🇮🇷🚩هوالعزیزالجبار🚩🇮🇷
#بزرگترین_خطر_و_آسیب_جنگ_فرسایشی
این سری پست با دقت و تامل مرور بفرمایید
بخشی از مقاله رییس سابق امان:
یک جنگ فرسایشی بی پایان بدترین سناریو است، حتی اگر چنين جنگی به پيروزی نظامی ختم شود، هزينه اقتصادی، اجتماعی و بين المللی آن از تحولات تاكتيكی نظام فراتر خواهد رفت، ما ملزم به رسیدن به یک دستاورد سیاسی در اوج موفقیت دستاورد تاکتیکی عملیاتی هستیم و زمان مهم است.
این هنر زمانبندی صحیح اقدام نظامی و سیاسی است: اگر خیلی زود با حل و فصل موافقت کنید، فشار اضافی بر دشمن را از دست میدهید، فشاری که میتواند به حل و فصل بهتر منجر شود - اما اگر بیش از حد صبر کنید، دستاوردهای نظامی ممکن است کمرنگ شود: دشمن خود را وفق میدهد و یاد میگیرد و موفقیت کسب میکند و سپس دستاورد سیاسی ناچیز است.
بسیاری در طول تاریخ بر این اصل ایستاده اند و آن را نقطه اوج استراتژی می نامند. پذیرفته شده است که هر استراتژی نظامی یک نقطه بالا دارد، پس از این مرحله استراتژی دیگر مفید نیست و برعکس - مخرب می شود. تاریخ نظامی مملو از نمونه هایی از کشورهایی است که از این نقطه فراتر رفته و خود را شکست خورده می بینند.
همین بس که به حمله نازی ها به روسیه در جنگ جهانی دوم و استکباری که منجر به سقوط ناپلئون هم در برابر انگلیس و هم در برابر روسیه شد، گسترش لجام گسیخته داعش که بزرگترین ائتلاف نظامی را که به طور مشترک عمل می کرد، علیه آن به ارمغان آورد، کافی است.
کمپین علیه ایران:
رویارویی مستقیم اسقاطیل و ایران در حال افزایش یک پله و رسیدن به مرز جنگ مستقیم است و از آنجایی که حزبالله اخیراً دریافت که اسقلطیل کارتهایی در آستین دارد که تاکنون فاش نکرده است، به نظر میرسد که اگر دولت اسقاطیل تصمیم بگیرد که پاسخ به حمله اخیر جمهوری اسلامی قابل توجه باشد، برای ایران نیز همین اتفاق بیفتد.
شکست نظامی ایران با توانایی های دولت اسقلطیل امکان پذیر نیست و سرنگونی دولت در تهران یک هدف جنگی واقع بینانه برای اسقاطیل نیست، ایرانی ها قابلیت تهاجمی خوبی دارند: پاسخ ما باید به گونه ای باشد که از جنگ فرسایشی جلوگیری کند.
تنها تبدیل دستاوردهای نظامی به دستاوردهای سیاسی امکان بهبود وضعیت امنیت ملی اسقاطیل را در طول زمان فراهم می کند، دلیل: یک دستاورد نظامی - تاکتیکی ساده سریعتر از یک دستاورد نظامی - تاکتیکی با پشتوانه یک دستاورد سیاسی تکمیلی محو می شود
✍️تحلیلگر: مُحَلَّل
📌بخش اوّل- آسیب شناسی جنگ فرسایشی
#مهمّ_انتشار_حداکثری
آیدی کانال کشتی نوح
@keshtie_nouh
🇮🇷🚩هوالعزیزالجبار🚩🇮🇷
#بزرگترین_خطر_و_آسیب_جنگ_فرسایشی
رژیم صهیونیستی، شاخصی از جهان غرب است.
