🌞
🌿 صبح يعنى
همهى شهر پر از بوى خداست🤍✨
عابرى گفت :
که اين مطلق ناديده کجاست؟!
🦋 شاپرک پر زد و
با رقص خود آهسته سرود :
چشم دل باز کن
اين بسته به افکار شماست🍃
سلام
صبحتونبخیر 🪴
روزتون در پناه خداوند مهربان❣
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
ނގމ
برای عضویت در کانال لایک کنید ♡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عید مبعث مبارک😍
مَّا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَآ أَحَدٖ مِّن رِّجَالِكُمۡ وَ لَٰكِن رَّسُولَ ٱللَّهِ وَ خَاتَمَ ٱلنَّبِيِّـۧنَۗ وَ كَانَ ٱللَّهُ بِكُلِّ شَيۡءٍ عَلِيمٗا
ترجمه: محمّد، پدر هيچ يك از مردان شما نيست، ولى فرستادۀ خدا و خاتم پيامبران است؛ و خدا به هر چيزى داناست
💎سوره احزاب آیه۴۰
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
ނގމ
برای عضویت در کانال لایک کنید ♡
❤️🔥بیان ویژگیهای مثبت همــسر
وقتی یک اخلاق و رفتار زیبا از همسرت میبینی👈🏻حتماً آن را برایش بیان کن.
این اعتراف، شاید برای تو چند ثانیه طول بکشد امّا...
برای او تا پایان عمرش باقی است و او را در زندگی پرانرژی و با نشاط نگه می دارد❣
این اعترافات، یکی از مهمترین عوامل گرم شدن روابط و آرامش فضای خانه است❣
┄┅═♡📚کانال کتاب📚♡═┅┄
ނގމ
برای عضویت لایک کنید
✅در محضر قرآن
وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمِينَ
[ای پیامبر] تو را رحمتی برای جهانيان فرستاديم.
📚 ١٠٧ انبياء
✦✦✦✦✦✦
ނގމ
برای عضویت در کانال لایک کنید ♡
8.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📜برگی از تاریخ
تحقیر محمدرضا پهلوی توسط ارنست پرون (Ernest Perron)
ارنست پرون در دبیرستان لهروزه سوئیس با محمدرضا پهلوی آشنا شد. هنگامی که محمدرضا به ایران بازگشت، پرون را نیز با خود به ایران آورد و او را به عنوان منشی خصوصی خود منصوب کرد.
پرون با رضا شاه رابطهٔ خوبی نداشت و ملکه فوزیه نیز او را دشمن خود میدانست.
در کلیپ بخشی از خاطرات حسین فردوست از تحقیر شاه توسط ارنست پرون را خواهید دید.
❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀
ނގމ
برای عضویت لایک کنید ♡
📖یک جرعه از کتاب
کوه حراء، در شمال (مکّه) قرار دارد. به فاصله نیم ساعت میتوان به قله آن صعود کرد، ظاهر این کوه را تخته سنگهای سیاهی تشکیل میدهد و کوچک ترین آثار حیات در آن دیده نمی شود. در نقطه شمالی آن، غاری است که انسان پس از عبور از میان سنگها میتواند به آن برسد که ارتفاع آن به قدر قامت انسان است. قسمتی از داخل غار با نور خورشید روشن میشود و قسمتهای دیگر آن در تاریکی دائمی فرو رفته است.
همین غار، از آشنای صمیمی خود، شاهد حوادثی است که امروز هم مردم به عشق استماع این حوادث از زبان حال آن غار، به سویش میشتابند و با تحمل رنجهای فراوان، خود را به آستانه آن میرسانند که از آن، سرگذشت (وحی) و قسمتی از زندگی آن رهبر بزرگ جهان بشر را استفسار کنند. آن غار نیز با زبان حال خود میگوید: این نقطه عبادتگاه (عزیز قریش) است. او شبها و روزها، پیش از آن که به مقام رسالت برسد، در اینجا به سر میبرد. وی، این محل دور از غوغا را برای عبادت و پرستش انتخاب کرده بود. تمام ماه رمضانها را در این نقطه میگذراند و در غیر این ماه گاه بیگاهی به آنجا پناه میبرد. حتی همسر عزیز او میدانست که هر موقع عزیز قریش به خانه نیاید، به طور قطع در کوه (حراء) مشغول عبادت است؛ هر موقع کسانی را دنبال او میفرستاد، او را در آنجا در حالت تفکر و عبادت پیدا مینمودند.
