24.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸«شانزده سال بعد» روایتی است از زندگانی یکی از هزاران سرباز روح خدا که واژه خشونتبار جنگ را با حضور شورآفرین خود، به تعبیر کلام روشنگر حضرت امام(ره) به دفاع مقدس مبدل کرد. روایتی ساده، بیتکلف و صمیمی درست شبیه خود محمدرضا.
🔹نام کتاب: #شانزده_سال_بعد
« 🇮🇷روایت حاج #حسین_کاجی از زندگی شهید محمدرضا شفیعی »
🔹بازنويسي: #زهرا_حسینی_مهرآبادی
🔹#انتشارات_حماسه_یاران
📝 16000 تومان > 12000 تومان | 212 صفحه
✂️برشی از کتاب :
دستهایم را جلو بردم.
قفل شانزده سال دوری و انتظار را باید میشکستم.
«بسم الله» گفتم و گره کفن را باز کردم.
قلبم محکم میزد و کم مانده بود از جا کنده شود.
شاید اگر میتوانستم فریاد بزنم و ذرهای از حیرتم را بیرون بریزم، تحمل دیدن آن صحنه برایم راحتتر میشد.
آنچه جلوی چشمهایم بود، با تمام دیدهها و شنیدههایم حتی دم تا آن روز تفاوت داشت.
پلکهایم را چندین بار بههم زدم تا اگر خوابم یا در تنگی و تاریکی قبر به اشتباه افتادهام،
از فکر و خیال بیرون بیایم؛
ولی نه خواب بودم و نه اشتباه میکردم.
بغض، گلویم را فشار میداد.
دلم میخواست فریاد بزنم.
بگویم خدایا!
چرا الان، چرا امروز، چرا اینطور باید محمدرضا را نشانم بدهی!؟
🆔جهت سفارش
به آیدی مراجعه کنید:
👇👇👇👇
@Patogshohada
شماره تماس
+989373925623
💠کانال پاتوق کتاب
https://eitaa.com/patogfanosshab
🌸«شانزده سال بعد» روایتی است از زندگانی یکی از هزاران سرباز روح خدا که واژه خشونتبار جنگ را با حضور شورآفرین خود، به تعبیر کلام روشنگر حضرت امام(ره) به دفاع مقدس مبدل کرد. روایتی ساده، بیتکلف و صمیمی درست شبیه خود محمدرضا.
🔹نام کتاب: #شانزده_سال_بعد
« 🇮🇷روایت حاج #حسین_کاجی از زندگی شهید محمدرضا شفیعی »
🔹بازنويسي: #زهرا_حسینی_مهرآبادی
🔹#انتشارات_حماسه_یاران
📝 16000 تومان > 12000 تومان | 212 صفحه
✂️برشی از کتاب :
دستهایم را جلو بردم.
قفل شانزده سال دوری و انتظار را باید میشکستم.
«بسم الله» گفتم و گره کفن را باز کردم.
قلبم محکم میزد و کم مانده بود از جا کنده شود.
شاید اگر میتوانستم فریاد بزنم و ذرهای از حیرتم را بیرون بریزم، تحمل دیدن آن صحنه برایم راحتتر میشد.
آنچه جلوی چشمهایم بود، با تمام دیدهها و شنیدههایم حتی دم تا آن روز تفاوت داشت.
پلکهایم را چندین بار بههم زدم تا اگر خوابم یا در تنگی و تاریکی قبر به اشتباه افتادهام،
از فکر و خیال بیرون بیایم؛
ولی نه خواب بودم و نه اشتباه میکردم.
بغض، گلویم را فشار میداد.
دلم میخواست فریاد بزنم.
بگویم خدایا!
چرا الان، چرا امروز، چرا اینطور باید محمدرضا را نشانم بدهی!؟
🆔جهت سفارش
به آیدی مراجعه کنید:
👇👇👇👇
@Patogshohada
شماره تماس
+989373925623
💠کانال پاتوق کتاب
https://eitaa.com/patogfanosshab
1_474759648.pdf
5.6M
📚 #فایل_Pdf قسمتی از کتاب شانزده سال بعد
#شانزده_سال_بعد
روایت #حسین_کاجی از زندگی #شهید_محمدرضا_شفیعی
هدایت شده از کتاب سرای فانوس شب
🌸«شانزده سال بعد» روایتی است از زندگانی یکی از هزاران سرباز روح خدا که واژه خشونتبار جنگ را با حضور شورآفرین خود، به تعبیر کلام روشنگر حضرت امام(ره) به دفاع مقدس مبدل کرد. روایتی ساده، بیتکلف و صمیمی درست شبیه خود محمدرضا.