معرفت شناسی پوزیتویستی[مکتبی در روش شناسی علمی که بیان میکند تنها علمی مورد وثوق است که مبتنی بر حس گرایی، مشاهده پذیر، قابل اندازه گیری و قابل تجربه باشد ] و منطق خطی نیوتنی(برگرفته از فیلسوف و علوم طبیعی) حاکم بر غرب، دکترین نظامی غرب را بر مبنای جنگهای سریع، قاطع و عینی کرده است پس لاجرم دکترین رژیم جعلی اسرائیل باید همینگونه باشد و هست.
اصل اول دکترین امنیت ملی بن گورین نیز مبتنی بر اجرای عملیاتهای سریع و قاطع برای دستیابی به پیروزی عینی است. چه غرب و چه رژیم تحمل طولانی شدن جنگ را ندارند.
بنابراین شما مشاهده میکنید که وقتی رژیم در فاز اقدام قرار میگیرد، سعی میکند در دو یا چهار هفته، با اتکا به سه عامل برتری خود، یعنی پشتیبانی غرب، نفوذ کیفی اطلاعاتی، تکنولوژی برتر هوایی + جسارت در تصمیمگیری، نفرات و منابع دشمنان خود را درهم کوبیده و با کسب چندین پیروزی تاکتیکی، دستاورد راهبردی خود را تکمیل کند. اما نقطه ضعف همیشگی دشمن در این زمینه، فقدان چشمانداز و طرح سیاسی برای روز بعد از اقدام است.
در این طراحی همیشگی، دشمن با اتکاء به موارد پیش گفته شتاب و گستره عملیاتی خود را به صورت ناگهانی تصاعدی میکند تا حریف خود را وارد منطقه آشوب کند، در اینجا یا حریف دچار واماندگی شده و شکست را میپذیرد یا به سمت تنش حرکت میکند و در این صورت به دلیل انجام تنش از هر دو سو، نیروها یکدیگر را خنثی میکنند تا یک نیروی سوم و حتی چهارم وارد معرکه گردد.
حال مزیت نیروی مقابل پارادایم غربی چیست؟
مهمترین عاملی که این دکترین را با فروپاشی مواجه میکند، عامل زمان است؛ یعنی همان چیزی که دشمن از آن وحشت دارد و برای همین جنگ سریع را تجویز میکند.
نیروی مقاومتی میداند که طرف مقابلش به دنبال تولید دستاورد راهبردی از مسیر تجمع پیروزیهای تاکتیکی است. تبدیل یکی به دیگری، نیازمند زمان است.
بنابراین اگر بردار زمان، کشیده شود، طرف مقابل همه کارتهای خود را مصرف کرده و در زمانی که دشمن به دنبال برداشت محصول از زمین طراحی شده است، آن زمین شخم خواهد خورد.
در طول تاریخ نیز اینگونه بوده؛ آمریکا در ۱۲ روز صدام را با آن شکل شکست داد، آمریکا اعلام پیروزی کرد اما نمیدانست که زمان در پیش رویش است.
سعودی نیز طرح تصرف ۳ ماهه یمن را داشت، شاید در سه ماهه ابتدایی کار برای انصارالله سخت بود ولی از اولین روز ماه چهارم، ورق برگشت.
پارادایم غربی هر چقدر هم که قدرت آتش و نفوذ اطلاعاتی داشته باشد، توان طولانی شدن ندارد، پس ارزیابی بعد از آن زمان را ندارد پس همه کارتهای خود را میسوزاند.
✍️تحلیلگر: مُحَلَّل
📌بخش ۲- لینک بخش۱ - آسیب شناسی جنگ فرسایشی
#مهمّ_انتشار_حداکثری
آیدی کانال کشتی نوح
@keshtie_nouh
🇮🇷🚩هوالعزیزالجبار🚩🇮🇷
#بزرگترین_خطر_و_آسیب_جنگ_فرسایشی
ترجمان این تئوری در وضعیت اخیر لبنان چیست؟
رژیم اسرائیل با صدای بلند اعلام کرد دیگر تحمل ندارد، در طرحی چهار هفتهای تقریبا همه بانک اهداف خود را بمباران کرد؛ یک شبکه پیشرفته نفوذ که به قول خودشان ساختش از بعد از جنگ 33 روزه آغاز شد را در یک هفته مصرف کردند.
