#ر_ه_ش
رضا امیرخانی در رمان رهش موضوع توسعه ی شهری را دستمایه قرار داده و تاثیرات آن را بر عرصه های زندگی انسان معاصر در قالب داستان زوجی معمار در تهران امروز به تصویر می کشد.
«تهران - با این نماهای رومی- شده است برشی از معادن سنگ! معدنِ سنگِ عمودیشدهی بیریختی است منطقهی یک تهران. حالا هگمتانه چه حرفی برای دانشجوی معماری دارد؟ بگذریم؛ اتوبوس که بین راه در لالجین ایستاد، رفتم و زیباترین بشقابها را انتخاب کردم. برای دورهی دانشجویی کمی گران بود و کسی از بچهها طرفشان نرفته بود. دو تا برداشتم. یکی از دخترها که همیشه مانتوی جین میپوشید، گفت: بهبه! شاهزادهی قصهی ما هم وقتی اسب سفیدش را پارک کرد دم در خانهی ویلاییِ لیا، برای کیک عصرانه بشقاب سفالی هم دارد!»
نویسنده:#رضا_امیرخانی
#فروشگاه_آدینه
@ketabeadineh1
#نفوذ_در_موساد
مجموعۀ خانۀ عنکبوت، روایت داستانی جوانان میهن پرست جهان عرب است که ایستادگی شان، شکست ناپذیری سرویس های اطلاعاتی رژیم صهیونیستی را به افسانه ای بی اساس بدل کرده و سست بودن این خانه را در مقابل دیده گان جهانیان به تصویر کشیده است و البته نشانه ای است بر پیروزی حتمی و نزدیک جوانان غیور و مومن جهان اسلام در برابر جنود شیطان.
نویسنده :#صالح_مرسی
بازنویس:#عبدالمهدی_آگاهمنش
#فروشگاه_آدینه
@ketabeadineh1
#رستگاری_در_سحرگاه_مبعث
هرکسی در مورد گازخردل چیزی می گفت ولی ته همه این حرفها این بود که این گاز،ازسرطان هم بدتراست و کسی که در معرض این گاز قرار گیرد،باید با زندگی خدا حافظی کند .
آن روزها،ترس،مثل،خوره افتاده بود به جانم،تازه مجید را حامله شده بودم،هر روز،سرنماز و موقع شنیدن صدای اذان ،به حضرت فاطمه سلام الله علیها و خانم زینب سلام الله علیها التماس می کردم،بچه ام سالم به دنیا بیاید،ولی یدالله،اطمینان داشت که بچه اش صحیح و سالم به دنیا می آید،راست می گفت،مجید قبراق ترین بچه ای بود که تا به حال دیده بودم.
نویسنده:#بهناز_قرهداغی
#فروشگاه_آدینه
@ketabeadineh1