت کرد تا دارالعلم‌ها به عنوان نخستین دانشگاه‌های مسلمانان و دارالحکمه‌ها و بالاخره دانشگاه‌های کهنی همچون «جامعه الازهر» در قاهره و «دانشگاه قرویین» در فاس مراکش که در کتاب رکوردهای «گینس» به عنوان نخستین دانشگاه‌هایی اعطاء‌کننده مدرک تحصیلی به دانشجو، به شمار آمدند و به نوشته «کارل‌هاینریش بکر»، مورخ آلمانی و همچنین ریبری، تاریخ نویس و جهانگرد ایتالیایی، پایه تمام دانشگاه‌های اروپایی محسوب شدند. 🔸کتب مختلف محققان و پژوهشگران خارجی از جمله «آدام متز»، «زیگرید هونکه» ، «ژوزف بورلو»، «ویل دورانت»، «کریستن سن»، «ارنست کوئل»، «روبرت ایروین» و «کریستین پرایس» و... هریک گوشه‌هایی از تاریخ تمدن اسلامی را متذکر شده و بسیاری از دستاوردهای تمدنی بشر امروز را حاصل همان تمدن دانستند و حتی وقوع رنسانس را بدون تحقق ۱۰ قرنی تمدن اسلامی، امری ناممکن به شمار آوردند. 🔸تمدن اسلامی برخلاف تمدن غربی واجد دو عقلانیت بوده و هست، عقلانیت عرضی که همان علوم روز اعم از علوم عقلی و نقلی و دقیقه است و عقلانیت طولی یعنی علوم دینی که آن علوم روز را به منبع عالم وجود یعنی به ذات حق تعالی متصل می‌کند. از همین روی دانشمندان و هنرمندان مسلمان با هدف و قصد شناخت و معرفت و عبودیت خداوند متعال به آموختن علم و هنر مبادرت ورزیدند و خود را جزئی از عالم هستی می‌دانستند. 🔸مقام معظم رهبری در بخش دیگری از فرمایشات خویش در جمع خانواده‌های شهدای جنگ تحمیلی ۱۲ روزه فرمودند: 🔻«... آنچه استکبار جهانی و در رأس آن، آمریکای جنایتکار با آن مخالف است، همین دین شما و دانش شما است؛ با دین شما مخالفند، با این ایمان گسترده‌ مردم مخالفند، با این اتّحادِ در زیر سایه‌ اسلام و قرآن مخالفند؛ و با دانش شما مخالفند...» 🔸رهبر معظم انقلاب حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در انتهای فرمایشات خود در جمع خانواده‌های شهدای جنگ تحمیلی ۱۲ روزه فرمودند: 🔻«... و ملّت ایران به توفیق الهی دین خود را و دانش خود را رها نخواهد کرد. ما در راه تقویت ایمان دینی‌مان و در راه گسترش و عمق دانش‌های متنوّع و گوناگون خودمان، قدم‌های بلندی برخواهیم داشت. و به فضل الهی و به کوری دشمن خواهیم توانست ایران را به اوج ترقّی و اوج افتخار برسانیم...» https://kayhan.ir/001K9C @Kayhan_Online
سالگرد شهادت دکتر حسن آیت 🔰 ۶۰ گلوله فقط برای یک نفر 🔸سه روز بیماری همراه با تب را پشت‌سر گذاشته و هنوز بهبودی پیدا نکرده بود. اما آن روز علی‌رغم ضعف شدید و تداوم تب و بیماری، برخاست و همه کاغذها و اسنادش را جمع‌آوری کرد، لای پوشه‌ای جای داد و گفت که باید به مجلس برود... 🔸قرار بود مجددا نامزدی میرحسین موسوی برای پست وزارت امور خارجه در دولت جدید، مطرح شده و در مجلس، جلسه رای اعتماد به وی برگزار گردد، باز هم شهید آیت می‌رفت تا مخالفت جدی خود را اعلام کند. این بار گویا مدارک مهمی آماده کرده بود، مدارک و اسنادی که بسیاری از پشت‌پرده‌ها را برملا می‌ساخت. 🔸صبح روز 14 مرداد 1360 در خیابان سی‌متری نارمک، یک گروه تروریست، به دکتر سید حسن آیت (نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی) در حالی که سوار اتومبیل پیکان خود شده بود، حمله کرده و با سلاح‌های اتوماتیک ژ-3 و یوزی، بیش از 60 تیر به سمت او شلیک کردند، در حالی که بنابه اظهارنظر کارشناسان، او با همان دو گلوله اول که به سینه و سرش اصابت کرد، به شهادت رسید. 🔸این سنگین‌ترین ترور فردی در میان مجموعه ترورهایی بود که در طی آن سال‌ها انجام گرفت. شلیک بیش از 60 گلوله و بعد از آن، به سرقت بردن پوشه حاوی اسنادی که آن روز قرار بود شهید آیت در مجلس درباره آنها صحبت کند (و دیگر هیچ‌گاه اثری از آن به دست نیامد)، در هیچ یک از عملیات تروریستی آن روزها سابقه نداشت. 🔸سید حسن آیت در حالی اینچنین به شهادت ‌رسید که به جز نمایندگی مردم در مجلس شورای اسلامی، هیچ سمت و مقام دیگری برعهده نداشت و از این جهت هم ترور وی در میان سایر عملیات مشابه بی‌سابقه بود. 