6.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃برگی از کتاب
_گفتم: ای آقا! من کوچک توام، مرا به مُریدی خویش بپذیر و با من آغاز کن، که مُریدی چون من آسان به دست نمی آید. هم اکنون، لقمه نانی و قمقمه آبی بر می دارم، کوله بر دوش می اندازم و سر در پی تو می نهم، دیری نخواهد گذشت که مرا در انبوه مریدان خویش، غرق شده خواهی یافت، من این درد را که روزی در خیل عظیم مریدان تو، همچون غباری در هوا و قطره ای در دریا باشم، دردمندانه به جان می پذیرم و تن می سپارم به این عذاب که فشار شیفتگی مریدان تو دمادم عقب براندم و عقب بنشاندم تا آنجا که از خاطر مبارکت رخت بربندم...
_مسئله من دیگرگون شدن جهان است نه مقامی منیع در این دگرگونی داشتن...
من برای سرباز بودن تربیت یافته ام نه فرمان روایی کردن.
مرد تنومند آتش در چشم، در کلبه ام را که دیگر کلبه نبود گشود و فرمود: دشوارترین و دردبخش ترین سفرها را اینک آغاز می کنیم...
وحید یامین پور
📒سه دیدار با مردی که از فراسوی باور ما می آمد
#نادرابراهیمی #نادر_دوست_داشتنی_ما #سه_دیدار
#امام #امام_خمینی #وحید_یامین_پور
#سوره_مهر #کتاب_صوتی #کتاب_خوب_بخوانیم #کتاب_خوب_بشنویم #کتاب_گویا
#انسان
🖌
به چشم هایش خیره می مانم. در عمق پنهان آن ها چیزی می بینم که آشناست. سید علی آرام نجوا می کند:«همان که امام در رویا به تو گفت؛ لرزش های تدریجی، سستی های تدریجی، شدن های تدریجی، این تدریجی ها صدای پای ارتداد است و بریدن از حق.»
مات می مانم؛ بی حرکت، بدون پاسخ به خداحافظی اش؛ و گرمایی غریب از رگ های گردنم بالا می آید و به چشم هایم می ریزد. او به آهستگی نجوایش را ادامه می دهد:«آنچه گاهی در رویا می بینی و گفت و گویی که با امام داری، هدیه ای است که خداوند به خاطر رنج شکنجه ها و صبر بر بلای فراق به تو داده. قدر بدان و از آن با کسی سخن نگو.»
#ارتداد
#۱۴خرداد
#امام
@ketabe_khoub
28.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃برگی از کتاب
_گفتم: ای آقا! من کوچک توام، مرا به مُریدی خویش بپذیر و با من آغاز کن، که مُریدی چون من آسان به دست نمی آید. هم اکنون، لقمه نانی و قمقمه آبی بر می دارم، کوله بر دوش می اندازم و سر در پی تو می نهم، دیری نخواهد گذشت که مرا در انبوه مریدان خویش، غرق شده خواهی یافت، من این درد را که روزی در خیل عظیم مریدان تو، همچون غباری در هوا و قطره ای در دریا باشم، دردمندانه به جان می پذیرم و تن می سپارم به این عذاب که فشار شیفتگی مریدان تو دمادم عقب براندم و عقب بنشاندم تا آنجا که از خاطر مبارکت رخت بربندم...
_مسئله من دیگرگون شدن جهان است نه مقامی منیع در این دگرگونی داشتن...
من برای سرباز بودن تربیت یافته ام نه فرمان روایی کردن.
مرد تنومند آتش در چشم، در کلبه ام را که دیگر کلبه نبود گشود و فرمود: دشوارترین و دردبخش ترین سفرها را اینک آغاز می کنیم...
وحید یامین پور
📒سه دیدار با مردی که از فراسوی باور ما می آمد
#نادرابراهیمی #نادر_دوست_داشتنی_ما #سه_دیدار
#امام #امام_خمینی #وحید_یامین_پور
#سوره_مهر #کتاب_صوتی #کتاب_خوب_بخوانیم #کتاب_خوب_بشنویم #کتاب_گویا
#انسان