😃حکایات طنز
علامه حلی در سنین کودکی پیش داییاش که محقق بود میرفت و درس میخواند. وقتی درسی را یاد نمیگرفت یا شیطنت میکرد، دایی دنبالش میکرد تا تنبیهش کند. علامه کوچک اما سریع یک آیه سجدهدار میخواند و داییاش به سجده میرفت، آن وقت خودش پا به فرار میگذاشت و فرار میکرد.
❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀
ނގމ
برای عضویت در کانال لایک کنید ♡
👩🏻🦲یک نکته تربیتی
خاصیت بازی کردن کودکان: در حقیقت کودک از طریق بازی آموزش می بیند، چیزهای تازهای کشف میکند و به خاصیت اشیا پی میبرد، رفتار بزرگترها را تقلید می کند، دنیای اطراف خود را میشناسد و به کارها نظم می دهد.
❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀
ނގމ
برای عضویت در کانال لایک کنید ♡
🪴در محضر معصوم
امام باقر(ع) در وصیت خود میفرماید: من شما را وصیت میکنم به چیزی که جدّم حسین بن علی(ع) به پدرم امام سجاد(ع) در آخرین لحظه وداع آن وصیت را کردند و فرمود👈🏻 إِيَّاكَ وَ ظُلْمَ مَنْ لَا يَجِدُ عَلَيْكَ نَاصِراً إِلَّا الله
ترجمه: پسرم علی! برحذر باش از ظلم
مخصوصا به کسی که هیچ پناهی جز خدا ندارد.
آه از ظلم اسرائیل به زنان و کودکان بی پناه غزه
✦✦✦✦✦✦
ނގމ
برای عضویت در کانال لایک کنید ♡
🌙داستان شب
امام صادق(ع) به نقل از پدران بزرگوار خود فرمودند: ابلیس از زمان آدم علیه السلام نزد همه پیامبران میآمد تا زمانی که مسیح مبعوث شد.
با آنها گفت وگو و از آنها پرسش میکرد و با هیچ کدام بیشتر از یحیی بن زکریا (ع) انس نداشت.
روزی یحیى به او فرمود: اى ابا مرّه (لقب شیطان؛ کنایه از ریشه بدى و بیمار دل) من به تو نیازى دارم.
گفت تو ارجمندتر از آن هستی که من خواهش تو را رد کنم؛ هر چه میخواهی بخواه که من در فرمانت مخالفت ندارم.
یحیی(ع) فرمود: اى ابا مرّه میخواهم همه دامهایت که آدمیزاد را با آنها شکار میکنى به من نشان دهی.
شیطان قبول کرد که فردا به او نشان دهد.
نقل است که فردای آن روز ابلیس با چهره اى مانند میمون و تنى مثل خوک و دو چشم دراز در چهره ظاهر شد و ...
یحیی(ع) به ابلیس فرمود چه چیز چشمت را روشنتر کند؟
گفت: زنها[ی فاسق]؛ که دامها و بندهاى منند و چون نفرین صالحان و لعنت آنها بار مرا سنگین کنند نزد زنها بروم و به آنها خوشدل شوم.
یحیى(ع) به ابلیس فرمودند: این کلاهخود که بر سر دارى چیست؟
گفت از نفرین مؤمنان با آن خود را نگه میدارم.
فرمود: این آهنى که درون آن میبینم چیست؟
گفت دل صالحان را با آن قلاب کنم.
یحیى(ع) فرمود: هرگز شده که به من پیروز شده باشى؟
گفت: نه، اما تو یک خصلتى دارى که آن را خوش دارم.
یحیى(ع) فرمود: آن چیست؟
گفت: تو پُرخورى و چون افطار کنى و بخورى و سیر شوى، از برخى نماز و شب زندهدارى خود در شب باز میمانی.
یحیى(ع) فرمود: من با خدا عهد میکنم که دیگر سیر نخورم تا او را ملاقات کنم.
ابلیس گفت: من هم با خدا عهد میکنم که به مسلمانى اندرز ندهم تا بمیرم.
ابلیس از نزد یحیی(ع) بیرون رفت و دیگر به او باز نگشت.
امام صادق علیه السّلام فرمودند:
اِنَّ لِلشَّیطانِ مَصائِدَ یَصطادُ بِها، فَتحامُوا شِباکَهُ وَ مَصائِدَهُ؛
به درستی که شیطان دامهایی دارد که با آن شکار می کند، پس، از تور و دامهای شیطان برحذر باشید و دوری کنید.
📚تحف العقول، ص ۳۰۲
#داستان_شب
❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀
ނގމ
برای عضویت در کانال لایک کنید ♡
سلام
صبح به خیر
صبحمان را با یک کلام طنز آغاز می کنیم
به امید آزادی فلسطین و نابودی صهیونیزم
👇🏻 👇🏻
مادربزرگم 90 سالشه و تا الآن روزه نگرفته.
زنگ زده مرکز پاسخگویی مسائل شرعی و گفته باید چیکار کنم.
حاج آقا بهش گفت: خیلی سخته
یا باید کل مردم چین رو ناهار بدی
یا فلسطین رو آزاد کنی😂
مادربزرگم از دیروز پیداش نیست.
فکر کنم رفته برای آزادسازی فلسطین
❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀
ނގމ
برای عضویت در کانال لایک کنید ♡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏵آیه۵۶ سوره احزاب
إِنَّ ٱللَّهَ وَمَلَـٰٓئِكَتَهُۥ يُصَلُّونَ عَلَى ٱلنَّبِيِّۚ يَـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ صَلُّواْ عَلَيهِ وَسَلِّمُواْ تَسلِيمًا
خداوند و فرشتگان او بر پيامبر درود مى فرستند اى اهل ايمان! شما نيز بر او درود فرستيد و با احترام بر او سلام كنيد
❀❀ ❀❀ ❀❀ ❀❀ ❀❀
ނގމ
برای عضویت لایک کنید ♡
🪴در محضر معصوم
امام حسن مجتبی علیه السلام:
هلاکتِ شخص در سه چيز است:
تکبّر، حرص، حسد.