🔸او را دارای کلکسیونی از مدارک عالی تحصیلی دانشگاهی و حوزوی به شمار می‌آوردند. شهید آیت با دانشسرای عالی و رشته ادبیات فارسی شروع کرد، پس از اخذ مدرک لیسانس، دوره فوق لیسانس جامعه‌شناسی را در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران گذراند. سپس به دانشکده حقوق همان دانشگاه رفت و از آنجا هم فارغ‌التحصیل شد. 🔸برخی از دوستان و همچنین یاران شهید آیت این ترور را کار منافقین ندانسته‌اند، چون با سبک و سیاق ترورهای آنها نمی‌خواند. مجاهدین خلق (منافقین) مسئولیت ترور دکتر آیت را برعهده نگرفتند‌، همین نکته عجیبی بود در حالی که آنها حتی عملیات تروریستی دیگران را هم به نام خود سند می‌زدند و برای ترور بقال و دستفروش و معلم و کارگر و... اعلامیه‌های پرطمطراق صادر می‌کردند، اما این بار هیچ اعلامیه‌ای صادر نکرده و یا حتی جمله‌ای در بیانیه‌های خود مبنی بر پذیرفتن مسئولیت ترور شهید آیت نیاوردند! https://kayhan.ir/001K9o @Kayhan_Online
🔰 گزارش خواندنی کیهان از داعشی‌های دهه ۶۰ 🔸«با نهایت تأسف، از شهادت دوستان ایرانی خود، پاسداران جوان خلیلی، طاهری، طهماسبی، اطلاع حاصل نمودیم، در اوت 1982 عده زیادی به دست عناصری که خود را مجاهدین خلق می‌نامند کشته شدند. به دست همان‌هایی که در مملکت ما نیز آنها را گروه مخالف دولت ایران می‌نامند و طرفدارانی هم در آلمان دارند. قاتلین این سه پاسدار می‌گویند: ما آنها را هر روز شکنجه کردیم، ما ناخن‌های آنها را کشیدیم، اتوی داغ روی سر، گردن و دست‌های آنها گذاشتیم، دست‌های آنها را در آب جوش فرو بردیم، با چاقوی موکت‌بری پوست آنها را کندیم، چشم‌های آنها را از حدقه در آوردیم، دو نفر از آنها را که هنوز زنده بودند در باغ فیض دفن نمودیم... 🔸با ابلاغ خط شکنجه و کلید خوردن عملیات مهندسی، واحد‌های مختلف بخش ویژه گروهک تروریستی مجاهدین خلق درصدد تهیه مقدمات عملیات و شناسایی سوژه‌های مشکوک برآمدند. از جمله اولین اقدامات تهیه خانه تیمی مناسب بود. بخش ویژه نظامی از این خانه‌های تیمی برای انتقال افراد مشکوک به آنجا و کسب اطلاعات برای یافتن علت ضربه‌ها به بدنه سازمان استفاده می‌کرد. 🔸مرداد 1361 دو پاسدار کمیته انقلاب اسلامی به اسامی طالب طاهری (16 ساله) و محسن میرجلیلی (25 ساله)، در حال گشت‌زنی در خیابان کارون تهران و در نزدیکی خانه تیمی مرکزیت منافقین توسط یک تیم ویژه نظامی این گروهک تروریستی شامل طاهر (جواد محمدی از اعضای تیم ویژه عملیات مهندسی)، رضا ‌هاشملو و نبی‌ ضیایی‌نژاد، ربوده شدند. آنان با ادعای ماموریت کمیته و با نشان دادن کارت جعلی‌، به سرعت طاهری و میرجلیلی را خلع سلاح نموده‌، دستانشان را بسته و به زور داخل ماشین پیکانی نموده و به خانه امن خود در خیابان بهار بردند. 🔸با انتشار اسناد «عملیات مهندسی»، مجاهدین خلق در خارج کشور، آن را تکذیب کرده و حتی عضویت افرادی مانند مهران اصدقی و خسرو زندی در سازمان را منکر شدند. خود مهران اصدقی در این باره گفته است: 🔻«... پس از کشف اجساد، سازمان اعلام می‌کند که خسرو زندی اصلا هوادار ما نیست. در حالی که من در اینجا به عنوان فردی که مستقیما در این عمل شرکت داشتم و از عاملین این جریان بودم، به عنوان فرمانده اول نظامی منافقین در تهران می‌گویم، خسرو زندی یکی از اعضای واحد عملیاتی بخش ما بود و در این جریان شرکت داشت و اگر سازمان تا به حال خسرو زندی را انکار می‌کرد، مرا دیگر نمی‌تواند انکار و تکذیب کند و بگوید کار ما نبوده و یا ‌اشتباه کردیم...» 🔸طرفه آنکه اینک پس از سال‌ها، وب سایت رسمی این گروهک تروریستی با اختصاص صفحات جداگانه‌ای، هر دو نفر یعنی هم مهران اصدقی و هم خسرو زندی را با عنوان «مجاهد شهید» ثبت کرده است! 🔸اما سازمان ملل و کمیسیون حقوق بشر آن نه‌تنها این جنایت بی‌سابقه را محکوم نکرد بلکه در گزارشی به تاریخ 13 نوامبر 1985 از وضعیت حقوق بشر در ایران، خسرو زندی را یکی از افرادی معرفی نمود که «خودسرانه یا بدون محاکمه در جمهوری اسلامی اعدام شده» و آن را مصداق نقض حقوق بشر در ایران دانستند!! https://kayhan.ir/001KHn @Kayhan_Online