تصور رژیم برهم خوردن تعادل روانی و انسجام شناختی حزبالله بود؛ انفجار پیجرها و شایعات متعدد و ساعتی، تردید، ترس و ابهام شبکه مقاومت را به حد اعلی رسانده بود اما ساختار اتوپوئتیک حزبالله انسجام خود را حفظ و به سمت بازسازی رفت. من به زودی این ساختار را از حیث علمی و با مبانی زیست شناختی بررسی خواهم کرد.
نهایتاً حزب با مقاومت در برابر آشوب صهیونیستها و حفظ تعادل خود، شوکهای وارده را جذب، ساختار آسیب دیده را بازسازی و به سمت ایجاد معادله جدید و به دست گرفتن ابتکار عمل رفت.
همانطور که قبلا گفتیم هدف، ایجاد درد است؛ همان طرح فرسایش خونین که قرار بود حداقل در خردادماه اجرایی شود و اصابت پهپاد یافا به قلب تل آویو بخشی از آن بود ولی هر بار دشمن با اقدامی، نظام تصمیم گیری مقاومت را نیمه تمام میکرد.
منطق طرح فرسایش خونین ایجاد درد برای صهیونیستها با هدف توقف جنگ است؛ به عبارتی هر چند نقطه قوت ما فرسایش و گذر زمان است اما در یک روند بلند مدت شاهدیم که نتانیاهو نیز جنگ را عمداً طولانی کرده است.
اینجا یک مرز ظریف وجود دارد؛ آن مرز ظریف این است که نتانیاهو به هیچ وجه شکست را نمیپذیرد؛ جنگ طولانی، رژیم را به شدت تضعیف کرده و پیروزی در کوتاه مدت با تهاجمات سنگین مقطعی امکان پذیر نیست پس وی از ابتدا اهرمهای فشار داخلی و بینالمللی را مدیریت کرده و در برابر مقاومت تلاش میکند با اتکا به موساد و نیروی هوایی، موازنه هزینه و موازنه وحشت را به نفع خود سازد؛ هر چند وقت یکبار نیز با تهاجمات پرشتاب، یا به دنبال تسلیم کردن مقاومت است(همان وضعیت درماندگی در محیط آشوب) یا سعی میکند منطقه را به یک رویارویی بزرگ کشانده و تقابل مستقیم همان نیروی سوم، یعنی ایران و آمریکا را رقم بزند.
فرسایشی نیز که در آن کادر انسانی مقاومت از هوا هدف قرار گرفته و فرسوده شوند و منابع ما نیز در معرض بمباران روزانه باشند، طبعاً مطلوب نیست.
بنابراین مقاومت نیز با فهم این موضوع، طرح فرسایش خونین را اجرا میکند که معنای آن معکوس ساختن موازنه هزینه و وحشت است؛ حمله پهپادی به مقر تیپ گولانی را باید بخشی از همین موضوع فهم کرد. از تیرماه نیز رژیم که تحمل این فرسایش خونین را ندارد هر بار با یک حرکت تهاجمی، تلاش میکند معادله را معکوس کند: حمله به زیرساختهای بندر الحدیده، عملیات پرچم ساختگی مجدل الشمس و ترور فواد شکر و اسماعیل هنیه و نهایتا ضربات به حزب الله را میتوان در این چارچوب نیز فهم کرد.
✍️تحلیلگر: مُحَلَّل
📌بخش ۳- لینک بخش۲ - آسیب شناسی جنگ فرسایشی
#مهمّ_انتشار_حداکثری
آیدی کانال کشتی نوح
@keshtie_nouh