تکبّر نابود کننده دين است و به وسيله آن شيطان مورد لعن قرار گرفت.
حرص دشمن انسان است و به وسیله آن حضرت آدم(ع) از بهشت خارج شد.
حسد سبب همه بدیهاست و به وسیله حسد، قابیل هابیل را کُشت.
متن عربی: قالَ حسن بن علی المجتبی علیه السلام: هَلاکُ الْمَرْءِ في ثَلاثٍ: اَلْکِبْرُ، وَالْحِرْصُ، وَالْحَسَدُ؛ فَالْکِبْرُ هَلاکُ الدّينِ، وَبِهِ لُعِنَ إبْليسُ. وَالْحِرْصُ عَدُوّ النَّفْسِ، وَبِهِ خَرَجَ آدَمُ مِنَ الْجَنَّةِ. وَالْحَسَدُ رائِدُ السُّوءِ، وَمِنْهُ قَتَلَ قابيلُ هابيلَ .
📚اعیان شیعه ج۱ص۵۵۷
✦✦✦✦✦✦
ނގމ
برای عضویت در کانال لایک کنید ♡
🌷لحظهای با شهیدان
نشسته بودیم داخل اتاق.
مهمان داشتیم.
صدایی از داخل کوچه آمد.
ابراهیم سریع از پنجره نگاه کرد.
شخصی موتور شوهر خواهر او را برداشته و در حال فرار بود!
بگیرش ... دزد ... دزد!
بعد هم سریع دویدم دم در.
یکی از بچه های محل لگدی به موتور زد.
دزد با موتور نقش بر زمین شد!
تکه آهن روی زمین دست دزد را برید و خون جاری شد.
چهره زرد دزد پر از ترس بود و اضطراب.
درد می کشید که ابراهیم رسید.
موتور را برداشت و روشن کرد و گفت: سریع سوار شو!
رفتند درمانگاه، با همان موتور.
دستش را پانسمان کردند.
بعد هم با هم رفتند مسجد!
بعد از نماز کنارش نشست؛ چرا دزدی می کنی!؟ آخه پول حرام که ...
دزد گریه می کرد.
بعد به حرف آمد: همه اینها را میدانم. بیکارم، زن و بچه دارم، از شهرستان آمده ام. مجبور شدم.
ابراهیم فکری کرد.
رفت پیش یکی از نمازگزارها، با او صحبت کرد.
خوشحال برگشت و گفت: خدارا شکر، شغل مناسبی برایت فراهم شد.
از فردا برو سرکار.
این پول را هم بگیر، از خدا هم بخواه که کمکت کند.
همیشه به دنبال حلال باش.
مال حرام زندگی را به آتش می کشد. پول حلال کم هم باشد برکت دارد.
راوی: عباس هادی
منبع: «سلام بر ابراهیم»
زندگی پهلوان شهید ابراهیم هادی
❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀
ނގމ
برای عضویت در کانال لایک کنید ♡
📜برگی از تاریخ
شیخ احمد در سال ۹۲۲ق(۱۵۴۳م)، یعنی دوران حکومت صفویه، در شهر قم متولد شد.
وی در اولین سالهای قرن هفدهم میلادی (۱۶۰۵م) یعنی زمانی که کشور تایلند از زیر سلطه پانزده ساله برمهایها آزاد شد، به آیوتایا مهاجرت کرد؛ آیوتایا یکی از شهرهای تایلند بود.
وی پس از مدتی توانست به دربار پادشاه تایلند (سیام) راه یابد و به یکی از مقامات عالیرتبه تایلند تبدیل شود.
شیخ احمد با بانویی جوان از شهر آیوتایا به نام چوری که از خاندان سلطنتی بود ازدواج کرد و از او دارای دو پسر و یک دختر شد. پسر بزرگ وی "چوئن" نام داشت. از پسر دومش در سنین نوجوانی درگذشت و اطلاع زیادی در دست نیست. دختر او نیز "چای" نامیده شد.
این خانواده پایهگذار خاندانهای بزرگ بوناک و احمد چولای است که هنوز هم در تایلند صاحبنام و دارای مناصب عالی هستند.
ادامه در پست زیر...👇🏻
https://eitaa.com/ketab0/1750
https://eitaa.com/ketab0/1749
👆🏻ادامه از پست بالا
"تاتیا بوناک" از نوادگان شیخ احمد قمی میگوید:
"شیخ احمد قمی که از زادگاه خود شهر قم و به قصد ترویج عقاید شیعی و همچنین تجارت، راهی این منطقه شده بود با ورود به شهر “آیوتایا” پایتخت وقت “سیام” توانست از پادشاه وقت یعنی «نارا سوان» کبیر اجازهنامه دریافت کند و پس از یک دهه اقامت در آیوتایا، علاوه بر انجام مأموریت اسلامی خود یعنی تبلیغ و ترویج دین اسلام و مذهب شیعه، در فعالیتهای تجاری و یازرگانی نیز به پیشرفت و شهرت قابل توجهی دست یابد. نسلهای پس از او نیز توانستند از قرن هفدهم تا عصر حاضر، نام و آوازه او را زنده نگه دارند و آنان نیز چون جد خود شیخ احمد قمی دارای موقعیت ممتاز اجتماعی و سیاسی در کشور تایلند گردند.
ادامه در پست زیر👇🏻
https://eitaa.com/ketab0/1751