🇮🇷🏴انالله و اناالیه راجعون🏴🇮🇷
#جایگاه_اشراقی_انقلاب_اسلامی
انقلاب اسلامی در مقابل تفکر مدرنیته قرار دارد|تفکر مدرن، تفکری است که به عهد الهی پشت کرده است و مردمان را به کمالات حسّی، خیالی و موهومی فرا میخواند!
انقلاب اسلامی، یک پدیدۀ معنوی است و جایگاه خاصی در عالم هستی دارد. فهم این رویکرد به طور دقیق، منوط به فهم بخشی از معارف الهی، به ویژه معرفت‌النفس است.
انقلاب اسلامی صرفاً یک پدیدۀ سیاسی نیست، بلکه یک پدیدۀ اشراقی است که جایگاهی در عالم هستی دارد و هرکس به هر میزان به انقلاب اسلامی نزدیک شود، به همان میزان بر معنویتش افزوده میگردد.
انقلاب اسلامی در مقابل تفکر مدرنیته قرار دارد. تفکر مدرن، تفکری است که به عهد الهی پشت کرده است و مردمان را به مادی‌گرایی و حساب و کتاب‌های صرفاً دنیایی فرامی‌خواند، در مقابل، تفکر انقلاب اسلامی انسان را به عهد الهی و پیروی از قوانین الهی دعوت میکند.
همان‌طور که مقام معظم رهبری فرمودند، ما بنای تمدّن اسلامی را بر مبنای ملاصدرا میدانیم! حضرت امام نیز تفکر ملاصدرا را داشتند و با این نگاه انقلاب کردند و کسانی که انتقادات زیادی به ملاصدرا میکنند در واقع امام را نقد میکنند! بسیاری از مباحث عمیق دینی با منظومۀ فکری ملاصدرا قابل هضم است. آشنایی با مباحث ملاصدرا باعث تغییر نوع نگاه ما به عالم هستی می‌شود[۱]
انقلاب اسلامی که ریشه در آسمان دارد و امر آن به خواست و اذن الهی و فاعل آن انسان کامل است به وساطتت روح الله و مردم مشرق زمین(اهل قم)! لذا این انقلاب، ریشه قدسی و اصالت حقیقی در تکوین نظام آفرینش دارد!
انقلاب زمینه ساز! انقلاب تمدّن ساز! انقلاب خمینی متّصل به انقلاب مهدی! انقلاب متّصل به انقلاب منجی موعود که نورالله را به اتمام و اکمال(نور المهدی) می رساند! نتیجتاً جنس این انقلاب، آسمانی و امر آن از عرش اسماء الله صادر شده است! لذا از منظر منظومه ملاصدرایی، تحقق انقلاب اسلامی و قدسی بودن آن که در آسمان تقدیر شده وقتی عینیت میابد تبلور و تجسّم اسفار اربعه باشد!
۱- سفر اوّل:
سفر از خلق به سوی حق مقیّد
در این مرحله، کوشش سالک این است که از طبیعت و حجاب های مختلف عبور کند تا به حق مقیّد واصل شود و جمال حق مقید را نظاره کند.
۲- سفر دوّم:
سفر از حق مقیّد به سوی حق مطلق(مقام جمعی احدی) به وسیلۀ حق
عارف در این مرحله، پس از آن که ذات حق را شناخت، به وساطتت الله در اسماء و صفات او تا کرسی خلیفه الله در عرش اسماء الله و قلّه قاف حق مطلق یا مقام احدیت جمعی سیر(حقیقت سِرّی فاطمی) سیر میکند
۳- سفر سوّم:
سیر از حق مطلق به سوی اعیان ثابته جمیع خلق یا همان صورت علمی خلائق در مقام ذات:
سالک در این مرحله، در افعال حق سیر می کند و به سبب آن در این سفر حقایق اشیاء و کمالات آنان و کیفیت ترقی آنان به مقام نخستین شان و بازگشت آنان به وطن اصلی شان برای او منکشف می گردد لذا در این مرحله و مرتبه از سفر نمی تواند پیامبر یا امام یا ولی یا هادی باشد و حق تشریع و هدایت و راهبری ندارد، زیرا هنوز از قوس نزول آفاق و انفس به سوی خلق در نشأت عینی(دنیا) باز نگشته است!