سالگرد تبعید گسترده مدرسین انقلابی حوزه علمیه قم 🔰 تبعیدهایی که آوای انقلاب را کران تا کران ایران برد 🔸سالها بود که روحانیون و مدرسین انقلابی حوزه علمیه قم تحت نظر ماموران و مزدوران ساواک قرار داشتند، اما رژیم شاه علی‌رغم اقدامات جداگانه درباره هریک از علمای مبارز حوزه، هیچ‌گاه نتوانسته بود به طور دسته‌جمعی با آنها برخورد کند. 🔸چه در فروردین 1345 و پس از دستگیری برخی از این مدرسین به دلیل ارتباط با طلاب پخش‌کننده اعلامیه‌های ضد رژیم شاه در صحن حضرت فاطمه معصومه (سلام علیها) که ساواک به وجود تشکیلاتی مخفی در میان مدرسین انقلابی حوزه پی برد اما به دلیل هوشمندی و هوشیاری برخی از آن مدرسین مانند آیت‌الله مصباح یزدی، نتوانست به عمق آن جریان دست یافته و آنها را گرفتار نماید. چه در مقابل صدور اعلامیه‌های مختلفی که از سوی حوزه علمیه قم بر علیه رژیم ستمشاهی انتشار می‌یافت و یا نشریات انقلابی مانند «بعثت» و «انتقام» که از درون حوزه بیرون می‌آمد و مهم‌تر از همه انتشار اعلامیه معروف و تعیین‌کننده 12 نفر از همین مدرسین انقلابی در اعلام مرجعیت و اعلمیت حضرت امام خمینی در خرداد 1349 که موجب تثبیت رهبری و اوج‌گیری نهضت امام شد. 🔸اما این بار گویی رژیم شاه همه آن کینه‌ها و عداوت‌ها را جمع کرده بود که به بهانه‌ای واهی، مدرسین مبارز و پیرو امام را به طور دسته‌جمعی بازداشت نموده و بدون برگزاری حتی یک دادگاه فرمایشی و تظاهر به صدور رای و بدون قائل شدن حق داشتن وکیل یا ابراز کوچک‌ترین دفاع، آنها را به تبعید بفرستد. 🔸طرفه آنکه تبعید دسته‌جمعی مدرسین انقلابی حوزه قم نه تنها باعث خاموش شدن نهضت امام حتی در قم نشد، بلکه موجب گسترده شدن دامنه آن به اقصی نقاط ایران گردید. در واقع مدرسین مبارز حوزه، از این فرصت گرانبهایی که به خواست خدا برای آنها و نهضت مردم مسلمان ایران فراهم آمده بود، نهایت بهره‌برداری را نموده و به این ترتیب نهضت امام خمینی را سالها به جلو بردند. آیت‌الله مکارم شیرازی که بعد از آن، خود نیز به تبعید محکوم شد، در این باره گفته است: 🔻«... یکی از‌ اشتباهات بزرگ دستگاه طاغوت، تبعیدها و مخصوصا تبعید شخصیت‌ها به مناطق دوردست بود. این تبعیدها سبب شد که صدای اسلام و انقلاب به همه مناطق کشور برسد... چرا که این شخصیت‌ها در مناطق تبعیدی بیکار نمی‌نشستند و به هر عنوان و بهانه‌ای بود، برنامه‌ها را شروع می‌کردند... و مردم را به مسائل انقلاب و مظالم شاه و دار و دسته او آشنا می‌کردند...» 🔸و این جنبش علمای تبعیدی، آن گاه پرشورتر و وسیع‌تر شد که ساواک از فعالیت‌های انقلابی آنها در محل تبعید خود، آگاه گردید. در این‌جا بود که مدرسین به اصطلاح اخلالگر را از آن شهر دورافتاده به شهر دورافتاده دیگری فرستادند تا ادامه تبعید را در آن شهر بگذرانند. 🔸اما وقتی در تابستان سال 1355، اغلب علما و مدرسین یاد شده از تبعیدگاه‌ها بازگشتند، حدود 60 شهر دور افتاده ایران تحت تاثیر سخنرانی‌ها و جلسات درس و آموزش آنها با نهضت امام خمینی آشنا شده و بعضا آمادگی هرگونه قیام و انقلاب را در راه این نهضت پیدا کرده بودند. چنان‌که وقتی سال بعد پس از شهادت آیت‌الله حاج مصطفی خمینی، جرقه‌های اوج‌گیری نهضت امام زده شد، شهرهای یاد شده، هرکدام به فاصله اندکی به امواج خروشان انقلاب پیوستند. https://kayhan.ir/001KJa @Kayhan_Online
🔰 واقعیات افسانه‌پردازی‌های تابستان ۶۷ 🔸از متن اسناد برجای مانده و به‌خصوص سخنرانی سرکرده منافقین در شب پیش از عملیات موسوم به فروغ جاویدان کاملا روشن است که او بر روی نیروهایش در داخل زندان بسیار حساب کرده و آنها را نیروهای بالقوه خود خواند که با تسخیر زندان‌ها، این نیروها نیز به گروه متجاوز منافقین کمک ‌کنند. 🔸بر اساس همین اسناد، نیروهای تشکیلات زندان منافقین از قبل نقشه‌هایی درباره چارتر و پلان ساختمان زندان‌های مختلف با ذکر جزئیات به مراکز این گروهک در خارج کشور رساندند که در جریان عملیات به اصطلاح فروغ جاویدان «Plan A» آنها محسوب می‌شد. 