eitaa logo
کتاب فیلم دفاع مقدس و شهدا
1.6هزار دنبال‌کننده
228 عکس
126 ویدیو
328 فایل
کانال کتاب فیلم دفاع مقدس و شهدا (ایتا _ تلگرام ) @ketab_film_defaa_mogaddas مدیر کانال ( تبادل ) @AlfJhoosen @AlfJhoosen2
مشاهده در ایتا
دانلود
🌙 🌿🌿🌿 نماز صبح را در مسجد امین الدوله خواندیم. من دیدم که احمد آقا بعد از نماز به محل بسیج رفت و مشغول استراحت شد. من بارها از خود ایشان شنیده بودم که خوابیدن در بین الطلوعین است. پس چرا احمدآقا... بعد از نماز مغرب از ایشان همین موضوع را سوال کردم. گفت : من دیشب به خاطر برنامه های بسیج کم خوابیده بودم. ترسیدم به خاطر خستگی و کسالت ، در طی روز دچار یا با دیگران شوم. برای همین استراحت کردم. کارها و اعمال عرفانی احمداقا برای همه ی شاگردان و دوستان درس عبرت بود. هرکس به فراخور وجود خود از خرمن ویژگی های ایشان بهره میبرد و استفاده میکرد. ایشان هیچ گاه گِرد نچرخید. یک بار در نامه ای نوشته بود : ((مؤمن سنگینی معصیت را چون کوه اُحد بر روی شانه های خود حس میکند.)) همیشه توصیه میکرد گناه را نشمارید و از انجام کار های نیک نهراسید. در نامه ای که از جبهه برای یکی از دوستانش نوشته بود آورده : امام صادق (علیه السلام) فرمودند : 🔻 در توصیه های شیطان به یارانش آمده است که سه خصلت در بنی آدم بگذارید تا من خیالم راحت شود. 1️⃣ کارهای را نزد آن ها جلوه دهید. 2️⃣ کارهای پسندیده و خوب را نزد آن ها ( و بزرگ)جلوه دهید(تا انجام ندهند.) 3️⃣ تکبر وخود پسندی را نزد آن ها به وجود آورید. برادران محترم ؛ نکند خدای نکرده در این سه دام شیطان که در آن غوطه ور هستیم بیشتر آلوده شویم. مؤمن واقعی اگر یک معصیتی انجام دهد،سنگینی آن را مانند کوه احد بر شانه اش حس میکند. اما منافق اگر معصیتی انجام دهد،مانندکسی است که مگسی را از روی صورتش بلند کند. «دیدار یار» [جمعی از دوستان شهید] بزرگان دین ما بر این عقیده اند که راه دیدار با مولا و صاحب و امام عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) باز است. حتی برخی از بزرگان راه وصول و ملاقات با حضرت را برای مخاطبان خود بیان می دارند. اما همین علما می گویند : اگر کسی مدعی دیدار با چهره ی دلربای حضرت شد و این را وسیله ای برای کسب شهرت و...قرار داد او را تکذیب کنید. کما اینکه در این دوران، مدعیان دروغین ملاقات با حضرت زیاد هستند و دکان این افراد مشتری های زیادی دارد. اما باید گفت انسانی که در اوج بندگی خدا قراردارد. جوانی که با و معصیت میانه ای ندارد. وشخصی که به خاطر خدا از لذات دنیا گذشته است، یقیناً مراتب کمال را یکی پس از دیگری طی خواهد کرد. کسی که صبح هر روز بعد از نماز جماعت را ترک نمی کند. هرجمعه با مشقت بسیار دعای ندبه را برگزار میکند ، کسی که به خاطر جشن نیمه شعبان بسیار تلاش میکند همیشه برای نوجوانان از مولایش وامام زمان می گوید این شخص با بقیه حسابش فرق دارد. او اگر برای ما از باطن عالم و حقیقت اعمالمان می گفت بلافاصله ادامه می داد : این ها را می گویم . نه اینکه به این دل خوش کنید وخود را از فیض بزرگ عالم محروم کنید. احمد آقا در سنین جوانی و نوجوانی به جایی رسیده بود که راه های آسمان را بهتر از راه های زمین میشناخت. یکبار خیلی به او اصرار کردیم که احمد آقا شما امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)را ❓ مثل همیشه خیلی زیرکانه از پاسخ به این سؤال شانه خالی کرد. او با جواب های سطحی و اینکه همه باید مطیع دستورات آقا باشیم و مشاهده ی حضرت نیست و... به ما پاسخ داد. از طرفی شاید سن ما برای شنیدن و چنین مطلبی زود بود. یکبار با احمد آقا و بچه های مسجد امین الدوله به زیارت قم و جمکران رفتیم. در مسجد جمکران پس از اقامه ی نماز به سمت اتوبوس برگشتیم. ایشان هم مثل ما خیلی عادی برگشت. راننده گفت اگر می خواهید سوهان بخرید یا جایی بروید و... یک ساعت وقت دارید. ماهم راه افتادیم به سمت مغازه ها، یک دفعه دیدم احمد آقا از سمت پشت مسجد به سمت بیابان شروع به حرکت کرد❗️ یکی از رفقایم را صدا کردم. گفتم : به نظرت احمد آقا کجا میره⁉️ دنبالش راه افتادیم. آهسته شروع به تعقیب او کردیم❗️ ✨✨✨ شهید ابراهیم هادی کانال کتاب فیلم دفاع مقدس @ketab_film_defaa_mogaddas