۴- سفر چهارم:
از خلق به سوی خلق به وسیلۀ حق:
سفر از خلق بسوی حق با حق است، یعنی سیر از مقام اعیان ثانیه(صورت علمی جمیع خلائِق در مقام ذات) به سوی اعیان خارجی(عالم تجسم یافته و عینیت یافته صورت علمی جمیع خلائق) به وسیله جعل مقام خلیفه الله از ناحیه حق لذا سالک به وجود حقانی خودش(مقام خلیفه الله) در حالی که در همه کلمات وجودی عالم وجه الله را مشاهده می کند و مقاماتی را که جمیع خلائِق در اعیان ثابته علمی(صورت علمی جمیع خلائق در مقام ذات) دارند از استعداد و توانایی ها و کمالات و کیفیت وصول آنها به وطن اصلی شان آگاه است در این سفر است که شریعت و احکام ظاهری بدنی و احکام باطنی قلبی جعل می کند،در این سفر است که سالک مخلوقات و آثار و لوازم آنها را به نور حق مشاهده می کند و سودها و زیان آنها را می داند و موانع سیر را می شناسد لذا در حقیقت سیر سالک در مخلوقات یعنی سیر از مقام علمی جمیع خلائِق در ذات بسوی مقام عینی جمیع خلائق در عالم خارج میباشد که به سبب تجلّی اسماء الله میسر میگردد!
مگر میتوان متصور شد انقلابی که رسالت ذاتی آن،زمینه سازی و اتّصال دهنده عصر ظلمت و غیبت به عصر انکشاف نور واحدیت محمدیه و ظهور نور احدیت فاطمی است بدون طی اسفار اربعه، رهبر، امام و فرمانده کل این انقلاب قدسی شد؟!
لذا یقیناً انقلاب اسلامی یک پدیدۀ معنوی است و هرگونه موضع‌گیری ما نسبت به آن، موجب قُرب یا بُعد ما نسبت به معنویت می‌شود! هرجریان مقدّس و غیرمقدس که در مقابل انقلاب قرار گیرد پشت به حقیقت قدسی خویش کرده است![۲]
🔘 پی نوشت در ریپلای👇
📌بخش۷ - لینک بخش۶ - از انقلاب خمینی تا انقلاب مهدی
کشتی نوح آخرالزمان
@keshtie_nouh
🇮🇷🌷🕊بسم الله النور علی نور🕊🌷🇮🇷
#جایگاه_اشراقی_انقلاب_اسلامی
انقلاب اسلامی در مقابل تفکر مدرنیته قرار دارد|تفکر مدرن، تفکری است که به عهد الهی پشت کرده است و مردمان را به کمالات حسّی، خیالی و موهومی فرا میخواند!
انقلاب اسلامی، یک پدیدۀ معنوی است و جایگاه خاصی در عالم هستی دارد. فهم این رویکرد به طور دقیق، منوط به فهم بخشی از معارف الهی، به ویژه معرفت‌النفس است.
انقلاب اسلامی صرفاً یک پدیدۀ سیاسی نیست، بلکه یک پدیدۀ اشراقی است که جایگاهی در عالم هستی دارد و هرکس به هر میزان به انقلاب اسلامی نزدیک شود، به همان میزان بر معنویتش افزوده میگردد.
انقلاب اسلامی در مقابل تفکر مدرنیته قرار دارد. تفکر مدرن، تفکری است که به عهد الهی پشت کرده است و مردمان را به مادی‌گرایی و حساب و کتاب‌های صرفاً دنیایی فرامی‌خواند، در مقابل، تفکر انقلاب اسلامی انسان را به عهد الهی و پیروی از قوانین الهی دعوت میکند.
همان‌طور که مقام معظم رهبری فرمودند، ما بنای تمدّن اسلامی را بر مبنای ملاصدرا میدانیم! حضرت امام نیز تفکر ملاصدرا را داشتند و با این نگاه انقلاب کردند و کسانی که انتقادات زیادی به ملاصدرا میکنند در واقع امام را نقد میکنند! بسیاری از مباحث عمیق دینی با منظومۀ فکری ملاصدرا قابل هضم است. آشنایی با مباحث ملاصدرا باعث تغییر نوع نگاه ما به عالم هستی می‌شود[۱]
انقلاب اسلامی که ریشه در آسمان دارد و امر آن به خواست و اذن الهی و فاعل آن انسان کامل است به وساطتت روح الله و مردم مشرق زمین(اهل قم)! لذا این انقلاب، ریشه قدسی و اصالت حقیقی در تکوین نظام آفرینش دارد!