🔸طبق طرح کلی عملیات فروغ جاویدان نقشه آن بود که یگان‌های به اصطلاح آزادیبخش منافقین به هر شهری که رسیدند، زندان شهر را به تصرف خود درآورده و از «مجاهدین زندانی آماده به رزم» یگان جدیدی تشکیل دهند که در ادامه پیشروی به کمک آنها بشتابد. این طرح را به نام «گلوله برفی» نامیده بودند به این مفهوم که نیرویی همچون گلوله برفی هرچقدر پیش می‌رفت فربه‌تر و سخت‌تر و بزرگ‌تر شده و نهایتا در گسترده‌ترین حالت به تهران می‌رسید تا آن را اشغال کند. 🔸ابراهیم خدابنده از اعضای جدا شده منافقین که سال‌ها در ارتباط با شخص مسعود رجوی قرار داشت، درباره تشکیلات زندان و نقش آنها در عملیات موسوم به فروغ جاویدان در گفت‌و‌گویی اظهار داشت: 🔻«... در آن دوران سازمان می‌گفت که نفراتش در زندان تشکیلات دارند‌، تشکیلاتشان هم وصل است. افرادی بودند که بلافاصله بعد از آزاد شدن در سال 1367 به مقر سازمان در پادگان اشرف بازگشتند و تعداد آنها کم هم نبود... تعدادی از همان افراد دوباره برای عملیات به ایران بازگشت داده می‌شدند...» 🔸خود ایرج مصداقی در مقالاتش‌، اذعان دارد که در سال 65 در زندان گوهر‌دشت بسیار کمتر از 2000 زندانی حضور داشته‌اند.2 و از این تعداد تقریبا نیمی تا سال 67 با عفو‌های مختلف آزاد شده، 400- 300 نفری هم در سالن جهاد کار می‌کردند و به همین تعداد نیز زندانیان افغان و غیرگروهکی حضور داشتند. مضافا وی تاکید کرده است که پس از به اصطلاح قتل‌عام تابستان 67‌، با 200 نفر دیگر در یکی از سالن‌های گوهردشت زندانی بوده است. 🔸آمار فوق‌الذکر بر اساس تصریح ایرج مصداقی که: «... (در سال 65) تعداد کل زندانیان در همه حال بسیار کمتر از 2000 نفر بود...» با نگاه حداکثری محاسبه شده است. قطعا وقتی زندان گوهردشت چنین آماری داشته، در زندان اوین و دیگر زندان‌ها در برخی شهرستان‌ها به رقمی خیلی کمتر از این مقدار می‌رسیم. https://kayhan.ir/001KKs 🔘 بله | ایتا | سروش‌پلاس | اینستاگرام | تلگرام @Kayhan_Online
سالگرد اولین فرار شاه و کودتای 25 مرداد 1332 🔰 شاه پنج بار قصد فرار داشت! 🔻«... محمدرضا شاه که اصولا آدم متزلزل ضعیفی بود و کاراکتر خیلی‎ خیلی ضعیفی داشت، همیشه پا به‎گریز، همیشه در برابر مشکلات، اول واکنشش تسلیم [بود]. پنج بار در طول ۳۷ سال او آماده‌ گریز بود از ایران که دو سه بارش را ما شاهد بودیم، دو بارش را هم خبر نداشتیم و خب دفعه آخر هم به آن صورت [رفت]... 🔸این جملات بخش‌هایی از گفت‌و‌گوی داریوش همایون از کارگزاران رژیم پهلوی، مؤسس و مدیر روزنامه آیندگان و وزیر اطلاعات دولت آموزگار است که در کتاب «آیندگان و گذشتگان؛ خاطرات داریوش همایون» آمده است. 🔸از همین روی محمدرضا با لقب «‌شاه چمدان به دست‌» شناخته شد‌. چراکه همیشه چمدان‌هایش بسته و آماده فرار بود! اگر در صفحه جست وجوی گوگل در اینترنت عبارت suitcase king (شاه چمدان به دست‌) را وارد کنید، اولین صفحه‌ای که باز می‌شود درباره محمد‌رضا پهلوی است!! 🔸سررشته امور از دست شاه خارج شده و دولت مصدق کار را به دست گرفته بود، از همین روی سرویس‌های اطلاعاتی انگلیس (MI6) و آمریکا (CIA) کودتایی که از مدتها پیش برنامه‌ریزی کرده بودند را به مرحله اجرا گذاردند. قرار براین بود شاه ضمن آنکه دستور برکناری و بازداشت مصدق را می‌دهد، خود نیز از کشور خارج شود. این موارد با واسطه به اطلاع شاه رسیده بود. 🔸مارک گازیوروسکی استاد علوم سیاسی دانشگاه لوییزیانای آمریکا که کتاب‌ها و مطالب متعددی درباره سیاست خارجی آمریکا و روابط این کشور با کشورهای جهان سوم تالیف کرده، در کتاب خود تحت عنوان «کودتای سال 1332 علیه مصدق» در این باره نوشته است: 🔻«اسدالله رشیدیان (جاسوس رسمی انگلیس که در هنگام انجام کودتا همراه برادرانش به خدمت سفارت آمریکا گرفته شد) در روزهای 30 و31 ژوییه (8 و 9 مرداد) با شاه ملاقات کرد. وی برای اثبات این امر که از جانب انگلستان سخن می‌گوید ترتیبی داد که یکی از عبارت‌های انتخاب شده شاه از رادیو BBC پخش شود» 🔸هواپیمای شاه و ثریا‌، صبح 25 مرداد به سوی بغداد پرواز کرد و محمدرضا در بغداد با «بری» سفیر آمریکا دیدار کرد که او در تلگرافی به تاریخ 26 مرداد به وزارت امورخارجه ایالات متحده از روحیه درهم شکسته شاه سخن گفته است. شاه و ثریا از بغداد به رم رفته و در آنجا ساکن شدند. صبح 25 مرداد تیتر روزنامه باختر امروز به سردبیری حسن فاطمی نوشت: «شاه فراری با یک هواپیمای انگلیسی به طرف لندن پرواز کرد.» https://kayhan.ir/001KLs @Kayhan_Online