🌙 "خبرشهادت" ✅ راوی:مادر شهید سه ماه بود که احمد به جبهه رفته بود. به جز یکی دوتا نامه✉️، دیگر از او خبر نداشتیم.نگران احمد بودم... به بچه ها گفتم : خبری از احمد ندارید❓من خیلی نگرانم. یک روز دیدم رادیو مارش عملیات پخش می کند. نگرانی من بیشترشد.ضربان قلب من شدیدتر شده بود... مردم از خبر شروع عملیات خوشحال بودند اما واقعا هیچ کس نمی تواند حال و هوای مادری که از فرزندش بی خبر است را درک کند. همه می دانستند احمـد بهترین و کم آزارترین فرزند من بود. خیلی اورا دوست داشتم... حالا این بی خبری خیلی من را نگران کرده بود. مرتب دعا می خواندم و به یاد احمد بودم. تا اینکه یک شب درعالم خواب دیدم کبوتری سفید🕊 روی شانه ی من نشست. بعد کبوتر دیگری🕊 درکنار او قرار گرفت و هردو به سوی آسمان پرکشیدند... حیرت زده از خواب پریدم،نکند که این دومین پرنده؛ نشان از دومین شهید خانواده ی ماست⁉️❗️ اما نه ان شاءالله احمد سالم برمیگردد... دوباره خوابیدم.این بار چیز،عجیب تری دیدم. این بار مطمئـن شدم که دیگر پسرم را نخواهم دید...در عالم رویا مشاهده کردم که به زمین آمده بودند‼️ هودج یا اتاقکی زیبا که در روزگار قدیم توسط پادشاهان از آن استفاده می شد در میان دستان ملائکـه است. آن ها نزدیک ما آمدند و پسرم احمد علی را در آن سوار کردند. بعد هم همه ملائک به همراه احمد به آسمان ها رفتند... روز بعد چندنفر از همسایه ها به خانه ی ما آمدند و سراغ حسیـن آقا را می گرفتند‼️ گویا شنیده بودند که شهیــد محلاتی شهیــد شده و فکر می کردند حسین آقا همراه ایشان بوده... من می گفتم حسیـن آقا در خانه است من ناراحت احمد علی هستم... آن روز مادر شهـید جمال محمدشاهی را دیدم. این مادر گرامـی را از سال ها قبل درهمـین محله می شناختم. ایشان سراغ احمد علی را گرفت.گفتم : بی خبرم.. نمی دانم کجاست. سیـده خانم مادر شهیدجمال،هم رویای عجیبی دیده بود که بعدها برایم تعریف کرد. ایشان گفت: در عالم خواب به نماز جمعه ی تهران رفته بودیم . آن قدر جمعیت آمده بود که سابقه نداشت... بعد اعلام کردند که (عج)🌹 تشریف آوردند و می خواهند به پیکر یکی از شهدا نماز بخوانند‼️ من به سختی جلو رفتم . وقتی خواستند را بگویند خوب دقت کردم . از بلند گو اعلام کردند: " " خلاصه همان روز بود که دیدم رفت و آمد در اطراف خانه ی ما زیاد شده. پسرم مرتب می آمد و می رفت... ظهر بود که از اخبار شنیدیم هواپیمای حامل شهیـد محلاتی مورد هدف قرار گرفته و ایشان به شهادت رسیدند. و بعد هم آمدند منزل ما و خبر شهادت "احمد علی" را اعلام کردند. مراسم تشیع و تدفین و ختم احمد با حضور حضرت آیت الله حق شناس و عباراتی که ایشان در وصف پسرم فرموندند خیلی عجیب بود... بعد از اینکه حضرت آقا این حرف ها را زدند دوستان احمد هم آمدند و کراماتی که از او دیده بودند نقل کردند... عجیب اینکـه پسر من در خانه که بود یک زندگی داشت. اما هیـچ گاه از او ندیدم؛چه رسد به 🚫... احمد رفت،اما می دانستم که اهل این دنیا نبود او در این جهـان ماندنی نبود. او هر لحظه آماده ی رفتن بود.خدا هم او را در جوانی به نزد خود برد... بعد از احمد تمام آنچه از او مانده بود را جمع کردیم . چندین جلد کتاب📚 بود که همه را به حوزه ی قم تحویل دادیم... یکی از علما می گفت: این کتاب ها برای چه کسی بوده ❓ این ها حتی برای طلبه ها سنگین است! ✨✨✨ شهید ابراهیم هادی کانال کتاب فیلم دفاع مقدس @ketab_film_defaa_mogaddas