او پیش از آن که به مقام نبوت برسد؛ درباره دو موضوع بیشتر فکر میکرد:
اول، او در ملکوت زمین و آسمان به تفکر میپرداخت. در سیمای هر موجودی نور خدا، قدرت خدا و علم خدا را میدید و از این طریق روزنههایی از غیب به روی خود میگشود.
دوم، درباره وظیفه سنگینی فکر میکرد که بر عهده وی گذاشته خواهد شد. اصلاح جامعه در آن روز با آن فساد و انحطاط در نظر او کار محالی نبود، ولی اجرای برنامه
اصلاحی نیز خالی از رنج و مشقت نبود. از این لحاظ، فساد زندگی مکیان و عیاشی (قریش) را میدید و در نحوه اصلاح آنان در فکر فرو میرفت.
از پرستش و خضوع مردم در برابر بتان بی روح و بی اراده متأثر بود و آثار ناراحتی در چهره او نمایان میشد، ولی از آنجا که مأمور به بازگویی حقایق نبود، از بازداری مردم خودداری میفرمود.
📚فروغ ابدیت ص۲۱۳ و ۲۱۴
✍🏼آیت الله جعفر سبحانی
✦✦✦✦✦✦
ނގމ
برای عضویت در کانال لایک کنید ♡
🔮پدر امّت
امروز روز بعثت پیامبری است که بسیار دلسوز و در هدایت مردم بسیار حریص و نسبت به مومنان بسیار مهربان و رئوف بود و این ویژگیهای پیامبر خاتم در قرآن ذکر شده است در آیه ۱۲۸ سوره توبه با همین آیه را قرائت کنیم👇🏻
لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ اَنْفُسِکُمْ عَزیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَریصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤمِنینَ رَؤُوفٌ رَحیمٌ
ترجمه: به یقین، رسولی از خود شما به سویتان آمد که رنجهای شما بر او سخت است، و اصرار بر هدایت شما دارد، و نسبت به مؤمنان، رؤوف و مهربان است.
✨سوره توبه، آیه ۱۲۸
✦✦✦✦✦✦
ނގމ
برای عضویت در کانال لایک کنید ♡
🌙داستان شب
نقل است که میرزا ابوالقاسم فِندِرسکی در ایام سیاحت به یکی از ولایات کفار رسید و با اهل آنجا در هر موضوعی گفتگو و بحث نمود.
روزی جمعی از اهل آن ولایت گفتند: از جمله اموری که دلیل بر حقانیت دین ما و بطلان دین شماست این است که بعضی معابد و کلیساهای ما قریب به دو هزار یا سه هزار است که بنا شده و هیچ اثر خرابی و سستی در آنها راه نیافته ولی اکثر مساجد شما به صد سال نمی رسد که خراب می شود نظر بر اینکه حقیقت هر چیزی حافظ آن است پس مذهب ما بر حق است!
سید در جواب گفت:
که بقای معابد شما و خراب شدن معابد ما نه باین سبب است بلکه به جهت آنست که در مساجد ما عبادت صحیح بجا آورده می شود و طاعت پروردگار در آنجامی شود و نام پروردگار عظیم در آنجا ذکر می شود بناء طاقت تحمل آن را ندارد و به این جهت خراب می شود و اما معابد شما باقی می ماند و اگر عبادت ما در معابد شما انجام و ذکر خدای ما در معابد شما شود لحظه ای طاقت تحمل نمی آورد و خراب می شود.
کفار گفتند: امتحان این کار بسیار آسان است اگر شما راست می گوئید بیائید در یکی از معابد ما عبادت کنید و نام خدای خود را ببرید تا صدق و کذب حرف شما معلوم شود.
سید قبول نمود توکل بر خدا نموده و متوسل به ارواح طیبه ائمه معصومین علهیم السلام شد وضو ساخت و رفت در کنیسه اعظم ایشان که آن را در نهایت استحکام ساخته بودند و قریب سه هزار سال بوده بنا شده و هیچ گونه اثر خرابی نداشت. جمع کثیری در آنجا به نظاره آمده بودند. سید بعد از داخل شدن اذان و اقامه گفته مشغول نماز شد و بعد از نیت یک مرتبه دستها را بلند کرده و به آوازه گفت: الله اکبر و از کنیسه بیرون دوید. فی الفور سقف کنیسه فرود آمده دیوارهای آن بر هم ریختند.
📚خزائن نراقی، ص21
#داستان_شب
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
ނގމ
برای عضویت در کانال لایک کنید ♡