انقلاب زمینه ساز! انقلاب تمدّن ساز! انقلاب خمینی متّصل به انقلاب مهدی! انقلاب متّصل به انقلاب منجی موعود که نورالله را به اتمام و اکمال(نور المهدی) می رساند! نتیجتاً جنس این انقلاب، آسمانی و امر آن از عرش اسماء الله صادر شده است! لذا از منظر منظومه ملاصدرایی، تحقق انقلاب اسلامی و قدسی بودن آن که در آسمان تقدیر شده وقتی عینیت میابد تبلور و تجسّم اسفار اربعه باشد!
۱- سفر اوّل:
سفر از خلق به سوی حق مقیّد
در این مرحله، کوشش سالک این است که از طبیعت و حجاب های مختلف عبور کند تا به حق مقیّد واصل شود و جمال حق مقید را نظاره کند.
۲- سفر دوّم:
سفر از حق مقیّد به سوی حق مطلق(مقام جمعی احدی) به وسیلۀ حق
عارف در این مرحله، پس از آن که ذات حق را شناخت، به وساطتت الله در اسماء و صفات او تا کرسی خلیفه الله در عرش اسماء الله و قلّه قاف حق مطلق یا مقام احدیت جمعی سیر(حقیقت سِرّی فاطمی) سیر میکند
۳- سفر سوّم:
سیر از حق مطلق به سوی اعیان ثابته جمیع خلق یا همان صورت علمی خلائق در مقام ذات:
سالک در این مرحله، در افعال حق سیر می کند و به سبب آن در این سفر حقایق اشیاء و کمالات آنان و کیفیت ترقی آنان به مقام نخستین شان و بازگشت آنان به وطن اصلی شان برای او منکشف می گردد لذا در این مرحله و مرتبه از سفر نمی تواند پیامبر یا امام یا ولی یا هادی باشد و حق تشریع و هدایت و راهبری ندارد، زیرا هنوز از قوس نزول آفاق و انفس به سوی خلق در نشأت عینی(دنیا) باز نگشته است!
۴- سفر چهارم:
از خلق به سوی خلق به وسیلۀ حق:
سفر از خلق بسوی حق با حق است، یعنی سیر از مقام اعیان ثانیه(صورت علمی جمیع خلائِق در مقام ذات) به سوی اعیان خارجی(عالم تجسم یافته و عینیت یافته صورت علمی جمیع خلائق) به وسیله جعل مقام خلیفه الله از ناحیه حق لذا سالک به وجود حقانی خودش(مقام خلیفه الله) در حالی که در همه کلمات وجودی عالم وجه الله را مشاهده می کند و مقاماتی را که جمیع خلائِق در اعیان ثابته علمی(صورت علمی جمیع خلائق در مقام ذات) دارند از استعداد و توانایی ها و کمالات و کیفیت وصول آنها به وطن اصلی شان آگاه است در این سفر است که شریعت و احکام ظاهری بدنی و احکام باطنی قلبی جعل می کند،در این سفر است که سالک مخلوقات و آثار و لوازم آنها را به نور حق مشاهده می کند و سودها و زیان آنها را می داند و موانع سیر را می شناسد لذا در حقیقت سیر سالک در مخلوقات یعنی سیر از مقام علمی جمیع خلائِق در ذات بسوی مقام عینی جمیع خلائق در عالم خارج میباشد که به سبب تجلّی اسماء الله میسر میگردد!
مگر میتوان متصور شد انقلابی که رسالت ذاتی آن،زمینه سازی و اتّصال دهنده عصر ظلمت و غیبت به عصر انکشاف نور واحدیت محمدیه و ظهور نور احدیت فاطمی است بدون طی اسفار اربعه، رهبر، امام و فرمانده کل این انقلاب قدسی باشد؟!
لذا یقیناً انقلاب اسلامی یک پدیدۀ معنوی است و هرگونه موضع‌گیری ما نسبت به آن، موجب قُرب یا بُعد ما نسبت به معنویت می‌شود! هرجریان مقدّس و غیرمقدس که در مقابل انقلاب قرار گیرد پشت به حقیقت قدسی خویش کرده است!
🔘 پی نوشت:
[۱] - کارشناس و تحلیلگر: استاد طاهرزاده
کشتی نوح آخرالزمان
@keshtie_nouh