سالگرد کودتای آمریکایی انگلیسی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ 🔰 پاک کردن ردپای جاسوسی که در سایه بود 🔻«... من در مقام کسی که در این دوران آشفته رئیس عملیات و افسر عملیاتی سرویسم در ایران بودم،...گویا تنها «عملیات چکمه» بود که قدرت را از چنگ مصدق و همپالگی‌های کمونیست او خارج نمود. آنچه ما کردیم تنها فشردن ماشه احساسات مردم به پادشاه‌شان بود که به آن پیروزی همه‌جانبه انجامید. این اقدام بر بنیاد هیچ احساس دگرخواهانه دیگر شدنی نبود. در آن صورت، چنان‌که می‌دانیم و برای آینده‌ای قابل پیش‌بینی، فقدان ایرانی مستقل برای غرب فاجعه‌آفرین بود. همچنین باید متذکر شوم که آشفته‌بازار ایران دستپخت خود ما بود؛ اشراف نفتی لندن از دیدن تحولات زمانه کور بودند و برخی آقایان محترم در وزارت امور خارجه [آمریکا] سبکسرانه راه بازی با «ناسیونالیست‌ها» و جبهه آنها را برگزیده بودند! کاردار بریتانیا [در تهران]، که «محبوب» مصدق بود، نظرات لاقیدانه خود را در زمینه گرایش‌های دموکراسی و لیبرالیسم در ایران داشت! این دخالت‌های بیجا، ناخواسته و تحریک‌کننده راه اصلاحات واقعی را مسدود ساخته و راه آنارشیست‌ها، عوام‌فریبان و «روشنفکران کافه‌نشین» را هموار نموده بود...» 🔸جملات فوق از سِر شاپور ریپورتر‌، سرجاسوس فراملیتی و وابسته به امپراتوری صهیونی روچیلد است که در صفحه دوم سند سری بیوگرافیک و در ادامه معرفی او آمده است. سندی با طبقه‌بندی «به کلی سرّی» (Top Secret) درباره شاپور ریپورتر که به نقش او در کودتای ۲۸ مرداد مربوط است. فردی که همواره نامش از اسناد و نوشته‌های درباره آن کودتا حذف و سانسور گردیده و سعی شده در سایه و تاریکی باقی بماند. 🔸براساس اسناد معتبر تاریخی، سِرشاپور ریپورتر مانند پدرش اردشیر ریپورتر که وابسته به امپراتوری روچیلد بود، او نیز روابط نزدیکی با ویکتور روچیلد داشت. ویکتور روچیلد، سومین بارون خاندان روچیلد در انگلستان بود که هدایت این امپراتوری عظیم را در دروان معاصر برعهده گرفت. او در طی همین دوران در پایه‌گذاری و عملکرد سرویس‌های مؤثر غرب امروز از جمله MI6 و CIA نقش اساسی داشت. 🔸در خاطرات کریستوفر مونتاگ وودهاوس اشاره‌ای کوتاه به نقش شاپور ریپورتر در کودتای ۲۸ مرداد شده است. وودهاوس، مسئول عملیات چکمه (عملیات تکمیلی کودتای 28 مرداد در کنار عملیات آمریکایی آژاکس) در MI6 که در سال‌های 1951/ 1952 در تهران بود، در خاطراتش نوشته است: 🔻«... رابین زینر (مامور MI6 در ایران) همچنین یک پارسی اهل بمبئی را که همشاگردی شاه بود‌، به من معرفی کرد‌، اگرچه در آن موقع او آدم مهمی نبود ولی بعدها به واسطه خدماتی که برای ما انجام داد‌، به لقب سِر شاپور ریپورتر مفتخر شد...» (خدمات شاپور ریپورتر همان حضور مؤثر و تعیین‌کننده وی در کودتای ۲۸ مرداد است) 🔸به هر حال کودتای 28 مرداد 1332 توسط شبکه روچیلد/ ریپورتر طراحی شد و به وسیله عوامل مختلفش از جمله CIA و MI6 و شبکه‌های بدامن و رشیدیان به اجرا درآمد. ارتشبد سابق حسین فردوست، رئیس اداره اطلاعات ویژه و دوست نزدیک شاه درباره بازگشت او پس از کودتای 28 مرداد 1332 در خاطراتش اظهار داشته است: 🔻«... بعدها رئیس MI6 ایران به من گفت که در آغاز این مذاکرات (مذاکرات برای بازگشت شاه به ایران)‌، محمدرضا مراجعت به تهران را نمی‌پذیرفت و به آمریکایی‌ها پیشنهاد می‌کرد که یک فرد نظامی را برای این ‌کار در نظر بگیرند. آمریکایی‌ها نیز کار را تمام‌ شده می‌دیدند و اصراری در مراجعت محمدرضا نداشتند، ولی انگلیسی‌ها به بازگشت محمدرضا اصرار کردند... https://kayhan.ir/001KO7 @Kayhan_Online
