📚#باب_الجواد
اسماعيل فقر شدیدی داشت. توی نداری دست و پا میزد. یکبار پیش امام جواد نشست و سفرهٔ دلش را باز کرد. شروع کرد از فقرش حرف زدن.
امام جواد سجّادهای که کنارش بود را کنار زد. یک مشت خاک از زمین برداشت و توی دست اسماعیل ریخت. اسماعیل متعجّب شد که امام جواد چرا این کار را کرد و اصلا این مشت خاک چه ارزشی دارد؟
اسماعیل نگاهی دوباره به کف دستش انداخت. آنچه میدید خاک نبود! طلا بود. خاک، تبدیل به طلا شده بود! اسماعیل مات و مبهوت شد. طلا را برد بازار و فروخت. شانزده مثقال بود. همهٔ مشکلات مالیاش حل شد. با همان یک مشت خاک. فهمید چه بابالجوادی است جواد!
🖊نویسنده:#محسن_نعماء
🔹قطع: رقعی
🔹نوع جلد: شومیز
🔹تعداد صفحات: 128
🔹موضوع: امام جواد علیه السلام
🔹قیمت پشت جلد: 79 هزار تومان
💥ارسال به سراسر کشور💥
☎️سفارش تلفنی34454993_031
🔹آیدی سفارش آنلاین👇
🆔@ketabeadine_sefaresh
کتاب📚
@ketabeadine1
📚#میم_مثل_محسن
بخشی از متن کتاب:
محسن خیلی به شهید کاظمی علاقه داشت. عشق و جانش، احمدکاظمی بود. محسن، هرشب میرفت سر قبر حاج أحمد. مناجات میکرد با خدا. گریه میکرد. به او میگفت: «حاجی. دلم میخواد جا پای تو بذارم. دلم میخواد سرنوشتم مثل تو بشه. اول جهاد، بعد هم شهادت. کمکم کن.»
با همه وجود از شهید کاظمی میخواست کمکش کند. هنوز چهل شب تمام نشده بود که مسئولان سپاه، به محسن اجازهٔ رفتن به سوریه دادند! محسن میگفت:«میدونستم شهید کاظمی دستم رو میگیره و حاجتم رو روا میکنه.»
🖊نویسنده:#محسن_نعماء
🔹قطع: رقعی
🔹نوع جلد: شومیز
🔹تعداد صفحات: 96
🔹موضوع: شهید محسن حججی
🔹قیمت پشت جلد: 65 هزار تومان
💥ارسال به سراسر کشور💥
☎️سفارش تلفنی34454993_031
🔹آیدی سفارش آنلاین👇
🆔@ketabeadine_sefaresh
کتاب📚
@ketabeadine1