🔹نام کتاب: #شانزده_سال_بعد
« 🇮🇷روایت حاج #حسین_کاجی از زندگی شهید محمدرضا شفیعی »
🔹بازنويسي: #زهرا_حسینی_مهرآبادی
🔹#انتشارات_حماسه_یاران
📝 16000 تومان > 12000 تومان | 212 صفحه
✂️برشی از کتاب :
دستهایم را جلو بردم.
قفل شانزده سال دوری و انتظار را باید میشکستم.
«بسم الله» گفتم و گره کفن را باز کردم.
قلبم محکم میزد و کم مانده بود از جا کنده شود.
شاید اگر میتوانستم فریاد بزنم و ذرهای از حیرتم را بیرون بریزم، تحمل دیدن آن صحنه برایم راحتتر میشد.
آنچه جلوی چشمهایم بود، با تمام دیدهها و شنیدههایم حتی دم تا آن روز تفاوت داشت.
پلکهایم را چندین بار بههم زدم تا اگر خوابم یا در تنگی و تاریکی قبر به اشتباه افتادهام،
از فکر و خیال بیرون بیایم؛
ولی نه خواب بودم و نه اشتباه میکردم.
بغض، گلویم را فشار میداد.
دلم میخواست فریاد بزنم.
بگویم خدایا!
چرا الان، چرا امروز، چرا اینطور باید محمدرضا را نشانم بدهی!؟
🆔جهت سفارش
به آیدی مراجعه کنید:
👇👇👇👇
@Patogshohada
شماره تماس
+989373925623
💠کانال پاتوق کتاب
https://eitaa.com/patogfanosshab
هدایت شده از کتاب سرای فانوس شب
1_474759648.pdf
5.6M
📚 #فایل_Pdf قسمتی از کتاب شانزده سال بعد
#شانزده_سال_بعد
روایت #حسین_کاجی از زندگی #شهید_محمدرضا_شفیعی
🌸«شانزده سال بعد» روایتی است از زندگانی یکی از هزاران سرباز روح خدا که واژه خشونتبار جنگ را با حضور شورآفرین خود، به تعبیر کلام روشنگر حضرت امام(ره) به دفاع مقدس مبدل کرد. روایتی ساده، بیتکلف و صمیمی درست شبیه خود محمدرضا.
🔹نام کتاب: #شانزده_سال_بعد
« 🇮🇷روایت حاج #حسین_کاجی از زندگی شهید محمدرضا شفیعی »
🔹بازنويسي: #زهرا_حسینی_مهرآبادی
🔹#انتشارات_حماسه_یاران
📝 | 212 صفحه
#قیمت_45000_تومان
✂️برشی از کتاب :
دستهایم را جلو بردم.
قفل شانزده سال دوری و انتظار را باید میشکستم.
«بسم الله» گفتم و گره کفن را باز کردم.
قلبم محکم میزد و کم مانده بود از جا کنده شود.
شاید اگر میتوانستم فریاد بزنم و ذرهای از حیرتم را بیرون بریزم، تحمل دیدن آن صحنه برایم راحتتر میشد.
آنچه جلوی چشمهایم بود، با تمام دیدهها و شنیدههایم حتی دم تا آن روز تفاوت داشت.
پلکهایم را چندین بار بههم زدم تا اگر خوابم یا در تنگی و تاریکی قبر به اشتباه افتادهام،
از فکر و خیال بیرون بیایم؛
ولی نه خواب بودم و نه اشتباه میکردم.
بغض، گلویم را فشار میداد.
دلم میخواست فریاد بزنم.
بگویم خدایا!
چرا الان، چرا امروز، چرا اینطور باید محمدرضا را نشانم بدهی!؟
🆔جهت سفارش
به آیدی مراجعه کنید:
👇👇👇👇
@Patogshohada
شماره تماس
+989373925623
💠کانال پاتوق کتاب
https://eitaa.com/patogfanosshab