به یاد شهید سید اسدالله لاجوردی 🔰 دوران عجیب و باورنکردنی زندان اوین 🔸در شرایطی که مجاهدین خلق (منافقین)‌، مهیب‌ترین تروریسم تاریخ معاصر را به راه انداخته بودند و هر روز تعدادی از مردم را به جوخه‌های تروریستی خود می‌سپردند. اما حاج اسدالله برای انتقام، آموزشگاه شهید کچویی را در قلب زندان اوین به‌وجود نیاورده بود. او تنها طریق سر به راه کردن گمراهان گروهک‌های ضد انقلاب را با تأسی به پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و ائمه معصوم(علیهم‌السلام)، محبت و مهربانی می‌دانست. 🔸در تبلیغات بیگانگان و متاسفانه حتی برخی خودی‌ها از او چهره‌ای بسیار خشن ترسیم کرده بودند و چه تهمت‌ها و توهین‌های ناروایی که به وی نسبت دادند. او را جلاد اوین لقب دادند! و سرکرده شکنجه‌گران!! 🔸شهید لاجوردی با اقتدا به امام و رهبرش، خیل جوانان و نوجوانان ساده‌دل و ناآگاهی که فریب مجاهدین خلق (منافقین) را خورده و در باتلاق نفاق آنها دست و پا می‌زدند، قربانیانی می‌دانست که نیاز به کمک و یاری دارند. از همین‌رو بود که زندان اوین را به‌واقع، برای رهایی این قربانیان از حصارهای تشکیلاتی و دستیابی به واقعیات و حقایق به آموزشگاهی بدل ساخت و نام آن را به یاد دوست و رفیق قدیمی‌اش که به دست همین منافقین شهید شد، آموزشگاه شهید کچویی گذارد. 🔸در زمان شهید لاجوردی، بسیاری از زندانیانی که در بیرون فرصت تحصیل یا تکمیل آن را پیدا نکرده بودند، با نظارت وزارت آموزش و پرورش به تحصیل پرداخته، از آنها امتحان رسمی به عمل آمد و حتی مدرک تحصیلی دیپلم خود را دریافت کردند. 🔸متاسفانه برخی مسئولین، ساده‌زیستی و قاطعیت انقلابی و رأفت اسلامی حاج اسدالله را تاب نیاوردند و او را از دادستانی انقلاب و ریاست زندان اوین کنار زدند. اما پس از چند سال، مجددا به همکاری دعوت و این بار رئیس‌ سازمان زندان‌ها شد. شهید لاجوردی در این سازمان حتی از امور زندانیانی که با عفو حضرت امام به جامعه باز می‌گشتند و نیاز به شغل داشتند، غافل نمی‌گردید. 🔸شهید لاجوردی باز هم تحت فشار و با سعایت برخی از مسئولین، از مسئولیت فوق کناره‌گیری کرد و به قول خودش سبک بال و آسوده‌خاطر به همان مغازه کوچکی بازگشت که از سال‌های پیش از انقلاب واقع در بازار در اختیار داشت و با همان دوچرخه قدیمی‌اش رفت‌وآمد می‌کرد. اما اول شهریور 1377، در حالی که در مغازه کوچکش مشغول گپ‌وگفت با دو نفر از دوستانش بود، هدف منافقین تروریست قرار گرفت. 🔸او به آرزویش رسید که همواره شهادت را برای پایان زندگی‌اش از خدا طلب می‌کرد و حقیقتاً که مردن برای شخصیت بزرگی چون لاجوردی خیلی کوچک بود. https://kayhan.ir/001KR5 @Kayhan_Online
سالگرد اشغال ایران توسط ارتش‌های بیگانه 🔰 خاک ایران را به توبره کشیدند 🔻«... ایران به علل بسیاری برای ملل متفق حائز اهمیت است، صرف‌نظر از آنکه این کشور راه زمینی برای عبور مهمات باشد، از لحاظ دارا بودن بزرگ‌ترین مخازن نفت جهان اهمیت فوق‌العاده زیادی دارد. زمانی ناپلئون می‌گفت: ارتش روی شکمش راه می‌رود. امروز باید گفت: ارتش روی نفت راه می‌رود. اگر بالفرض ناگهان منابع نفت جهان خشک شود، دُوَل صنعتی بلافاصله سقوط می‌کنند. محصول سالیانه نفت ایران به هشتاد میلیون چیلیک بالغ می‌گردد و این نفت برای مصارف هواپیماها و ‌تانک‌های ما در خاورمیانه و کشتی‌های بریتانیای کبیر در اقیانوس هند و مدیترانه به کار می‌رود. هیچ صحنه‌ای دیگر در جهان برای متفقین‌، اهمیت ایران را از لحاظ سوق‌الجیشی و جنگی ندارد...» 🔸این بخشی از تحلیل یک نشریه ستاد ارتش آمریکا راجع به ایران است که در اوایل تابستان 1941 (1320) چاپ و بین 28 هزار سرباز این کشور توزیع گردید. 🔸هجوم متفقين به مرزهاي ايران در ساعت 4 بامداد روز سوم شهريور 1320 آغاز شد. قوای انگلیس از جنوب و قوای روس از شمال و غرب، ایران را مورد تجاوز قرار داد، به طوری که در چند ساعت نیروی دریایی ایران منهدم شد و شمال ایران توسط روس‌ها به تصرف درآمد. در جنوب کشور نیز همین اتفاق توسط کشتی‌های انگلیسی افتاد. 🔸ارتش ایران بنا به دستور رضاخان تسلیم شد اما قوای متفقین بازهم از زمین و هوا و دریا شهرهای ایران را مورد حمله قرار دادند و علاوه ‌بر خرابی‌های بسیار، دهها تن از هموطنان را به خاک و خون کشیده، کشته و زخمی کردند. 🔸به این ترتیب ارتش صد و بيست هزار نفري ايران که با ميلياردها ريال هزينه از ماليات بيوه زن، دهقان زحمتکش، کارگران و کارمندان تأمين شده بود، ظرف 3 روز چون گلوله برفي ذوب شد و از بين رفت و به دنبال آن فرمانده کل قوايش یعنی رضاخان به اسارت و تبعيد به جزيره موريس فرستاده شد. ارتشي که فقط براي سرکوبي مردم و عشاير و زحمتکشان به وجود آمده بود، سه روز نتوانست حالت دفاعي به خود بگيرد، يا عقب نشيني کرد يا فرار. 🔸سپهبد امیراحمدی از فرماندهان ارتش رضاخان در خاطراتش، فروپاشی ارتش شاهنشاهی و فرار افسران و امیران آن را پس از آغاز حمله متفقين اين گونه شرح مي‌دهد: 🔻«در همه جا ارتش ايران، بدون استثناء، اين عمل را كرد كه فرماندهان قشون تا آنجا كه توانستند نقدينه و ‌اشياء سبك وزن قشون را با خود برداشته و فرار كردند و ساير افسران و درجه‌داران و افراد هم اسلحه و مهمات و آذوقه موجود را برداشته و به اين و آن فروختند.» 🔸اشاعه بیماری‌های واگیردار و خطرناک از دیگر ره‌آوردهای ارتش‌های متفقین برای ایران در طول ‌اشغال این سرزمین بود. آنها انواع و اقسام بیماری‌های مسری همچون وبا و تیفوس و آنفلوانزا و... را برای ایرانیان به ارمغان آورده و با قبضه کردن بیمارستان‌ها و سیستم بهداشت و درمان کشور برای سربازان خود، راه‌های علاج را از هموطنان ما دریغ کرده و به این ترتیب میلیون‌ها نفر را به کام مرگ فرستادند. 🔸در آرشیوهای مختلف، آمار گوناگونی از این قتل‌ها و کشتارها و همچنین مرگ و میری که از طریق جنگ جهانی دوم برای ملت ما به ارمغان آمد ارائه شده است که رقم‌هایی بیش از 5 تا 6 میلیون نفر تلفات را نشان می‌دهد. https://kayhan.ir/001KTF @Kayhan_Online
به یاد شهید حاج مهدی عراقی 🔰 برای او مردن در رختخواب کم بود 🔻«... از بدو حرکت حاج آقا حضرت امام خمینی(ره) یعنی روحانیت، خرده خرده این سه گروه (هیئت‌های تشکیل دهنده مؤتلفه) هر کدام مجزا از همدیگر با روحانیت یک تماسی پیدا کرده بود، کار می‌کردند... ماها که یک مقدار سابقه به حساب مبارزاتی داشتیم و می‌دانستیم که اختلافات چه ضررهایی دارد. من در یکی از این شاخه‌ها بودم، مرحوم آقای صادق ‌امانی و حاج‌هاشم‌امانی هم در یکی از این شاخه‌ها بودند... یک دعوتی شد از حاج صادق و بعضی از دوستانش صحبت‌هایی که ما کردیم با همدیگر ضررات این جدایی را وقتی بیان کردیم برای همدیگر جفتمان احساس کردیم که باید این جدایی از بین برود و به صورت ائتلاف دربیاید...» 🔸این توضیح حاج مهدی عراقی درباره نحوه ورودش به نهضت امام و همراهی قائد و مراد و رهبرش حضرت آیت‌الله سید روح الله خمینی بود که با صدور اعلامیه- علیه تصویب‌نامه انجمن‌های ایالتی و ولایتی، شور و شوقی در میان علما و روحانیون و طلاب حوزه‌های علمیه برانگیخته بود. 🔸با قضیه تصویب‌نامه انجمن‌های ایالتی و ولایتی و ورود حضرت امام به صحنه مبارزات در سال 1341، شهید عراقی، بیش از پیش نسبت به حاج آقا روح‌الله ارادت پیدا کرد. او که پس از شهید نواب صفوی و فدائیان اسلام، سکوتی سنگین را بر فضای مذهبی ایران احساس می‌کرد، اینک با قیام امام خمینی، مجددا احیای روحیه مبارزه و انقلاب در میان مردم مسلمان را شاهد بود. 🔸در جریان فاجعه فیضیه در دوم فروردین 1342، حاج مهدی عراقی و یارانش به حفاظت از امام و بیت ایشان پرداختند تا نکند که مزدوران رژیم شاه قصد سوئی نسبت به ایشان داشته باشند. 🔸حاج مهدی عراقی از هر فرصتی استفاده می‌کرد تا خود را به امام برساند و در کنار ایشان باشد. او در نوفل لوشاتو، امور داخلی محل اقامت امام را برعهده گرفت و پس از پیروزی انقلاب اسلامی هم در روزهای اول بازهم در خدمت امام در مدرسه علوی بود. بعد با حکم ایشان، مدتی رئیس ‌زندان قصر شد و سپس به بنیاد مستضعفان رفت و به عنوان مدیر مالی بنیاد به همراه همرزم قدیمی‌اش، حسین مهدیان، سرپرستی مؤسسه کیهان را برعهده گرفت و در همین مسیر بود که توسط تروریست‌های گروهک موسوم به «فرقان» هدف گلوله‌های کینه و جهل و وابستگی قرار گرفت و به همراه پسرش حسام، در چهارم شهریور 1358 به شهادت رسید. 🔸امام درباره این یار دیرینش نوشت: «... من ایشان را حدود بیست سال است که می‌شناسم. مهدى عراقی یک نفر نبود، او به تنهائی بیست نفر بود. حاج مهدى عراقی براى من برادر و فرزند خوب و عزیز من بود. شهادت ایشان براى من بسیار سنگین بود اما آنچه مطلب را آسان می‌کند آن است که در راه خدا بود. شهادت او بر همه مسلمین مبارک باشد. او می‌بایست شهید می‌شد، براى او مردن در رختخواب کوچک بود...» https://kayhan.ir/001KUr @Kayhan_Online
به یاد معلم شهید حجت‌الاسلام دکتر محمدجواد باهنر 🔰 این‌گونه نسل انقلاب پرورش یافت 🔻«... اگر چنان‌که ما یک خدمت ناقابل به انقلاب اسلامی سراغ داشته باشیم، (قبل از پیروزی انقلاب) نوشتن کتاب‌های تعلیمات دینی است. اگر شما بدانید که برای نوشتن هر یک از این کتاب‌ها چه فشارها و چه جنجال‌ها و بازی‌ها داشتیم با ساواک که این‌ها مرتب می‌گفتند آقا این تکه‌اش را بزن‌، آن قطعه‌اش را ببرید. خود تاریخچه این که ما این چند سال با چه زحماتی‌، این کتاب‌ها را بیرون می‌دادیم‌، مفصل است تا توانستیم این کتاب‌ها را بیاوریم...» 🔸این جملات بخشی از صحبت‌های حجت‌الاسلام دکتر محمدجواد باهنر درباره حرکت عظیمی است که برخی از روحانیون انقلابی پیرو حضرت امام خمینی رحمه‌الله‌علیه در سال‌های اوایل دهه 50 برای تربیت نسل جدید انقلاب آغاز کرده و به انجام رساندند. 🔸همین آموزش پنهان نوجوانان و جوانان در دوره‌های راهنمایی و دبیرستان طی سال‌های اولیه دهه 50 باعث شد که آنها هرچه بیشتر برای سال‌های اوج‌گیری نهضت امام در سال 1356 آمادگی ذهنی و عملی پیدا کنند. چنان که دو سه سال بعد‌، وقتی امام و یاران ایشان و روحانیون انقلابی در سخنرانی‌ها و مساجد و کانون‌های مبارزه و اعلامیه و بیانیه‌ها‌، به بازگویی آرمان‌ها و اهداف نهضت اسلامی پرداختند‌، دیگر برای ذهن نوجوان و جوان پرورش‌یافته با کتاب‌های تعلیمات دینی یادشده‌، مطالب غریب و ناآشنایی به شمار نمی‌آمدند. دکتر باهنر درباره این کتاب‌ها گفته است: 🔻«... در این کتاب‌ها که بگردید می‌بینید که چقدر بحث جهاد و نهضت و مبارزه و مسئله ائمه هست‌، بنابراین ما این کتاب‌ها را با نقشه بسیار دقیقی تهیه می‌کردیم و تمام نیروهای‌مان را هم بسیج می‌کردیم که بتوانیم آن کتاب را بنویسیم و اتفاقاً معلمین انقلابی ما در مدارس می‌گفتند که ما می‌خواهیم حرف‌هایمان را در مدرسه بزنیم (در زمان انقلاب) اما بهانه‌ای نداریم. ولی این کتاب‌های تعلیمات دینی در دست ما گذاشته می‌شود و براساس آن تدریس خودمان را می‌کنیم. فی‌المثل شما در کتاب نوشته‌اید توحید یعنی نفی همه طاغوت‌ها و قدرت‌های استبدادی و خودکامگی‌ها‌، توحید یعنی مبارزه با ابر قدرت‌ها و... این معلم می‌گفت به مجرد این که ما کتاب را باز می‌کردیم زمینه بحث را نیز می‌یافتیم و شروع به تدریس می‌کردیم و هرچه می‌خواستیم می‌گفتیم...» 🔸در آن سال‌هایی که قرآن را به سر طاقچه‌ها و قبرستان‌ها تبعید کرده و اسلام را در احکام طهارت خلاصه نموده بودند‌، دکتر باهنر و دکتر بهشتی در آن کتاب‌های تعلیمات دینی‌، علاوه‌بر بیان ریشه‌ها و اصول ‌اندیشه‌های توحیدی و اسلامی‌، همه آنچه به عنوان اجتماعیات و احکام مورد لزوم جامعه اسلامی در سیاست و اقتصاد و فرهنگ و دفاع و... مقرر شده را به طور کامل گنجاندند... 🔸حدود 40 کتاب و جزوه برای دوره‌های مختلف تحصیلی تهیه و تدوین شد. کتاب‌ها و جزواتی که بعضاً در برخی از حوزه‌های مبارزاتی مخفی هم به عنوان جزوات آموزشی تدریس می‌شد. 🔸اما کارشناسان ساواک خیلی دیر متوجه وجود تفکرات و ‌اندیشه‌های اسلام انقلابی در کتاب‌های تعلیمات دینی شدند. در سال‌های 56 -1355 بود که به تدریج، مزدوران ساواک به این مسئله حساس شده و متوجه غفلت خود از برنامه‌های آموزش تعلیمات دینی گردیدند و به همین جهت، مانع ادامه انتشار کتاب‌ها شده‌، همه آنها را برای بررسی‌، تجدید‌نظر و سانسور به مراکز وابسته به ساواک ارسال کردند. 🔸با اثبات انقلابی‌بودن محتوای کتاب‌ها برای ساواک و بررسی‌های دقیق، در اولین اقدام، حدود 60درصد مطالبی که در کتاب‌های تعلیمات دینی اول و دوم راهنمایی درج شده بود، علامت‌گذاری و دستور به حذف آن مطالب داده شد. اما آنها اثر خود را گذارده بوده و نسلی را تربیت کردند که در سال‌های 57 -1356 از ارکان نهضت امام و تظاهرات و راهپیمایی‌ها و اعتصابات شد. https://kayhan.ir/001KXc @Kayhan_Online